طرحواره بی اعتمادی چیست؟
طرحواره بی اعتمادی همراه با احساساتی از آسیبپذیری و تردید دائمی نسبت به دیگران همراه است. فرد به دیگران به عنوان افرادی غیرقابل اعتماد و دروغگو نگاه میکند و اعتقاد دارد که همه دارای قصدی برای آسیب زدن به او هستند.
درمان بی اعتمادی
برای درمان طرحواره بیاعتمادی، باید از دستهبندی سیاه و سفید خودداری کرده، روابط را با دیگران تقسیم بندی نکرده و به جای آن، به ارتقای اعتماد به نفس و روابط مثبت با دیگران تمرکز کرد.
تست طرحواره بی اعتمادی
تست طرحواره بیاعتمادی به منظور ارزیابی سطح بیاعتمادی در افراد و شناسایی الگوها و باورهای منفی آنها بکار میرود. برای انجام این تست کلیک کنید.
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]
طرحواره بی اعتمادی چیست؟
آیا شما فرد بدبینی هستید و نسبت به همه بی اعتماد هستید؟ آیا نظر شما این است که دیگر نمی شود به کسی اعتماد کرد و همه ممکن است به شما آسیب بزنند؟ آیا معتقدید دیگران همیشه نیت بدی ممکن است داشته باشند و تعداد آدمهای خوب بسیار کم است؟ در این صورت شاید شما گرفتار «طرحواره بی اعتمادی» باشید.
من ارسطو رضایی هستم روانشناس بالینی، در این مقاله به صورت کامل می خواهم در مورد طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری در 8 قسمت توضیح دهم، از شما می خواهم صبور باشید و به صورت کامل و با حوصله این نوشته را مطالعه کنید، پادکست های طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری را بشنوید، ویدئو را ببینید، تست را اجرا کنید، علائم طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری را بشناسید، مثال ها را بخوانید و در انتها در مورد روش درمان طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری توضیح خواهم داد.
1_ پادکست طرحواره بی اعتمادی
2_ ویدئوی مربوط به طرحواره بی اعتمادی چیست
در ویدئوی زیر مفصلا در مورد طرحواره بی اعتمادی بد رفتاری توضیح داده ام، برای مشاهده ویدئو فیلترشکن خود را خاموش کنید.
3_ طرحواره بی اعتمادی بد رفتاری چیست؟
بیماران مبتلا به طرحواره بی اعتمادی بد رفتاری اعتقاد دارند که دیگران می خواهند از آنها سوءاستفاده کنند و یا وقتی وارد رابطه ای می شوند بسیار می ترسند، آنها اعتقاد دارند که دیگران درستکار و یا صادق نیستند و بیشتر اوقات رفتارهای دیگران را بدبینانه تفسیر میکنند، نهایتاً اگر بیماران خوبی باشند فکر می کنند که هرکس به فکر خودش است و برای ارضای نیاز خود به آنها ضربه میزنند.
بیماران پیشرفته معتقدند مردم شیطان صفت و دیگر آزار هستند، این بیماران علاقهای به ایجاد روابط صمیمی ندارند و افکار و احساسات خصوصی خود را با دیگران در میان نمی گذارند بعضی از این بیماران، همسرانی را انتخاب میکنند که بدرفتار هستند و به آنها اجازه میدهند تا از نظر هیجانی، جسمی، جنسی از آنها سوء استفاده کند، بعضی از آنها هم خودشان نسبت به دیگران بد رفتار هستند و بعضی دیگر از این افراد هم تبدیل به ناجی می شوند تا افرادی که مورد بدرفتاری واقع شده اند را نجات بدهند که نمونه آن را می توانید در NGO های مختلف و یا کمپین های مختلف می بینید.
کسانی که طرحواره بی اعتمادی دارند معمولاً مورد بدرفتاری قرارگرفتهاند و احساسات پیچیدهای مانند درد تعرض خشم و سوگ را تجربه میکنند شدت این احساسات بسیار زیاد است و زود خودش را نشان میدهد.
