8 ویژگی اختلال شخصیت وسواسی جبری همراه 1 ویدئو و نحوه درمان اختلال شخصیت وسواسی
اختلال شخصیت وسواسی جبری
در ویدئوی زیر مفصل در مورد اختلال شخصیت وسواسی توضیح داده ام، در مورد ویژگی های اختلال شخصیت وسواسی توضیح مفصل داده ام، یک مثال ملموس آورده ام تا برای شما بیشتر قابل درک باشد و همچنین در پایان در مورد نحوه درمان اختلال شخصیت وسواسی توضیح مفصل داده ام و همچنین انواع را توضیح داده ام، زیرا همه افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی شبیه هم نیستند.
در ویدیو زیر ویژگی های اختلال شخصیت وسواسی جبری به صورت کامل، واضح و شیوا توضیح داده شده است.
(برای دیدن ویدئو فیلترشکن خود را خاموش کنید)
آدم های موفق آدم های نگران نیستند:
وسواسی هستید یا وجدان گرا:
ملاکهای تشخیصی اختلال شخصیت وسواسی جبری
اگر شما یا اطرافیانتان 4 ویژگی از 8 ویژگی زیر را داشته باشید، ممکن است مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی باشید، مسلما تشخیص به عهده ی روانپزشک و یا روانشناس بالینی و یا روان درمانگر می باشد و این مقاله صرفا اطلاعاتی می دهد و نمی تواند توسط غیر متخصصین مبنای تشخیص باشد.
- ذهن افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری آنقدر مشغول جزئیات قوانین و مقررات می شود که اجازه هرگونه تفریحی را بر خود می بندد.
- فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری آنقدر کمالگرا هست که نمی تواند کاری را به پایان برساند و استاد کارهای نیمه تمام است.
- او به صورت افراطی خودش را وقف کار می کند و فرصتی برای تفریح استراحت و روابط اجتماعی پیدا نمی کند.
- فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی اجباری بیش از اندازه اخلاقگرا هست و به هیچ وجه انعطاف پذیری ندارد.
- او اشیا و وسایل کهنه و قدیمی و بی مصرف را دور نمی تواند بیندازد.
- افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری در هیچ کاری حاضر نیستند با دیگران همکاری کنند مگر این که آن طوری که او می خواهد انجام شود.
- او ممکن است بسیار خسیس باشد و برای خودش یا دیگران به سختی پول خرج کند.
- افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری گاهی اوقات انعطاف ناپذیر و لجباز هستند و خیلی سعی دارند دیگران را کنترل کنند.
کلمات کلیدی برای شخصیت وسواسی جبری «کنترل» و «باید» است. این افراد برای رسیدن به هدف به قدری برای وسیله ارزش قائل هستند که وسیله، خود هدف می شود. برای آنها نظم و ترتیب مقدس است.
اختلال شخصیت وسواسی جبری یا ocpd با اختلال وسواسی جبری یا ocd چه فرقی دارد؟
کسانی که اختلال شخصیت وسواسی جبری دارند به اختلال خود آگاه نیستند و خیال میکنند که کارشان خیلی درست است.
مثلاً باید مانند آنها On time باشیم یا وقتی که به جایی میرویم همه چیز باید طبق دلخواه او باشد مثلاچه غذایی را سفارش بدهیم، درباره چه چیزی صحبت کنیم درباره همه چیز باید برنامهریزی شده عمل کنیم
- بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری بسیار سخت گیر و ایرادگیر است.
- در کنار او خنده و شادی متوقف می شود.
- باید کاملاً همه چیز تحت کنترل باشد، تا او احساس راحتی کند
- بودجه خانوادگی هم باید کاملا مشخص باشد و نباید فراتر از آن خرج کرد.
- بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری توقع دارد که همه تصمیمات را تنهایی بگیرد و این پیام را به مخاطبینش میدهد که تصمیمات آنها اهمیتی ندارد و او همه چیز دان است.
- بیمار مبتلا به شخصیت وسواسی، شخصیتی بسیار سخت دارند
- برنامه ریزی و جدی گرفتن قوانین و مقررات برای او خیلی مهم است.
