تنوع طلبی چیست؟ راهنمای کاملی از طمع جنسی یا جذابیت جنسی
تنوع طلبی چیست؟ راهنمای کاملی از طمع جنسی یا جذابیت جنسی
احتمالاً شما هم واژه های«شوگر ددی»و «شوگر مامی» را شنیده باشید، جود چنین واژه هایی به صورت آشکار نشان از واقعیتی زیرپوست شهر دارد، البته این در شهرهای بزرگتر معمولاً رایج است.
ولی به هر حال، من درحال حرف زدن از نوعی رابطه ی جنسی هستم که اسم آن را« طمع جنسی» می گذارم که البته طمع به معنی قانع نبودن است.
طمع جنسی به معنی تعدد روابط جنسی خارج از چارچوب ارزش اخلاقی شخصی ( دقت کنید شخصی) است.
در حال حاضر اوضاع مانند گذشته نیست که به سختی بتوان رابطه جنسی برقرار کرد، چه برای آقایان و چه برای خانمها این امکان راحت تر شده است.
هر کسی بنا بر شغل و موقعیت و درآمد و جایگاه خود می تواند به شکلی به لحاظ جنسی ارتباطاتی را برقرار کند مثلاً یک خانم جوان به راحتی می تواند با یک آقایی که خیلی از خودش کوچکتر است ارتباط برقرار کند.
در عوض آن آقا هم مجبور نیست که به زحمت دل آن خانم را به دست بیاورد و خیلی راحت تر می تواند به خواسته جنسی خود برسد و گاهی اوقات حتی حمایت مالی هم می شود.
آقایانی که تمول مالی و یا جایگاهی دارند هم می توانند با خانمهای بسیار جوانتر از خود ارتباط برقرار کنند، آن خانم ها هم در ازای این ارتباط به نظر می آید که ضرر نمی کنند، بعنوان مثال حمایت مالی دریافت می کنند و یا به خاطر نوع ارتباطی که برقرار می کنند چه بسا از لحاظ شغلی ارتقا پیدا کنند.
برای آنکه قضاوتی نکرده باشم در این باره هیچ مثالی نمیزنم، فقط می خواهم بگویم ارتباط جنسی بسیار آسان شده است و کافیست که شخصی مقداری جایگاهی داشته باشد و یا پولی داشته باشد و یا اگر که خانم هست حتی این ها هم کمترنیاز است.
در اینصورت به نظر میآید که یک معامله دو طرفه است، البته ممکن است که واقعا اینطوری باشد، ممکن است که شخصی انتخاب کند که به این صورت ارتباط برقرار کند. در این باره هم من هیچ گونه اظهارنظری نمیکنم زیرا من تئوریسین اخلاق نیستم، هر چند که به لحاظ اخلاقی هم در این باره بحث فراوان است، ما نمیتوانیم و اجازه نداریم که در این باره اظهار نظر کنیم.
من البته از بکار بردن واژه ی تنوع طلبی اکراه دارم، به عقیده من واژه ی تنوع طلبی واژه ای حاکی از قضاوت سطحی و سرسری و بدون هیچگونه محتوای ارزنده ای است.
طمع جنسی هم البته شاید بار اخلاقی داشته باشد اما من سعی کردم در این نوشته مطلقا به آن رنگ و بوی اخلاقی ندهم و سعی کنم واقع بینانه بررسی کنم البته در مقایسه با ازدواج ممکن است بیشتر مردم اسم آن را تنوع طلبی بگذارند, اما بهرحال کسی که تنوع طلبی یا همان طمع جنسی دارد اولا یا دوست ندارد یا نمی تواند ازدواج کند دوما اگر که بااین عادت ازدواج کند احتمالا رابطه ی خوبی نخواهد داشت.
البته شاهد روابطی هم بوده ام که هردو تنوع طلبی داشتند یا همان طمع جنسی داشتند و در رابطه شان هم تنوع طلبی را رها نکردند و بعضی از آنها حتی باهم همکاری هم می کنند , که با تعریفی که قانونا درباره ازدواج وجود دارد جور در نمی آید زیرا در قانون ازدواج یعنی رابطه جنسی مشخصا مربوط به این دونفری باشد که اسمشان ثبت میشود.
غالبا وقتی فردی روابط جنسی زیاد داشته باشد به شکلی مغز او عادت می کند.
بعنوان مثال اگر یک مرد پنجاه ساله با یک خانم ۲۰ ساله یا ۲۵ ساله ارتباط جنسی داشته باشد، به ندرت پیش می آید که چنین مردی بتواند خودش را راضی کند که با خانمی ۳۵ یا ۴۰ سال ارتباط برقرار کند زیرا در واقع طعم رابطهی را چشیده است که قابل مقایسه نیست، اما از طرفی دنیای ادراکی یک مرد ۵۰ ساله با یک خانم ۲۵ ساله شباهتی به هم ندارند، این یکی شور و هیجان خود را سپری کرده است و آن یکی ابتدای راه است
و یا خانمی که چهل سال دارد و با یک آقای سی ساله دوست شده است، به ندرت خودش را راضی می کند که با مردی همسن و سال خودش ارتباط برقرار کند زیرا در ذهن خود، ناخودآگاه مقایسه میکند، از آن طرف دنیای ادراکی یک مرد ۳۰ ساله با یک خانم ۴۰ ساله شباهت زیادی با هم ندارد.