شما هم اگر مبتلا به طرحواره بی اعتمادی هستید، ممکن است که از لحاظ خلقی و احساسی وضعیت ثابتی نداشته باشید خیلی زود پریشان میشوید و این پریشانی را با گریه یا خشم یا کینه نشان میدهید و دیگران از رفتارهای شما متعجب میشوند، احساسات شما مانند آبی هستندکه پشت سد جمع شدهاند و یک تلنگر باعث رها شدن آنها میشود
گاهی اوقات هم ممکن است که درعالم هپروت سیر کنید، در روانشناسی ما به این حالت «حالت تجزیه ای » میگوییم، انگار که جای دیگری هستید و محیط اطراف دیگران و یا حتی خودتان واقعی به نظر نمیرسید هیچ احساسی نداریم و کرخت میشوید.
این حالتها به خاطر این به وجود میآید که آنقدر درد و فشار روانی به سر میبرید که البته ریشه در خاطرات شما دارد که مغز شما برای فرار راهحل یعنی غرق شدن درخیال و هپروت را پیشنهادمیکند.
کسانی که در کودکی طعم و عذاب بدرفتاری را چشیدند در حال حاضر روابط دردناکی دارند، در روابط راحت نیستند و بسیار خودشان را آسیبپذیر میدانند و اینطور فکر میکنند که دیگران نمیتوانند امنیت و شادی لازم را به آنها بدهند و پیشبینی ناپذیر و خطرناک هستند.
افراد مبتلا به طرحواره بی اعتمادی بد رفتاری، تصور میکنند که دیگران به آنها صدمه میزنند، خیانت میکنند و یا از آنها سوء استفاده میکنند، بنابراین همیشه در حالتی از گارد نسبت به دیگران قرار دارند، اعتماد کردن برای آنها بسیار سخت است، حتی به افراد نزدیک و عزیز خودشان نمیتوانند اعتماد کنند. مثلاً با وجود اینکه ۱۵ سال با همسرشان زندگی میکنند باز هم به او بدبین هستند، خیال میکنند که دیگران همیشه قصد دارند مخفیکاری انجام بدهند و یا به صورت پنهانی آسیب بزنند.
اگر شما هم گرفتار طرحواره بی اعتمادی بد رفتاری باشید، حتی اگر هم رفتار فردی با شما خوب، انسانی و محترمانه باشد با خودتان فکر کنید که حتماً کاسه ای زیر نیمکاسه است، منتظر هستید که در جایی دروغ بگوید و از شما سوء استفاده کند، به شدت اعتقاد دارید که سلام گرگ بیطمع نیست و از آنجایی که هر انسانی ممکن است که اشتباه کند به محضی که اشتباهی و یا خطایی در رفتار او ببینید فرضیهی اولیه شما تایید میشود.
بدرفتاریها و بیاعتمادی هایی که برای شما درکودکی رخ داده است باعث شده که شما همیشه گوش به زنگ هستید به صورت افراطی گوش به زنگ هستید همیشه درحالت دفاعی هستید همیشه فکر میکنید که فردی شما را تهدید میکند.
اگر شما گرفتار طرحواره بی اعتمادی باشید، هر وقت با کسی آشنا میشوید منتظر هستیدکه صدمهای به شما بزند و به همین دلیل ششدانگ حواستان جمع است.ممکن است که به طور کلی اینگونه باشید و یا در مقابل بعضی از افرادخاص این حالت را دارید.
یکی از مراجعینم (ارسطو رضایی) با نام فرضی آرش که گرفتار طرحواره بی اعتمادی بود، به همه مشکوک بود اما یکی دیگر از مراجعین (با نام فرضی نازنین) که گرفتار طرحواره بی اعتمادی بود، فقط به مردها مشکوک بود.