البته همه ما باید به قوانین و مقررات احترام بگذاریم اما این افراد بیش از اندازه به آن توجه میکنند و برای هر چیزی قانونی دارند بسیار کمالگرا و جزئی نگر هستند و باعث می شوند که دچار مشکلات فردی میشوند مثلا برای حرف زدن هم قانون دارند.
- فرد مبتلا به وسواس اهل تساهل و گذشت و آسان گیری نیست
- گاهی شخصیت وسواسی آنقدر غرق و سرگرم جزئیات هستند که حتی از وظایف اصلی زندگیشان فراموش می شود و وقت کم می آورند.
- بسیار هم کمال گرا هستند و به همین دلیل در روابط با دیگران دچار مشکل می شوند, بسیار اهل تشریفات هستند.
- بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری دنیا را سیاه یا سفید می بینند چه در زمینه نظم و چه در زمینه اصول و ارزش.
مثلاً اگر میخواهند مطالعه را شروع کنند باید ابتدا کاملا میز مطالعه خود را مرتب کنند و آنقدر غرق در این کار می شوند که فرصت و انرژی شان هدر می رود، در هر کاری وقت و انرژی زیادی صرف می کنند به خاطر اینکه طی کردن دقیق و کامل کارها برای آنها بسیار مهم است.
گاهی هم در به اولویتبندی کارهای خود نیستند و کارهای مهم را در دقیقه ۹۰ ممکن هست که انجام بدهند، به همین دلیل به روابط خود شان صدمه بسیاری میزنند آنها می خواهند همه چیز را تحت کنترل داشته باشند
- خیلی کم پیش می آید که این افراد گرم و صمیمی و عاطفی باشند، کمتر اهل تفریح و مرخصی هستند.
- بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری معمولا وقت خود را هدر نمی دهند گاهی کار و تفریح شان در هم آمیخته است، آنقدر به قوانین و اصول پایبند هستند که روابط انسانی را فدای آن می کنند.
و وقتی که به آنها تذکر می دهیم، پاسخ می دهندکه قوانین و اصول بسیار مهم تر هستند، بعضی از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواس جبری علائم اختلال احتکار دارند و فضای زیادی از خانه را به انبار تبدیل می کنند.
- بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری در انجام دادن کارها تصور می کند بهترین هست و به دیگران اعتماد ندارد، اگر کاری را به دیگری واگذار کند بسیار مضطرب می شود و اگر مدیر باشد قوانین دقیقی را تعیین می کنند و انتظار دارد که همه از آن قوانین اطاعت کنند و اگر کسی اطاعت نکند به شدت عصبانی می شود، معتقد است که هیچ کس نمی تواند مانند او کارها را به خوبی انجام بدهد
- بیش از اندازه اهل پس انداز است، بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری گاهی یک دنده لجباز و کنترل گر است.
افرادی که ocd یا اختلال شخصیت وسواسی جبری دارند احساس اجبار ندارند, بلکه بیشتر کمال گرا و کنترل گر و سرسخت و لجباز هستند. افکار اجباری و اضطراب شدید ندارند، بیشتر کنترل گر هستند او نیاز به کمال گرایی و کنترل دارد و به همین دلیل نمی تواند رابطه عاطفی خوبی با دیگران برقرار کند.
ازدواج با فرد مبتلا به وسواس جبری چه مشکلاتی دارد؟
اگر با این افراد زندگی کنید این احساس به شما دست می دهد که فرد قابل احترام و مهمی نیستید و نمیتوانید رابطه دو طرفه با او داشته باشید.
در نگاه اول بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری بسیار جذاب است زیرا بسیار دقیق و سختکوش است ولی وقتی که به او نزدیک می شوید می بینید که کنترلگر و معتاد به کار است، اگر در خانه باشد دائما در حال دستور دادن و خرده فرمایش است و اعصاب شما را به هم می ریزد.
