بهترین کلینیک درمان وسواس در تهران

• تمیزی

فکر می‌کنند که باید تمیز باشد، یکی از مراجعین من(ارسطو رضایی) خانمی بود که وقتی اتو می‌کشد؛باید یک ملحفه پهنی بزرگی می‌گذاشت و بعد پاها را روی آن قرار می‌داد و بعد میز اتو را و بعد هر چیزی که کثیف می‌شد،می شست ویا می توان وسواس دوش گرفتن را نیز نام برد.

• تقارن

مراجعینی که می گویند:من باید وقتی در خانه راه می‌روم تا حمام‌که بروم باید از درز های کاشی عبور کنم باید بشمارم یا وقتی از جاده عبور که رد می‌شوم، تیر برق اگر باشد؛ باید من بشمارم یا هرچیزی که قابل شمارش باشد  باید من بشمارم.

• افکار ممنوعه یا تابو

مراجعینی که می گویند:مثلاً؛ افکاری به ذهن من می‌آید که قتل انجام می‌دهم یا مراجعی به شما می‌گوید خود را درحال ارتباط جنسی با محارم تصور می‌کنم؛یا عمل مذهبی،عملی که در واقع در مذهب تابو محسوب می‌شود مثلاً: مسلمان است و می‌گوید:در ذهنم این تصاویر می‌آید که ناگهان قرآن را آتش بزنم یا وسط نماز فلان‌ کار را انجام دهم.یا وسواس های عملی؛ یکی از مراجعین‌ من آقای بود که می‌گفت:تا اینکه اسم‌ محمد می‌آید من باید صلوات بفرستم دیگر فرق ندارد محمد تقی باشد، محمد رسول الله باشد،محمد پسر همسایه ما باشد.

دقت کنید اجبار به یک فکر یعنی وقتی ما می‌گوییم وسواس عملی الزاماً چیزی قابل مشاهده نیست،اینکه فرد می‌گوید من الزاماً باید بشمارم وسواس عملی فکری می‌شود.

• آسیب

مبادا من به کسی یا خودم آسیب بزنم به این‌ معنا که مواظب باشم وارسی کنم،مبادا در ماشین را قفل نکرده باشم،مبادا خانه آتش بگیرد همراه با افکار وارسی.

اما وسواس فکری چیز دیگری است، بیشتر مردم تصور می‌کنند که وسواس فکری و عملی یک چیز است و یا خیال میکنند که کسانی که وسواس دارند الزاماً باید در حال شستشوی چیزی باشند.

وسواس فکری با وجود این که بسیار رایج است اما تشخیص آن(حداقل برای خود بیماران) بسیار سخت و ناشناخته است.

بسیاری از بیماران وقتی که به من مراجعه می کنند و درباره مشکلات و مسائل خود صحبت می کنند و من حدس میزنم که آنها وسواس فکری داشته باشند و سپس مصاحبه خود را به سمت وسواس فکری و اجرای پرسشنامه وسواس فکری می برم، زمانی که مشخص می شود که دچار وسواس فکری هستند متعجب می شوند.

کسانی که وسواس فکری دارند دائماً در دنیای ذهن  زندگی می کنند، آنها دائما در حال فکر کردن هستند و یک لحظه از فکر کردن آزاد نیستند، بعضی از آنها به شدت خود را مشغول کارهای مختلف می کنند.

بنابراین باید در وهله اول در نظر داشته باشیم که مراجعه‌کننده ما گرفتار کدام نوع وسواس است، گاهی نیز یک فرد می تواند هر دو نوع وسواس(شاید هم هر3 نوع) را همزمان داشته باشد.

ما افراد خوش شانسی هستیم که در این زمان زندگی میکنیم، سالها قبل بیماری وسواس برای درمانگران و بیماران بیماری بود که در برابر آن به شدت احساس درماندگی می کردند، بعضی از بیماران می‌بایست تا آخر عمر و به مقدار زیاد دارو مصرف می کردند و بعضی از آنها مجبور به عمل جراحی می شدند.

اما امروزه روش های درمانی و رویکردهای درمانی منظم و ساختار مندی در رویکردهای رویکرد شناختی رفتاری وجود دارد که به راحتی می توانید با کمک آن از اسارت وسواس رها شوید.

یکی از مراجعه کنندگان من میگفت: احساس می کنم که مغز من پر از مورچه است، از اینکه دائما  فکر می کنم خسته شدم، گاهی سرم را در میان دستان میگیرم و با خودم می گویم: بس کن! بس کن! اما بی فایده است.

بعضی دیگر از مراجعه‌کنندگان هم از اینکه اطرافیان را ناامید کرده‌اند و ناخواسته منجر به آزار آنها می شوند خسته  شده‌اند.

وسواس زندگی فرد بیمار را به شدت محدود میکند، اگر که بیمار مبتلا به وسواس عملی باشد باید وقت و انرژی زیادی را برای بسیاری از کارها بگذارد، در حالی که همان کار برای دیگران زیاد زمان بر نیست، او گاهی برای اینکه از شر اضطراب و وسواس رها باشد از رفتن به بعضی از موقعیت ها و مکان ها پرهیز می کند، گاهی دیگران نیز از وسواس  او خسته می شوند و از او دوری می‌کنند.

کسانی هم که گرفتار وسواس فکری هستند، دائماً ذهن آنها درگیر است، خدا نکند که یکی از اطرافیان آنها رفتاری انجام بدهد یا به خاطر کمال گرایی یا به خاطره فاجعه سازی یا به خاطر احساس‌های ایثار گونه، ذهن آنها بشدت درگیر میشود، اطرافیان آنها را افرادی مشکل دار قلمداد می کنند یا خودش تصمیم میگیرد که رابطه را با آنها محدود کند.
بنابراین بیماری وسواس می تواند دست و پای شما را ببندد و هر روز شما را کتک بزند، زندگی شما را محدود کند و شما را در دام افسردگی و تنگنای تنهایی گرفتار کند.