اگر شما گرفتار طرحواره بی اعتمادی باشید، یا تمام جزئیات حادثههای بدرفتاری را به طور کامل در حافظه خود دارید یعنی اگر الان از شما بپرسم که درکودکی شما چه کسی با شما بدرفتاری کرده است میتوانید با جزئیات کامل برای ما توضیح دهید و یا آنقدر این خاطرات دردناک بوده که ممکن است که هیچ خاطرهای روشن و واضحی از بدرفتاری نداشته باشید و خاطرات کودکی شما مبهم و غیر یکدست باشد.
مثلا ممکن است که بطور مبهم از پدرخود متنفر باشید، اما دقیقابه خاطر نیاوریدکه چه اتفاقاتی برای شما افتاده است، ممکن هست که حافظه شما با شما یاری نکند وتمام خاطرات مربوط به بدرفتاری را مستقیماً به یاد نمیآورید، اما شاید بتوان این خاطرات را با روشهای دیگری به یاد بیاورید مثلاً کابوسهای زیادی میبینید و یا اینکه افکار خشونتآمیز دارید.
مثلا دلتان میخواهد که ناگهان دیگران را بکشید و یا به دیگری صدمه بزنید و یا تصاویر ذهنی ناخواسته و مزاحم به ذهن شما خطور میکند و یا ناگهان آشفته میشوید. همه اینها به خاطر این است که در سطح ناخودآگاه خاطرات آزاردهنده شما در حال جولان دادن هستند.
شاید در روابط فعلی دائماً (به صورت ناخودآگاه) به یاد خاطرات تلخ گذشته می افتید. کسانی که طرحواره بی اعتمادی دارند اضطراب و افسردگی در بین آنها زیاد دیده میشود، شما عمیقاً از زندگی ناامید و دلسرد هستید اعتماد به نفس شما پایین است و احساس بیارزشی عمیقی دارید.
4_ تفاوت طرحواره بی اعتمادی با طرحواره بد بینی و دیگر علائم طرحواره بی اعتمادی:
طرحواره بیاعتمادی و بدرفتاری با طرحواره بدبینی متفاوت است. طرحواره بدبینی مربوط به جهان است، یعنی جهان جای بدی است. هستی دردناک است. زندگی رنج است. طرحواره بیاعتمادی و بدرفتاری شامل انسانها میشود. اینکه من بگویم نمیتوانم به شما اعتماد کنم. نمیتوانم به انسانها اعتماد کنم؛ این میشود طرحواره بیاعتمادی و بدرفتاری.
جالب است که بعضی از افراد مبتلا به طرحواره بدرفتاری بی اعتمادی به دلیل اینکه کودکی خوبی نداشتند و والدین بدرفتاری داشتند، حالا بیش از اندازه با فرزندان خودشان مهربانند و از آنطرف بام میافتند و میگویند نمیخواهم بلایی که سر من آمده سر بچهها بیاید. از این رو فرزندان آنها در آینده مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته می شوند، این اصطلاحی است که ما به آن میگوییم سیبزمینی داغ؛ یعنی یک طرحواره از والدین یا مستقیم یا برعکس به فرزندان منتقل میشود.
کسانی که طرحواره بی اعتمادی دارند خودشان را در روابط آسیبپذیر میدانند و راحت نیستند و فکر میکنند که دیگران نمیتوانند آن احساس امنیت و شادی را به آنها بدهند.
ممکن است اگر شما طرحواره بی اعتمادی دارید منتظرید که دیگران بالاخره دستشان رو شود و از آنجایی که هر انسانی بالاخره یک اشتباهی میکند و هر باغچهای را که بیل بزنیم یک کرم از آن پیدا میکنیم بالاخره یکچیزی از دیگران پیدا میکنید که طرحواره شما را تائید میکند. ممکن است به همه مردم مشکوک باشید. ممکن است به جنس خاصی مشکوک باشید مثل مردها و زنها. ممکن است کابوسهای زیادی ببینید. کابوس دیدن میتواند ریشه در این طرحواره داشته باشد. بیشتر بخوانید
ریشه بسیاری از جنایتها میتواند این طرحواره باشد. اگر شما افکاری غیر ارادی دارید و دست خودتان نیست. یکجا نشستهاید و در ذهنتان میآید که الآن بلند شوم و میز را به هم بریزم یا سر کسی را به دیوار بکوبم میتواند به خاطر وجود طرحواره بیاعتمادی و بدرفتاری در شما باشد.