از لحاظ روانی خسته و فرسوده می شوید، او به کیفیت کار شما اعتماد ندارد و به همین دلیل از سمت او تعریف و تمجید نمی شوید بلکه همیشه زیر رگبار انتقاد او قرار خواهید گرفت و عزت نفس خودتان را هم از دست می دهید، از بودن با او هرگز لذت نمی برید، دنیای شخصی شما را درک نمی کند نیاز به کار بر نیاز های شما اولویت دارد و شما فکر می کنید که یکی از املاک و اشیا او هستید، اگر چه او ادعا می کند که برای رفاه حال شما این گونه عمل می کند.
همانطور که گفتیم تفریح از زندگی شما می رود، مگر تفریح های ارزان قیمت که آن هم به خوبی انجام نمی شود. اگر هم بخواهد به تفریح برود، برنامهریزی دقیق میکند و آن را مو به مو اجرا میکند.
داستان یکی از مراجعین مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری
(این داستان یکی از مراجعین من (ارسطو رضایی) است که با کسب اجازه او و رعایت گمنامی اش در اینجا می گویم)
یکی از مراجعین می گفت که پدرم ویلایی در شمال دارد و برای همه پیامک داده و به صورت دقیق مشخص کرده است که چند روز می توانند در آن ویلا بمانند، مثلا برای دخترش نوشته بود شما از اول فروردین لغایت 5 فروردین ساعت 17 و به پسرش پیام داده که شما از 5 فروردین ساعت 18 لغایت 10 فروردین ساعت 17 و به دختر دیگرش هم پیام داده شما از 10 فروردین ساعت 18 لغایت 15 فروردین ساعت 18 به ویلا تشریف ببرید!
تفریح هم برای بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری کاری مهم سخت و جدی است حتی در ورزش آن را بسیار جدی میگیرد و می خواهد برنده شود و حتی در رابطه جنسی هم در یک زمان معین و به یک روش عمل می کند،بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری هرگز از اختلال خود رنج نمی برد بلکه دیگران رنج می برند.
او رابطه ای بی روحیه یکنواخت بدون تفریح بدون شوخی خواهی داشت، نیاز شما به رابطه صمیمی تفریح و شوخی برآورده نمی شود، بطور کلی توقعاتی غیر واقعی از خود و شما خواهد داشت، بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری فردی سرد و غیر صمیمی ست، متاسفانه این افراد برای درمان اقدام نمیکنند وشما مجبور هستید همیشه با او مدارا کنید.
بیشتر این افراد معتقدند که مشکلی ندارند و اگر که خودشان نخواهند نمی شود هیچ کمکی به آنها کرد، اما اگر خود شما مبتلا به این اختلال هستید و می خواهید این مشکل را بر طرف کنید، پاسخ به شما مثبت است، اگر می خواهید به صورت غیر حضوری به درمان بپردازید طبق راهنمای زیر عمل کنید و اگر می خواهید به صورت فردی به درمان بپردازید لازم است با « مرکز روانشناسی خودبیداری» تماس بگیرید، ما در درمان آن از طرحواره درمانی پیشرفته استفاده میکنیم.
برای درمان اختلال شخصیت وسواسی چه کنیم؟
اگر شما یا اطرافیانتان مبتلا به اختلال شخصیت وسواس جبری هستید برای دریافت مشاوره حرفه ای یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در واتساپ یا تلگرام پیام بگذارید.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی26 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام
من خیلییی اوقات حس میکنم که باید تمام کارهارا خودم انجام دهم و نمیتوانم کاری را به کسی بسپارم یا اگر کاری را به آن ها میسپارم میخواهم طبق نکته های من کار را پیش ببرند
احساس میکنم این اختلال را دارم از ویس ها و مطالب دقیق شما پی بردم.
دوست دارم درمان رو پیش شماشروع کنم چون حس میکنم درکم میکنید.
