انواع آلودگی بالغ در تحلیل رفتار متقابل با 1 ویدئو
انواع آلودگی بالغ در تحلیل رفتار متقابل
در ویدئوی زیر به صورت مفصل در مورد آلودگی در تحلیل رفتار متقابل توضیح داده ام برای این منظور ویدئوی زیر را ببینید.
(لطفا فیلترشکن را خاموش کنید)
در بسیاری از اوقات ما فکر میکنیم منطقی حرف میزنیم، اما منطق ما و این بالغ ما آلوده به کودک و والد است؛ و وظیفه درمانگر این است که این آلودگیها را به ما نشان دهد تا خودمان بتوانیم به جوابی منطقی برای حل مشکلاتمان برسیم.
مثال برای تحلیل رفتار متقابل
به طور مثال، من دوست دارم چیزی را بی دلیل بپذیرم، میگویم حسم به من میگوید، شهودم به من میگوید. اینها، همه جملههای کودکانه است.
بسیاری از پیامهای والدانه نیز ممکن است یک باور عرفی باشد و ما برای آن توجیه و دلیل منطقی میآوریم، اما در حقیقت در پس آن هیچ منطقی وجود ندارد، مانند مردی که دوست ندارد همسرش کار کند و استقلال مالی داشته باشد و در جامعه باشد، میترسد و برای آن دلایل ظاهراً منطقی می آورد؛ که اگر کارکنی زود پیر میشویی! یا در مقاله ای خواندم که خانم هایی که خانهدار هستند امید به زندگی بیشتری دارند. در این توجیهات ممکن است آنقدر هم آلودگی، واضح و مشخص نباشد و ممکن است تشخیص آن خیلی سخت باشد.
حتی یک محقق نیز می تواند در دام آلودگی بیفتد، مثلا فرضیه ای دارد و معتقد است که آن فرضیه درست است، در این صورت چون ذهن او دچار سوگیری است، به نتیجه ای که از قبل به آن فکر کرده است می رسد.
وقتی شما فقط یک گزینه دارید که پذیرفتن است و اصلاً گزینه نپذیرفتن وجود ندارد یا اگر دارد عواقبی دارد، خب پس دیگر جای بحث بالغانه نمیماند. اگر هم تحقیق و بحثی باشد حتماً همراه با آلودگی است، پس بهتر است یک سری چیزها را به عنوان یک پیام والدی بپذیریم.
حفظ وضعیت بالغ کاری است که نیاز به تمرین زیاد دارد ما باید تلاش کنیم وضعیت بالغ خالص و بدون آلودگی را در خودمان تقویت کنیم. البته به تدریج و سعی کنیم که مدیریت سه حالته وجودمان را به او واگذار کنیم.
تمام مشکلات ما ناشی از این کار تمام یا بخشی از واقعیت است.
من بالغ در روانشناسی واقع گراست و واقعیت را می بیند، می شود گفت که همه روانشناسان از ابتدا تا به امروز تلاش کردهاند تا فرد واکنش واقع بینانه ای نسبت به پدیده های زندگی بدهد، روانکاوان معتقد هستند که افراد بر اثر تجربه های ناگوار در کودکی واکنشهایی را به لحاظ روانی و بدنی تجربه میکنند که بدن و ذهن به آن واکنش ها خو می گیرد و این واکنش ها در ناخودآگاه فرد مستقر می شود.
فرد بر اثر تجربه اضطراب زیاد برای فرونشانی اضطراب مجهز به مکانیسم های دفاعی میشود و این مکانیسم های دفاعی ممکن است به عنوان یک الگو در سایر رفتارهای او مشاهده شود و یا به پدیده های مشابه همان واکنش را نشان بدهد و در چرخه تکرار میکند.
روانکاو با کندوکاو این نوع خاطرات و تجربه مجدد آن خاطره ها و تکنیک های روانکاوانه تلاش میکند که او را از اسارت گذاشته رها کند تا او در اینجا و اکنون زندگی کند.
شخصیت سالم چه کسی است؟
بسیاری از اوقات ما حالت روانی خودمان را بالغ میدانیم، در حالی که بالغ نیستیم خیال میکنیم بالغ هستیم؛ که اصطلاحاً میگوییم بالغ شما آلوده است!
گاهی اوقات شما بالغتان آلوده به والد، گاهی اوقات بالغتان آلوده به کودک است و گاهی اوقات هم آلوده به هردو است.
وقتی که میگوییم بالغ آلوده است؛ یعنی ما خیال میکنم که بالغانه رفتار میکنیم، در حالی که حالت روانی کودک به ما غلبه کرده است و یا خیال میکنیم که بالغانه رفتار میکنیم، درحالیکه حالت روانی والد به ما غلبه میکند.