ممکن است در مکانهای خاصی بهشدت احساس وحشت کنید. افسردگی و اضطراب در بین کسانی که این طرحواره را دارند بسیار مشاهده میشود. به طور کلی اختلالات خلقی یعنی از این حال به آن حال شدن را در بین این افراد بسیار مشاهده خواهیم کرد.
افرادی که مبتلا به طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری هستند معتقدند؛ همه انسان ها مجرم هستند فقط تفهیم اتهام نشده اند و باید آنها را به اشد مجازات رساند یا تا حد امکان از آنها دوری کرد، همه انسانها بد هستند، آنها باور دارند که بیرون جهنم است (اگر شما مبتلا به این طرحواره باشید، همین الان که این مطلب را می خوانید با خودتان می گویئد؛ مگر غیر از این است؟)
وقتی که در یک کارگاه آموزشی مفاهیم بنیادین تئوری انتخاب را آموزش می دادم به این نکته اشاره کرده ام که هر کاری که انجام می دهیم برای نیازها و خواسته های خودمان است، ما هیچ وقت هیچ رفتاری را برای نیازها و خواسته های دیگران انجام نمی دهیم، اگرچه دیگران گاهی از رفتارهای ما سود می برند، ولی هدف ما ارضای نیازها و خواسته های خودمان است، حتی وقتی که میخواهیم ایثارگری کنیم، ایثار یک ارزش و خواسته در درون ماست و ما برای ارزشی که مربوط به ما هست ایثار می کنیم، یکی از شرکت کنندگان که گرفتار طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری بود از جا برخاست و گفت: دیدید آقای رضایی؟همانطور که من گفتم، همه انسان ها خودخواه هستند.
من (ارسطو رضایی) در پاسخ به او گفتم: ولی من نگفتم که خودخواه هستند، خودخواه بودن به معنی بی توجهی به دیگران و فقط به منافع خود اندیشیدن است در صورتی که من گفتم: هر رفتاری که می کنم، برای خواسته ها و ارزش های خودم است، یعنی منبع این رفتار نیاز های من است، من هرگز نگفتم که ما خودخواه هستیم، خودخواهی یک مقوله دیگر است.
برای او فهمیدن این موضوع قابل درک نبود (زیرا گرفتار طرحواره بی اعتمادی بد رفتاری بود) من به او گفتم؛ همین الان که من به شما آموزش می دهم شاید به این دلیل باشد که می خواهم اطلاعات و دانش شما را افزایش بدهم، آیا این رفتار من خودخواهانه است؟
پاسخ داد: خیر و در ادامه گفتم: ولی من به این دلیل به شما آموزش می دهم که کمک کردن به دیگران یکی از ارزشهای من است، این بدان معناست که من برای ارضای نیازهای خودم این کار را می کنم، آیا اینکه من برای ارضای نیازهای خودم و برای ارزش خودم این کار را انجام می دهم و به شما آموزش می دهم به معنی خودخواهی است؟
حال تصورش کنید کسی که چنین ذهنیتی داشته باشد آیا می تواند فردی مناسب را برای ازدواج انتخاب کند؟
فرض کنید که شما کارمند من هستید و طرحواره بی اعتمادی و بدرفتاری دارید، من کارهایی را به شما می سپارم و شما به جای اینکه ساعت ۱۹ کار را تعطیل کنید ساعت ۲۰ تعطیل می کنید، من از شما تشکر می کنم، شما در واقع ناراحت هستید و این اعتقاد را دارید که مدیرم دارد از من سوء استفاده می کند، اما من اصلا خبر ندارم که شما چنین فکری دارید، بلکه با خودم میگویم ؛حتماً خودش میخواهد و داوطلبانه است و من در جایی جبران خواهم کرد.