سلام
قبل از اینکه شروع کنم مقاله های مختلف خوندن فکر میکردم که صرفا خیلی آدم قانونمندی هستم
ولی با خوندن مقاله ها متوجه شدم که اختلال وسواس جبری دارم
توی همه چیز خیلی سخت گیرانه رفتار میکردم و خیلی آدم ایراد گیری بودم
این مسئله برای خودم و اطرافیانم دیگه آزار دهنده شده بود برای همین به فکر درمان افتادم
بین تمام مطالبی که خوندم سایت خودبیداری از همه کامل تر و دقیق تر بود برای همین پیش خودشون مراجعه کردم بسیاررر راضی بودم
سلام
قبل از اینکه شروع کنم مقاله های مختلف خوندن فکر میکردم که صرفا خیلی آدم قانونمندی هستم
ولی با خوندن مقاله ها متوجه شدم که اختلال وسواس جبری دارم
توی همه چیز خیلی سخت گیرانه رفتار میکردم و خیلی آدم ایراد گیری بودم
این مسئله برای خودم و اطرافیانم دیگه آزار دهنده شده بود برای همین به فکر درمان افتادم
بین تمام مطالبی که خوندم سایت خودبیداری از همه کامل تر و دقیق تر بود برای همین پیش خودشون مراجعه کردم بسیاررر راضی بودم
سلام جناب دکتر رضایی عزیز
با تشکر از شما از مطالب آموزنده شما بسیار استفاده میکنم.
به نظرم در انتهای مطالب این صفحه باید بجای لینک “محرومیت هیجانی” لینک ” بازداری هیجانی” گذاشته می شد.
اگر اشتباه کردم لطفا به بنده متذکر بشید
سلام با تشکر از شما، بررسی می شود
سلام
آیا وسواس فکری و اختلال شخصیت وسواسی جبری اگر کنترل نشه میتونه زمینه ساز وسواس عملی بشه؟
سلام بله
سلام،وقت بخیر،آیا اگه یه نفر بعضی از این مواردی رو گفتین داشته باشه،میشه گفت این اختلال رو داره؟
4تا از 8 تا را باید داشته باشد
با سلام
من ۲۳ سالمه و فشار زیادی رو تو سرم حس میکنم
و کمال گرایی شدید دارم
داخل اکثر پرونده های زندگی شکست خوردم ازدواج ، درس و …
و همه چیز رو امتحان میکنم ولی اون چیزی نیست که میخوام و امروز متوجه شدم اختلال شخصیت وسواس اجباری دارم.
من چند سال پشت کنکور بودم دو بار دانشگاه رفتم الان دوباره رشته ام رو عوض کردم میخوام کنکور بدم ، دیوانه شدم
باید چطور حالمو خوب کنم و درمان بشم ؟؟؟!
ممنون.
توهم که به آن “هالوسینشین” هم گفته میشود
میتواند از علائم سایکوز باشد البته اگر که مربوط به مصرف دارو یا مواد مخدر نباشد
توهم انواع مختلفی دارد از جمله بویایی، چشایی بصری،شنیداری، احشایی، دمایی
تو هم اگر که بر اثر دارو یا مواد مخدر یا تروما نباشد میتواند علامت سایکوز باشد سایکوز معمولاً هم ریشه در ژنتیک دارد و هم فشارهای روانی محیطی
برای تشخیص دقیق حتما باید به یک روانپزشک مراجعه کنید سایکوز از هر نوعی که باشد مدل های درمانی مختلفی برای هرکدام وجود دارد که بعد از تشخیص روانپزشک و هماهنگی با روانشناس می توانید به درمان آن بپردازید
آقای رضایی من واقعا میخواهم از شما تشکر کنم شما با همه ی روانشناسان دیگر متفاوت هستید شما بسیار عالی به مطالب میپردازید واقعاً افرادی مانند شما نادر هستند
هدف من از این پیام فقط و فقط تشکر هست من خیلی کم پیش می آید که از کسی تعریف کنم ولی شما شایسته این تعریف و تمجید هستید
لازم دانستم که به این پیام شما پاسخ بدهم چون شما را نمی شناسم و در فضای گمنام به این پیام شما پاسخ می دهم می خواهم کمی جسارت به خرج بدهم و با حفظ احترام شما به نکاتی اشاره کنم