در نظریه والد بالغ کودک، چگونه تشخیص دهیم که بالغ ما آلوده به حالت روانی والد است؟
هر زمانی که ما معتقد باشیم که باورهای ما از پیش تعیینشده است و آن باورها را بهعنوان واقعیت قلمداد کنیم در این صورت بالغ ما آلوده به والد است؛ مثلاً میگوییم:
- همه شمالیها این طوری هستند.
- همه اصفهانیها خسیس هستند.
- همه مشهدیها این طوری هستند.
- همه تهرانیها این طوری هستند.
- هر کس که قدش کوتاه است باید از او ترسید، نصفش زیر زمین است!
- از آن نترس که های و هوی دارد، از آن بترس که سر به توی دارد!
به هیچکس نمیشود اعتماد کرد و یا حتی ممکن است در غالب باور انگیزشی بیاید؛ مثلاً:
- اگر بار اول تلاش کردی و موفق نشدی باز هم تلاش کن و باز هم تلاش کن.
از کجا میدانید اینها واقعیت است؟ چون به ما گفته شده است. چون غالب مردم ممکن است بگویند، باورهایی که در حقیقت یک نوع پیشداوری است. اینها باورهای والدانه است و هر وقت که ما این عبارتها استفاده میکنیم؛ در حقیقت بالغ ما آلوده به والد است. مردها همه اینطوری هستند. زنها همه اینطوری هستند.
چند روز پیش یکی از مراجعین من (ارسطو رضایی) درباره پارتنرش صحبت میکرد. میگفت شبها حرفهای سکسی میزند، شما که مردها را میشناسید مردها همه دنبال همین هستند. وقتی من گفتم: همهشان؟ و بعد با حالتی از این که به من بگوید: ای آقای دکتر معلوم است همهشان، به من به صورت بدنی این پیام را داد.
یا بگویید: زنان همهشان اینطور هستند. اگر تصور میکنید که اینها واقعیت است در آلودگی به سر میبرید.
یا وقتی دارید با یک نفر صحبت میکنید و طوری صحبت میکنید که انگار او هم مثل شما فکر میکند، مثلاً میگویید: «شما که خودت میدونی، همه مردا همین طوری هستند. شما که خودت میدونی همه زنها همین طوری هستند. شما که خودت می دونی حالا روزگار بد شده است. شما که خودت می دونی آدم نباید هرجایی احساسات شو بروز بده.» در اینجا هم بالغ شما آلوده به والد است، چون که شما دارید راجع به چیزی صحبت میکند که به عنوان پیشفرض پذیرفته شده است.
نوع دیگر آلودگی، آلودگی بالغ به حالت روانی کودک
فرض کنید که بالغ من آلوده به حالت روانی کودک است. به جایی اینکه بزرگسالانه و بالغانه فکر کنم افکارم به وسایل باورهایی که در دوران کودکی من است، آلوده میشود.
مبنی را بر اساس تخیلات و احساسات خودم میگذارم؛ مثلاً ممکن است در یک مهمانی شرکت کنم و بعد وقتی که خارج میشوم در حالی که در را میبندم صدای قهقهه بشنوم و بعد ضبط دوران کودکی من پلی میشود؛ من در دوران کودکی با خودم فکر میکردم من یک اشکالی دارم و حالا با خودم فکر میکنم که آنها به من میخندند «من می دونم، من که احمق نیستم.»
حالا اگر برگردم از کسانی که در مهمانی هستند بپرسم و به آنها بگویم: من احساس کردم که شما دارید به من میخندید؟ فرض را بر این بگذاریم که آنها صادقانه جواب دهند و بگویند: «که ما به تو نمیخندیدیم. محمد یک جوک گفت ما خندیدیم.» شاید در این صورت بتوانم آلودگی از خودم دور کنم و بفهمم که این شخصی سازی مربوط بهاتفاق هایی است که من در دوران کودکی و نوجوانی تجربه کردم.
مثلاً در دوران نوجوانی من را مسخره میکردند و حالا خیال میکنم که همه من را مسخره میکند. فرض را به این بگذاریم یکی از مهمانها هم بگوید: «بلی ما داشتیم به تو میخندیدم.» خوب بخندند، اگر من بالغ باشم میگویم: این معنایش این نیست که من اشکال دارم، بلکه معنایش این است که فرد مخاطب ادب اجتماعی ندارد. البته موضوع به این سادگی نیست. یعنی اینطور نیست که به همین سادگی از آلودگی بیرون بیاییم.
من فقط دارم کمک میکنم بفهمید که بسیاری از اوقات شما بالغتان آلوده به حالت روانی کودک یا والد است.