اما شما آزرده هستید و چون این باور را دارید که مدیر من آدم بدی هست و اساساً آدم ها بد هستند، درباره آزردگی خود صحبت نمی کنید، نمی گوئید که من باید ساعت ۱۹ بروم، یا این حجم کار برای من زیاد است، یا من می خواهم زودتر به منزل بروم من خسته می شوم.
چرا نمیگویید؟ چون با خودتان می گویید: لازم نیست بگویم چون او آگاهانه و پلیدانه دارد از من سو استفاده می کند، پس چرا باید بگویم؟خودش که می داند، چه فایده دارد که بگویم ؟ اگر بگویم هم نمی فهمد, چون آدم بدی است.
در حالی که من بد نیستم بلکه طبیعتا من به دنبال ارضای نیازهای خودم هستم من چرا باید بدم بیاید شما برای من اضافه کار کنید؟ کی بدش می آید ؟من با لبخندی شیطانی قصد سو استفاده ندارم بلکه خیلی ساده به نیازهای خودم فکر می کنم.در نتیجه من هم خبر ندارم و به رفتارهای قبلی خودم ادامه می دهم، در حالی که اگر درباره آن صحبت می کردید، شاید که متوجه می شدم و رفتار خود را عوض میکردم
به همین صورت گاهی اوقات کسانی که طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری دارند، وقتی که مورد بدرفتاری قرار می گیرند، درباره آن حرف نمی زنند و از روش حل اختلاف استفاده نمی کنند، زیرا معتقد هستند که آدم ها بد هستند، در صورتی که حتی خواسته اش را بیان نکرده تا ببیند اصلا مخاطبش اهمیتی می دهد یا نه؟ اگر هم بخواهد خواسته اش را بگوید با حالتی حاکی از خشم و گلایه و بازجویی مطرح می کند، مسلما اگر شما مرا متهم به بدذاتی کنید من دربرابر شما گارد می گیرم، به هر حال ما میتوانیم درباره خواستههای خود محترمانه و قاطعانه صحبت کنیم. بیشتر بخوانید
اگر طرحواره شما بی اعتمادی بدر فتاری باشد، اتفاقاً افراد بد رفتار، برای شما ناخودآگاه جذاب هستند و شما از بس که سختگیری می کنید، افرادی که سالم هستند را فراری می دهید
اگر هم هنگام انتخاب همسر از شر طرحواره بی اعتمادی و بدرفتاری جان سالم به در برده باشید و با فردی ازدواج کرده باشید که فرد سالمی است، شما آنقدر او را متهم به بدرفتاری می کنید، آنقدر در همه رفتارهای او سوء نیت و منظور برداشتن را استخراج می کنید که در نهایت مخاطب شما خسته میشود و از کوره در می رود.
5_ مثال هایی برای درک بیشتر طرحواره بی اعتمادی بد رفتاری
مثال اول:
یکی از مراجعینم میگفت؛ با وجود آنکه می دانم همسرم کاملا مرا دوست دارد، اما نمیتوانم به او اعتماد کنم همیشه میترسم که ناگهان با چهرهای از او مواجه شوم که غافلگیرم کند.
این مراجع در درمان به ما هم اعتماد نداشت، خیلی طول کشید و بسیار زحمت کشیدیم تا بتوانیم اعتماد او را جلب کنیم بسیاری از مراجعینی که این طرحواره را دارند حتی پس از درمان هم ممکن است که باز هم آنطور که باید و شاید به ما اعتماد نکنند.