در وهله اول باید بگویم بله مجموعه ما تمام تلاشش را می کند که آنچه که می گوید مبتنی بر شواهد علمی باشد ما تصمیم گرفتیم که به ان که می گوییم و می نویسیم مبنای علمی داشته باشد و حاصل نظریات شخصی من و یا دیگران نباشد البته در جاهای هم نظراتی میدهیم ولی حتما این را میگویم که این نظر من است ممکن است اشتباه کنم، شاید تفاوتی که مشاهده می کنید حاصل این خط مشی ما باشد علم گرا بودن و نه ادراکات شخصی یک روانشناس، بنابراین از تعریف و تمجید شما تشکر می کنم
اما در بخش پایانی گفتید که من خیلی کم پیش میآید از کسی تشکر و تمجید کنم
این جمله برای من قابل توجه بود این شاید به معیارهای سختگیرانه شما و یا به خودشیفتگی شما مرتبط باشد در این باره خود را بررسی کنید
روانشناسان زیادی هستند که علم گرا هستند همانطور که روانشناسان زیادی هستند که علم گرا نیستند
اینطور نیست که ما در کشوری زندگی میکنیم که هیچ کس چیزی سرش نمی شود و فقط شما می فهمید و دیگران نمی فهمند
کمی معیارهای سختگیرانه خود را تغییر بدهید زیرا با این معیارهای سختگیرانه ممکن است که در نوشته های من هم در آینده ایراداتی پیدا کنید و بگویید این هم مانند بقیه است
و اگر که موضوع خودشیفتگی است تغییراتی بدهید شاید در آینده مطلبی از من بخواهید که به مذاق شما خوشایند نباشد و بگویید این هم مانند بقیه است غافل از اینکه شاید این شما هستید که معیارهای سختگیرانه داریدو یا به دنبال افرادی هستید که حرفهای شما را تایید کنند و خاص بودن شما را نشان بدهند
در این کشور روانشناسان بسیار زیادی وجود دارند که کارهای علمی انجام میدهند اساتید و پژوهشگرانی برجسته هستند
باور صحیح اینست که؛
هر کسی چیزی برای آموختن دارد ،همه چیز را همگان می دانند و من همه چیز را نمی دانم
وقتی که من در پی یادگیری باشم ،همه آموزگاران منند
بنابراین اجازه بدهید همه با هم در کنار هم و از همدیگر بیاموزیم ما می توانیم حکم چشم و گوش یکدیگر را داشته باشیم
چشمان خود را باز کنید، شاید همان افرادی که شما تصور می کنید چیزی برای آموختن ندارند درس های زیادی به شما بدهند
به عقیده من تجدید نظری در این نوع نگاه داشته باشید
همه آنچه که گفته ام با حفظ احترام و شان و شخصیت شماست امیدوار هستم که شخصیسازی نکنید زیرا که من شما را نمی شناسم
سلام خوب هستین من مدتیه داروی ضد اضطراب ای سیتاور میخورم . ولی با وجود این هنوز وسط حرف زدن کلمات یادم میره. زیاد از گذشته چیزی بیادم نمیاد . مطالبی که میخونم تو ذهنم فرار میکنه میشه راهنمایی کنین
همان طور که در پیام قبلی توضیح داده ام اضطراب و وقتی که کاهش پیدا نکند و راه برخورد و خروج با آن را ندانیم در وهله اول در عضلات ارادی تجربه میشود مثلاً فردی این کار با آن کار میکند دستهایش را به هم فشار می دهد و علائم بی قراری و بی تابی و غیره را در او میبینیم
سپس وارد عضلات غیر ارادی مانند معده و ماهیچهها میشود و در قسمت معده و ماهیچه ها احساس فشار و یا درد و یاانقباض خواهید داشت
و اگر باز هم تنظیم شود وارد قسمت های شناختی میشود احساس سردرگمی و گیجی و منگی می کنید گاهی هم گوش ها سنگین میشود و یا سوت میکشد