گاهی اوقات هم باورهایی دارید که واقعیت ندارد ولی خیال میکنید واقعیت است؛ مثلاً من زبانم خوب نیست. من اصلاً نمیتوانم زبان را یاد بگیرم. اصلاً نمیتوانم حساب کتاب را یاد بگیرم مردم از من خوششان نمیآید. من زشت هستم. من نمیتوانم مواد مخدر، الکل یا سیگار را کنار بگذارم. من اصلاً نمیتوانم مثل شما مطالعه کنم. من نمیتوانم روزی ۸ ساعت کار کنم. من نمیتوانم خودم را منضبط کنم.
اینها در حقیقت هذیان هایی است که مربوط به دوران کودکی است؛ به خصوص اگر فرد در دوران کودکی آسیب زیادی خورده باشد، بیشتر از این هذیان ها میگوید؛ مثلاً همه به من زور میگویند. در صورتیکه باید خودش از حق و حقوق اش خودش دفاع کند. یا من خیلی تنها هستم در صورتی که جهان پر از عشق است. شاید تو داری به سبکی عمل میکنی که عشق دریافت نمیکنی یا اگر یک روز بمیرم آنوقت دیگر همه من را دوست دارند. گاهی اوقات بعضی از این هذیان ها پیشرفته است که ما در بیماران اسکیزوفرنی میبینیم. تا اینجا دو نوع آلودگی را گفتیم: آلودگی بالغ به والد و آلودگی بالغ به کودک.
نوع سوم آلودگی، آلودگی دو طرفه
آلودگی دو طرفه طوری است که فرد پیام هایی را از حالت روانی والد خودش پلی میکند و بعد با حالت روانی کودک آن را تائید میکند و خیال میکند این واقعیت است؛ مثلاً به آدمها هیچوقت نمیشود اعتماد کرد از والد من میآید و کودک میگوید: آره به هیچکس اعتماد نکن، هیچ کس غمخوار آدم نیست. والد حکم را از پیش تعیین کرده است. کودک هم میگوید عزیزم الهی بمیرم برات. تنها زندگی کن!
در حقیقت بیشتر ما آلودگی دوطرفه داریم. به همین دلیل در طرحواره ها گیر میکنیم. چون یک بخش از وجودمان والدش حرف میزند و یک بخش از وجود ما کودک تأییدش میکند. اصطلاحاً میگوییم خودش می بره و خودش می دوزه.
تمرین اول جهت تشخیص آلودگی بالغ شما
یک کاغذ بردارید و این جمله را بنویسید: «من شخصی هستم که…»
فکر کنید و این جمله را کامل کنید. حداقل دو دقیقه وقت بگذارید. بعد از نوشتن خودتان را ریلکس کنید، یک نفس عمیق بکشید، چند لحظه به اطراف اتاقتان نگاه کنید و بعد به صورت قایم و معتدل و منسجم روی صندلی بنشینید تا حالت بدن بالغ بگیرید. دوتا پای خودتان را به زمین بچسبانید و بعد به نوشتهها نگاه کنید. ببیند نوشته شما کدام نوع آلودگی را دارد؟
بیشتر اوقات متوجه میشوید که آلوده به کودک هستید. اگر که متوجه این موضوع شدید با خودتان فکر کنید که واقعیت چیست؟ کلماتی که نشان میدهد آلوده کودک هستید را حذف کنید یا خط بزنید و به جایش کلمات بالغانه به کار ببرید. مثلاً «من آدمی هستم که دوست دارم تنها زندگی کنم.» من این جمله را مینویسم و بعد در حالت بالغ قرار میگیرم و بررسی میکنم و بعد میبینم که این جمله آلوده به والد است.
«من آدمی هستم که دوست دارم تنها زندگی کنم» عجب! بررسی میکنم و متوجه میشوم که نه؛ من دوست دارم که آدم های دیگر هم باشد، اما گاهی وقتها دوست دارم تنها باشم، نه همیشه. گاهی دوست دارم تنها باشم.
پس بهجای جمله «من آدمی هستم که دوست دارم تنها زندگی کنم» مینویسم: «من آدمی هستم که دوست دارم با آدمهای دیگر رابطه داشته باشم. دوست دارم دوستان زیادی داشته باشم و البته گاهی اوقات هم دوست دارم تنها باشم، چون که من یک نویسنده هستم.»