او همچنین به من (ارسطو رضایی) می گفت: نمیدانم چرا آنقدر شما با من مهربان هستید و آنقدر پیگیر درمان با من هستید خیال میکنم که میخواهید که من در درمان شما موفق شوم تا از من به عنوان یک کیس درپروژه تحقیقاتی خود استفاده کنید وبگویید من انسان موفقی هستم و یک درمانگر توانمند هستم.
یکبارهم به من گفت: من خیال میکنم که شما حرفهای من را به خانوادهام انتقال میدهید ما به او گفتیم که ما به لحاظ حرفهای هرگز نمیتوانیم این کار را انجام بدهیم و او میگفت ولی از حرفهای پدر و مادرم اینطور معلوم بود که شما با آنها رابطه داشتهاید.
مثال دوم:
خانمی به من مراجعه کرده بود که به طورکلی با مردها مشکل داشت، او میگفت؛ مردها همه از سر و ته یک کرباس هستند و همه میخواهنداز من سوء استفاده کنند، در بررسی های من معلوم شد او ناپدری داشت که بسیار با او بدرفتاری میکرد، او میگفت من خیلی دوست دارم ازدواج کنم اما نمیتوانم و همیشه نگران هستم که مبادا در ازدواج نتوانم اعتماد کنم، این خانم گرفتار طرحواره بی اعتمادی بد رفتاری بود.
مثال سوم:
یکی از مراجعینم (ارسطو رضایی) مردی بود که می گفت؛ خانم من از هر چیزی داستانی در میآورد و من هر کاری کنم مرا متهم می کند به آدم بد بودن، من از دست او خسته شدم و دیگر نمی خواهم به رابطه خودم با او ادامه بدهم، جانم به لب رسیده است.
6_ پرسشنامه طرحواره بی اعتمادی بد رفتاری
اگر علاقه مندید که تست طرحواره بی اعتمادی را پاسخ دهید و تا حدودی به میزان وجود این طرحواره در خود پی ببرید، تست زیرا را تکمیل کنید:
7_ نحوه درمان طرحواره بی اعتمادی بد رفتاری:
برای درمان طرحواره بی اعتمادی بد رفتاری لازم است حتما به یک روانشناس صاحب صلاحیت و با تجربه مراجعه کنید، اگر می خواهید که از مجموعه خودبیداری کمک بگیرید، من بسته ای را برای شما که به شکل درمانی است آماده کرده ام، می توانید این بسته را تهیه کنید اما لازم است همزمان دو اقدام دیگر هم انجام دهید، اول اینکه در کنار این بسته با روانشناسان مرکز خودبیداری در ارتباط باشید که در مورد اینکه چطور می توانید این کار را انجام دهید باید با پشتیبان مرکز خودبیداری گفتگو کنید.
دوم اینکه در (کارگاه شفای کودک درون) که در مرکز خودبیداری برگزار می شود شرکت کنید، لطفا اجازه ندهید اینجا نیز طرحواره بی اعتمادی شما مانع از اعتماد کردن شما به ما شود، این درست است که ما ناچاریم برای بعضی از خدماتی که ارائه می دهیم هزینه دریافت کنیم، اما سعی ما بر این بوده که هزینه ها منصفانه باشد و از آنجایی که بر اساس چارچوب علمی و پژوهش محور عمل می کنیم حتما نتایج بسیار خوبی بدست خواهید آورد.
اگر روانشناس هستید و می خواهید طرحواره درمانی را به صورت کامل بیاموزید می توانید بر روی لینک زیر کلیک کنید و بسته کارگاه طرحواره درمانی برای درمانگران را که بر اساس سر فصلهای انجمن بین المللی طرحواره درمانی تهیه شده است تهیه کنید:
8_ طرحواره فرهنگی بیاعتمادی و بدرفتاری
اخیرا پژوهشهایی در زمینه طرحواره های فرهنگی شده است که علاوه بر وجود طرحواره های شخصی، وجود طرحواره های فرهنگی و تاثیر آن بر افکار و رفتار و احساس ما را نیز نشان می دهد، در متن زیر، آنچه که گفته می شود صرفا یک فرضیه از جانب من (ارسطو رضایی) است و پژوهش دقیقی برای آن وجود ندارد، اما قابل تامل و تفکر است.