یعنی اینکه ممکن است به علت اینکه تمرکز ندارید این باشد که است را به شما بسیار بالا است و وارد سطوح شناختی شده است
از طرفی خود دارو هم بعضی از هیجان ها و احساسات را بلاک میکند و بر روی بعضی از نوروترانسمیترهای مغزی تاثیر میگذارد که این هم میتواند عامل دیگری برای این باشد که شما تمرکز ندارید
به همین دلیل بسیار خوب است که در کنار دارودرمانی از روان درمانی هم استفاده کنید و به مرور زمان از دوز داروی شود در کنار روانشناس و روانپزشک میشود و شیوه برخورد با اضطراب را هم بیاموزید
خوشبختانه برای درمان اضطراب پروتکلهای بسیار خوب و دقیقی وجود دارد هر چند که می توانید انتظار داشته باشید که بلافاصله و سریع درمان شوید
با سلام . خانمی ۴۳ ساله هستم دکترای تخصصی دارم ولی چون کار ندارم دچار پوچی شدم
مشکل دیگر من اگر کسی منو ناراحت کنه بطوری که بهم بریزم برای دفاع از خود تمام تنم میلرزه و درد معده شدید میگیرم
یه فرزند پسر ۱۵ ساله هم دارم خودم فرزند اخر خانواده هستم
درمورد کار
به طور کلی ما با دو نوع واقعیت روبرو هستیپ
۱_ واقعیتی که می توانیم تغییر بدهیم
در آن صورت باید افکار و رفتار ادراک و یا خواسته خود را تغییر دهیم تا بتوانیم به خواسته مورد نظربرسیم و یا اینکه واقعیت را دستکاری کنیم ،مثلاً ممکن است که شما افکاری داشته باشید مبنی بر اینکه باید به سراغ شما بیایند باید شما را استخدام کنند و مسائلی از این قبیل
در اینصورت باید این افکار،احساس و ادراک و خواسته را تغییر بدهید یا ممکن است که گرفتار طرحواره شکست و بی کفایتی باشید و به همین دلیل موفقیت های خود را ناچیز می بینید و شکست های خود را بزرگ جلوه می دهید ،گاهی هم لازم است که با کمک روان شناس موضوع را بررسی کنید تا مطمئن شوید که کاری از دست شما بر می آید یا خیر ،در غالب موارد این ما هستیم که باید تغییراتی در افکار رفتار و احساسات خود به وجود بیاوریم
۲_ واقعیتی که نمیتوانیم آنها را تغییر بدهیم
مانند مرگ عزیزان ،در این صورت باید واقعیت را اکسپت کنیم مقداری آزردگی رابپذیریم و نگاه مان را عوض کنیم و ببینیم که میخواهیم در برخورد با این موقعیت چگونه انسانی باشیم؟
درباره مشکل دومتان شاید که گرفتار طرحواره اطاعت هستیدو می ترسید که خواستههای خود را بگوئید و خشم را درون ریزی میکنید و به همین دلیل مسیرهای عصبی که درون معده شما هستند تحریک میشوند
خشم و اضطراب در وهله اول در عضلات ارادی مانند دست و پا و سایر عضلات ارادی تجربه میشود اما وقتی که مسیرهای خود را پیدا نکنند وارد عضلات غیر ارادی مانند معده می شوند وو یا به صورت انقباض، عضلات غیر ارادی رادرگیرمیکنند و اگر هم باز هم مسیرهای خود را پیدا نکنند و نتوانید درست با آن برخورد کنید پیشرفته تر می شوند و وارد سطح شناختی می شوند مثلاً در ناحیه گوشتان ممکن است که صدای زنگ بشنوید یا سنگین شود
برای اینکه در این باره مطمئن شوید می توانید وارد سایت خود بیداری شوید در قسمت جستجو طرحواره اطاعت چیست راجستجو کنید (دقت کنید کیبوردشما عربی نباشد) ببینید این مشکل را دارید یا خیر؟اگر که مشکل را دارید، باید به فکر درمان باشید
سلام
من بعد زایمانم افسردگی بعد زایمان گرفتم و الان که هفت ماه گذشته هنوز خوب نشدم
چون وقت نکردم برم مشاوره….