به قول اروین یالوم؛ ما باید با کسی ازدواج کنیم که حرفی برای گفتن با او داشته باشیم.
ازدواج نباید صرفاً رابطه جنسی تلقی شود، مهمترین اصل در ازدواج، احساس امنیت و صمیمیت است و احساس امنیت و صمیمیت هم در صورتی بوجود میآید که طرفین وجه تشابه ای داشته باشند و با یکدیگر گفتگو کنند.
در نتیجه، کسانی که چنین رابطهای برقرار می کنند، شانس اینکه یک رابطه ازدواج خوب داشته باشند را برای خود کم میکنند.
گاهی اوقات، این نوع ارتباطات برای بعضی ها اعتیاد آور است و برای بعضی های دیگر هم سببب میشود که نتوانند آن احساس انسجام و انضباط اخلاقی را در خود احساس کند.
در نتیجه زن یا مردی که عادت کرده که این نوع ارتباطات را برقرار کند، به راحتی نمی تواند تن به یک رابطه ی مبتنی بر ازدواج بدهد، زیرا مغز او عادت کرده که به سکس و مسائل جنسی وزنه بیشتری بدهد.
بنابراین اگر که شما هم در چنین روابطی هستید باید در نظر داشته باشید که ممکن است به لحاظ اخلاقی حتی نتوان ایرادی به شما گرفت، زیرا بالغانه درباره آن صحبت کرده اید و بده بستان دارید، اما از طرفی برای شما سخت خواهد بود که با کسی که متناسب با سن و سال شما است ازدواج کنید و طبیعتا اگر با کسی ازدواج کنید که مناسب سن و سال شما نباشد یعنی خیلی کوچکتر یا خیلی بزرگتر باشد، نمی توانید احساس امنیت و صمیمیت را به راحتی بین خود افزایش بدهید.
البته هر قانونی استثنایی دارد و این قانون هم استثنا دارد، اما استثنا حکم قاعده را پیدا نمی کند.
من در مشاوره پیش از ازدواج به این موضوع اشاره میکنم، بعضی از افراد خوششان نمی آید، یکی از مراجعین به من میگفت شما فردی سنتی هستی، بعضی ها تصور می کنند که من می خواهم آنهارا تغییر بدهم درحالیکه من نه می خواهم ونه می توانم کسی را تغییر بدهم، من فقط اطلاعات می دهم و می گویم این دو خیلی بندرت باهم جور در می آید و مشاهدات ما نشان داده است که با کسانی می توانیم احساس صمیمیت بکنیم که بتوانیم با او حرف بزنیم و دنیای خود را با او به اشتراک بگذاریم.
یکی از معیارها و ملاک های ازدواج، سکس و جاذبه جنسی است، اما نباید این را مهمترین عامل قلمداد کرد
بنابراین تعدد روابط جنسی و یا طمع جنسی ( یا آنچه که مردم می گویند تنوع طلبی) هم یکی از دلایل مجرد ماندن و ازدواج نکردن است، زیراباعث میشود که انتظارات واقع بینانه ای نداشته باشید و انتظار دارید که در روابط جنسی خود در ازدواج هم به همین خواسته برسید
هرچقدر هم که مخاطب جذاب باشد، بعد از گذشت مدتی آن جذابیت را از دست میدهد و نوع ارتباط و صمیمیت است که باعث میشود که بخواهیم آن رابطه را ادامه بدهیم یا خیر.
البته در گذشته هم گفتم که درست است که زیبایی عادی میشود اما زشتی عادی نمیشود، بنابراین این به آن معنی نیست که با کسی ازدواج کنید که اصلاً برای شما جذابیت ندارد اما جذابیت جنسی با طمع جنسی فرق دارد.
دقت کنید که من سلیقه ها ی شخصی افراد رازیر سوال نمی برم و بحث در مورد اینکه ریشه های تنوع طلبی ( به گفته ی عموم) و یا طمع جنسی چیست بسیار گسترده و فراوان است و ما وارد این بحث نمیشویم، بخشی از آن ریشه های زیستی و تکاملی دارد، یعنی اکثر افراد این گرایش را بخصوص آقایان دارند، زیرا طبیعتا فرمان به بقا ی خود می دهد، بخشی از آن هم می تواند ریشه های روانی و بخشی دیگر هم ریشه های جامعه شناختی و فرهنگی داشته باشد.
نویسنده ارسطو رضایی
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی
دیدگاهتان را بنویسید