فرقی ندارد جملهای که نوشته شده به صورت آلودگی والد هست یا کودک. چند بار این کار را انجام دهید، یعنی دو سه بار بنویسید: «من آدمی هستم که…»
و جمله را کامل کنید و بعد حالت بالغ بگیرید و قائم روی صندلی یا مبل بنشینید، پایتان را محکم بچسبانید به زمین و بالغانه بررسی کنید. ببینید جملهای که نوشتید بالغانه است یا آلوده به کودک یا آلوده به والد.
تمرین دوم (تهیه فهرستی از پیام ها و باورهای والدی)
لیستی از پیامها و باورهایی که از والدین با جانشین آنها شنیدهاید، تهیه کنید؛ مثلاً «اصفهانیها اینطور هستند. شمالیها اینطوری هستند. جنوبیها اینطور هستند. تهرانیها اینطور هستند. هر کس که قدش کوتاه است اینطوری است. هر کس قدش بلند است اینطوری است. هر کس که سروصدا میکند مظلوم است و آن که ساکت است مرموز است.» همه اینها را برای خودتان بنویسید و بعد از این که نوشتید دوباره به همان شکل که گفتم خودتان را در حالت بالغ قرار دهید و بعد لیست را بررسی کنید، ببینید آنچه نوشتهاید بالغانه است یا آلوده به والد است؟
اگر که آلوده به والد بود خط بزنید، اصلاح کنید و تعدیل کنید. چه شواهدی دارید که این باور صحیح است؟ چه شواهد موافقی دارید؟ چه شواهد مخالفی دارید؟
مثلاً من «ارسطو رضایی» این را از بچگی شنیده بودم که اصفهانیها خسیس هستند. البته من در شرایطی بزرگ شدم که هیچ وقت این جملات را نمیپذیرفتم. یک بار هم رفتم اصفهان خانهی یکی از دوستانم و ایشان به گرمی از من پذیرایی کرد. حتی یک روز دوستم ماشین اش را در اختیار من گذاشته بود. با هم در ماشین نشسته بودیم. من ترمز ناگهانی زدم و تصادف کردم و ماشین خسارت دید. هرقدر تلاش کردم که به این دوستم خسارت بپردازم دوستم قبول نکرد. همچنین شخصی که با او تصادف کردم همینطور با نهایت ادب و مهربانی گفت: «خواهش میکنم این حرفها یعنی چه!»
اگر غیر از این هم بود، اگر من بروم و ببینم چند نفر واقعاً کم کاری کنند باز هم این باور تائید نمیشود؛ یعنی باز هم نمیتوانم بگویم: آها! والدین من درست گفته بودند.
همه جور آدم همهجا هستند؛ بنابراین نسبت دادن این خصوصیات به یک قوم، نژاد، مذهب و ملیت غیربالغانه است و به همین دلیل فارغ از هرگونه مذهب، نژاد، جنس، ملیت و سکونت ازنظر من همه آدم ها با هم برابر هستند. بررسی کنید ببینید چه باور های والدانه و بالغانه ای دارید.
بالغ آلوده به والد و کودک
مفهوم آلودگی بالغ به والد و کودک را اولین بار اریک برن و پیروان اریک برن در تحلیل رفتار متقابل مطرح کرده اند.همانطور که قبلا در مقاله ی بالغ کیست مطرح کرده ام، اریک برن که خود روانپزشک بود معتقد بود ما با سه حالت نفسانی با جهان خارج ارتباط برقرار می کنیم:
- حالت نفسانی والد
- حالت نفسانی بالغ
- حالت نفسانی کودک
او معتقد بود که اگر بالغ نا آگاهانه از جنبه های والد و یا کودک وجودش استفاده کند، آلودگی رخ داده است. از آنجایی که همیشه سعی می کنم ساده بنویسم و مطلب را پیچیده نکنم وارد بحث های عمیق تر و پیچیده تر نمی شوم
بزرگترین ویژگی بالغ ارتباط با واقعیت امروز است و این در تناقض با جزم اندیشی می باشد. جزم اندیشی واژه ای هست که اولین بار روکیج به آن اشاره کرده است، اریک هافر در کتاب مرید راستین به همین مفهوم اشاره میکند.
راه برون رفت از آلودگی بالغ چیست؟
اگر می خواهید پاسخ این سوالات را بدانید می توانید در کارگاه آنلاین تحلیل رفتار متقابل و یا در دوره آموزشی تحلیل رفتار متقابل شرکت کنید، برای این منظور روی عکس زیر کلیک کنید:
برای دریافت مشاوره های علمی در زمینه های مختلف یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9 صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در تلگرام پیام بگذارید:
اگر خارج از کشور هستید و یا با ارسال تیکت راحتتر هستید از طریق فرم زیر برای ما پیام بگذارید ما در اسرع وقت با شما تماس خواهیم گرفت.
دیدگاهتان را بنویسید