به عقیده ی من یکی از طرحواره های رایج جامعه ما طرحواره فرهنگی بیاعتمادی بدرفتاری است، وقتیکه میگوییم بیاعتمادی بدرفتاری، یعنی بدون اینکه فرد را مورد آزمون قرار بدهیم و ارزیابی کنیم بگوئیم که میدانم که او نقشهای در سر دارد، گاهی هم برعکس عمل میکنیم و میگوییم نه انسان خوبی است و نباید به هیچ عنوان به او مشکوک باشم و فکرای بد کنم.
به خاطر دارم که در یکی از شهرستانها، شهرداری آمده بود که واقعاً تغییرات زیادی در آن شهر به وجود آورده بود، من مدتی در آن شهر ساکن بودم. شهردار جدید بسیاری از کوچههای محلههای پایین شهر را سنگفرش کرده بود، جدولها را رنگ کرده بود و تندیسها و مجسمههای خوبی در میادین شهر گذاشته بود شهر واقعاً به صورت زیبایی درآمده بود، خود شهردار در آن مدتی که من آنجا بودم مرد با توجهی بود . مردم آن شهر میگفتند شهردار کارخانه جدولسازی دارد و به این صورت میخواهد جدولهای خود را بفروشد.
یا اینکه ممکن است شخصی در وبسایت یا رسانه خود، بنا بر دلایلی ملاحظاتی کند و نتواند راحت حرف بزند از طرف مردم متهم میشود به خیانت و دروغگویی بدون اینکه واقعاً اینگونه باشد.
گاهی هم مردم میگویند؛ نه ما باید به این افراد اعتماد کنیم همه شهرداریها خوب هستند ولی دست و بالشان باز نیست، آنها انسانهای خوبی هستند، خودشان خوبند، دیگران باعث میشوند تا آنها نتوانند خوب باشند، اجازه نمیدهند که اینها خوب باشند و عملکرد درست را انجام بدهند، این هم از آن طرف بوم افتادن است.
اگر بالغانه بررسی کنیم میتوانیم خوب ارزیابی کنیم که با توجه به اختیارات و امکاناتی که آن شخص دارد با توجه به محدودیتها و تواناییهایی که وجود دارد چقدر واقعاً او مسئولانه رفتار میکند؟ آیا واقعاً دلیل و مدرکی مبنی بر این دارم که او دارد از امکانات سوءاستفاده میکند یا خیر؟
اگر بله، پس فرضیه من درست است و او انسانی بدرفتار هست و قابلاعتماد نیست اما اگر نه، بهتر هست که درست ببینم و درست قضاوت کنم. و آیا واقعاً او انسان خوبی هست و به او اختیار نمیدهند؟ اگر اینطور است چرا استعفا نمیدهد؟ چرا از کارش کنار نمیکشد؟ چرا کاندید و مسئول جایی میشود که اختیاری ندارد. و چرا این را به مردم نمیگوید؟ چرا نمیگوید توپ دست چه کسی است؟
بسیاری از افرادی که مطرح بودند مانند محمد مصدق یا امیرکبیر و یا قائممقام فراهانی، قربانی طرحواره فرهنگی بیاعتمادی بدرفتاری شدهاند. حزبهایی این طرحواره را در مردم فعال کرده اند و به آنها گفته اند: اگر مصدق نفت را ملی کرد به این دلیل و آن دلیل بوده نه اینکه واقعاً خیرخواه مردم بوده و به این صورت مردم باور کردند و طرحواره بیاعتمادیشان فعال می شد و دولتی که میتوانست در خدمت آنها باشد را سقوط دادند. شما چگونه فکر میکنیدو از کدام دسته هستید؟
اگر شما یا اطرافیانتان مبتلا به طرحواره بی اعتمادی هستید برای دریافت مشاوره حرفه ای یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9 صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در یا تلگرام پیام بگذارید.