البته بگم زایمان سه قلویی داشتم و الان سه قلو دارم…
همش احساس تا امیدی و پشیمانی و استرس دارم و فکر میکنم با آمدن بچه دیگه رنگ خوشی و آرامش رو نمیبینم…
هرکاری میکنم نمیتونم به خودم بیام😔😔
همه سرزنش میکنند و میگن ناشکری ولی بخدا دست خودم نیست
واقعیت این است که زایمان سه قلو مانند ترو ماست، یعنی اینکه فشار روانی بسیار بسیار شدیدی بر روی شما می آورند بسیاری از مادرانی که فرزندان سه قلو یا دو قلو داشتند بر اثر فشار روانی به روانشناسان مراجعه کردند کسانی که صاحب یک فرزند هستند هم می دانند که حتی داشتن یک فرزند چقدر فشار زیادی به آنها می آورد و حالا همان فشار بایدسه برابرشود
این موضوع هیچ منافاتی با اینکه ناشکری نکن ندارد، احتمالاً اطرافیان شما می خواهند شما را دلداری بدهند و آرام کنند ولی نمیدانند چه بگویند و سعی می کنند که اینگونه شما را آرام کنند در صورتی که این سبب می شود که شما علاوه بر اساس فشار احساس گناه کنید
احساسات خود را بپذیرید ،شما کاملاً حق دارید که احساس کنید تحت فشار هستید ،خوب است که به یک روانشناس مراجعه کنید تا ببینید با توجه به واقعیت موجود، بهترین کاری که می توانید انجام بدهید چیست؟ اگر که نمیتوانید با احساسات خود کنار بیایید،حتماً لازم است که به یک روانشناس مراجعه کنید
افسردگی پس از زایمان هم برای بسیاری از خانم ها اتفاق می افتد به خصوص خانم هایی که نیاز به آزادی بالایی دارد این موضوع در صورت مراجعه به روانشناس قابل حل است
نکته ای که بسیار مهم است و بر روی آن تاکید می کنم این است که همه احساسات خود را حتی احساسات متضاد خود را تجربه کنید و بپذیرید
واقعیت این است که زایمان سه قلو مانند ترو ماست، یعنی اینکه فشار روانی بسیار بسیار شدیدی بر روی شما می آورند بسیاری از مادرانی که فرزندان سه قلو یا دو قلو داشتند بر اثر فشار روانی به روانشناسان مراجعه کردند کسانی که صاحب یک فرزند هستند هم می دانند که حتی داشتن یک فرزند چقدر فشار زیادی به آنها می آورد و حالا همان فشار بایدسه برابر شود.
این موضوع هیچ منافاتی با اینکه ناشکری نکن ندارد، احتمالاً اطرافیان شما می خواهند شما را دلداری بدهند و آرام کنند ولی نمیدانند چه بگویند و سعی می کنند که اینگونه شما را آرام کنند در صورتی که این سبب می شود که شما علاوه بر اساس فشار احساس گناه کنید.
احساسات خود را بپذیرید، شما کاملاً حق دارید که احساس کنید تحت فشار هستید، خوب است که به یک روانشناس مراجعه کنید تا ببینید با توجه به واقعیت موجود، بهترین کاری که می توانید انجام بدهید چیست؟ اگر که نمیتوانید با احساسات خود کنار بیایید،حتماً لازم است که به یک روانشناس مراجعه کنید.
افسردگی پس از زایمان هم برای بسیاری از خانم ها اتفاق می افتد به خصوص خانم هایی که نیاز به آزادی بالایی دارد این موضوع در صورت مراجعه به روانشناس قابل حل است.
نکته ای که بسیار مهم است و بر روی آن تاکید می کنم این است که همه احساسات خود را حتی احساسات متضاد خود را تجربه کنید و بپذیرید.
سلام
میشه لطفا از آقای دکتر درخواست کنید که برای شناسایی و مدیریت گفتگوی درونی هم مطلب بگذارند
گفتگو ها در درون ما توسط ذهنیت های مختلف به وجود می آید، بحث درباره ذهنیت ها نخستین بار در آثار هیوم و دکارت مشاهده شد، سپس در آثار روانشناسان نفوذ پیدا کرد. شما می توانید با توجه به افکار و احساسات و رفتاری که در موقعیتهای مختلفی از شما صادر می شود ،نامهای مختلفی بر روی ذهنیت های مختلف در ذهن خود بگذارید. مثلاً مریم انتقادگر ،مریم مهربان، مریم بالغ، مریم عصبانی و غیره.
سپس از تکنیک صندلی خالی استفاده کنید و یا به صورت خیالی در ذهن خود دو صندلی را تصور کنید که روی یک صندلی مریم بالغ نشسته است و هر کدام از این مریم ها باید با مریم بالغ گفتگو کنند.
این گفتگو باید آنقدر ادامه پیدا کند تا بالغ آنها را قانع کند در این صورت ذهنیت بالغ در ذهن شما حاکم می شود گاهی بالغ کم می آورد چون ممکن است که بالغ در ذهن شما ناکامل باشد، در این صورت باید از کسانی که بالغ قوی دارند استفاده کنید و نظر آنها را هم جویا شوید، بسیاری از افرادی که نزد روانشناس می روند و به همین دلیل به روانشناس مراجعه میکنند و اگر یک روانشناس بالغ قوی و پخته ای نداشته باشد نمیتواند فرایند درمان و مشاوره به خوبی جلو ببرد.
سلام وقت بخیر
من مدتیه فکر میکنم وسواس گرفتم تو عبادت کردن
وسواس شستشو به هیچ عنوان ندارم مثلا وقتی میخوام نماز بخونم یا عبادت کنم مدام فکرهای زشت، زننده و متفرقه تو ذهنم میاد وکلا خیلی احساس گناه دارم
از هر چیزی همش پیش خودم میگم نکنه فلان چیز گناه نکنه اگه این کارو نکردم گناه و این چیزا
باید با این وسواس چگونه برخورد کنم؟
وسواس ها دو نوع هستند، وسواس عملی و وسواس فکری. بعضی از افراد که دچار وسواس میشوند هر دو این وسواس را دارند و بعضی ها یکی از این وسواس را دارند. به نظر می آید که شما فقط دچار وسواس فکری هستید.
آنچه که سبب رنج آور بودن وسواس میشود موضوع اجبار است، به عنوان مثال شما به ناچار و اجبار ا این افکار به سراغتان می آید و هر چقدر هم تلاش می کنید نمی توانید از شر آن رها شوید.
وسواس چهرهها و انواع مختلف دارد که یکی از آنها وسواس های مذهبی است که هیچ ارتباطی به نوع مذهب ندارد، ما وسواس ها و اجبار های مذهبی را به عنوان یک مشکل دینی و الهیاتی نگاه نمیکنیم بلکه به عنوان اختلال روانشناختی می شناسیم که در کتابهای روانشناسی بالینی و روانپزشکی به آن اختلال وسواسی اجباری می گوییم.
اگر که شما از فرایض و چگونگی انجام فرایض مذهبی تان آگاه هستید و با این حال افکار اضافی اجباری به ذهن شما می آید پس مبتلا به اختلال هستید اما اگر که نه واقعاً برای شما این سوال وجود دارد و دچار اجبار نیستید پس باید به یک مرجع تقلید مراجعه کنید، مرجع تقلید شما باید مرز وسواس و آیین های مذهبی را بداند.
مثلاً “جانماز آب کشیدن” توسط تمام روحانیون و دیندارها یک نوع بیماری ذهنی محسوب می شود و نشان دهنده ایمان مذهبی نیست. بعضی از پژوهشگر های دینی متوجه شدند که سرچشمه جانماز آب کشیدن ترس و وجدان اخلاقی سختگیر است.
سباروچی و گرینبرگ میگویند افراد مذهبی که از شک های وسواسی در رنج و عذاب هستند برای قضاوت ها و تصمیم گیری های اخلاقی نمی توانند به وجدان خود تکیه کنند.
در بعضی از مذاهب تاکید می شود که به جزئیات زیاد اهمیت ندهید مثلاً در مذهب اسلام میگویند شک شما به هر طرفی نزدیک تر است همان کار را بکنید یا در مذهب یهود گفته میشود که نباید درباره کارهای جزئی مراسم عید نگران نباشید و یا بخشی از کتاب مقدس را در هنگام خواندن نباید تکرار کنید.
شما حتماً بهتر است که اگر دچار اجبار هستید به یک روانشناس بالینی جهت درمان مراجعه کنید.
سلام .
برادر من وسواس داره هر کار میکنم قبول نمیکنه که مشکل داره . چی کار کنم ؟
می بایست او را با پیامدهای رفتارش روبرو کنید