اگر خارج از کشور هستید و یا با ارسال تیکت راحتتر هستید از طریق فرم زیر برای ما پیام بگذارید ما در اسرع وقت با شما تماس خواهیم گرفت.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی10 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام
بدبین هستم و اصلا نمیتونم به کسی اعتماد کنم
این بی اعتمادی وبدبینی رو نسبت به همه دارم
ولی بیشتر به خانمم با اینکه کاملا میشناسمش ولی این حس کل زندگیم خراب کرده واقعا دست خودم نیست.
مطلب خوندم خیلی دقیق و علمی.
کاش منم بتونم گارد که نسبت به درمان دارم رفع کنم .
دوره درمانم شروع کنم.
سلام
فایل صوتی دوم این آموزش تکرار فایل صوت اول هست خواستم بهتون اطلاع بدم
این مشکل برطرف شده است، تشکر از اطلاع شما
من وافعا داشتم دیونه میشدم.خداروشکر که این سایت رو پیدا کردم :)خیلی حوشحالم حالم بهتر شده تازه شروع کردم حس میکنم خودم یه موجود ناشناخته بودم و نازه دارم آشنا میشم با خودم.ممنون یه دنیا
سلام وقتتون بخیر…
میخواستم بدونم با بچه ای که زود بهش برمیخوره،خیلی بلند حرف میزنه نه اینکه داد بزنه، تن صداش بلنده و تحمل شنیدن نه نداره و بچه ای که حرف باید حرف خودش باشه،چطور باید برخورد بشه؟
سلام وقتتون بخیر…
میخواستم بدونم با بچه ای که زود بهش برمیخوره،خیلی بلند حرف میزنه نه اینکه داد بزنه، تن صداش بلنده و تحمل شنیدن نه نداره و بچه ای که حرف باید حرف خودش باشه،چطور باید برخورد بشه؟
یکی از نیازهایی که باید در کودکان برآورده شود نیاز به محدودیتهای واقع بینانه است کودکان باید خویشتن داری را بیاموزند باید بیاموزند که نمیتوانند به همه خواستههای خود برسند گاهی اوقات باید این خشم و ناراحتی را در بدن خود تجربه کنند تا بتوانند آن را مدیریت کنند برای این منظور والدین باید شیوه برخورد درست را بلد باشند و بتوانند به درستی توازن بین قاطعیت و مهربانی را بیاموزند
من در کتاب” تربیت سرنوشت ساز “و یا مجموعه “می خواهم کودکم را تربیت کنم “به طور مفصل در این باره توضیح دادهام همچنین در سایت خود بیداری مقالات ارزشمند و علمی بسیار رایگان در این زمینه وجود دارد که می تواند به شما کمک کند برای این منظور طبق راهنمایی زیر عمل کنید
در گوگل سایت خود بیداری ارسطو رضایی را جستجو کنید سپس>>>>> روانشناسی برای همه>>>> کودک و نوجوان>>>> راز و رمز های تربیت کودکان
سلام.
وقتتون بخیر…
اگه ممکنه تفاوت عزت نفس و اعتمادبه نفس رو بیان کنید…واینکه از کجا بدونیم هرکدومش رو تا چه حد داریم؟چقدر اعتماد به نفس و چقدر عزت نفس؟و اینکه کاذب نباشه؟
عزت نفس یعنی من ارزشمند هستم و اعتماد به نفس یعنی من می توانم
اگرچه گاهی این دو با هم ارتباط دارند اما این ارتباط یک ارتباط دو طرفه و همیشگی نیست گاهی هیچ ارتباطی ندارند یعنی گاهی بعضی از افراد عزت نفس دارند اما اعتماد به نفس ندارند و گاهی افراد اعتماد به نفس دارند اما عزت نفس ندارند
ریشه های شکل گیری هر کدام است اینها متفاوت است کسانی که اعتماد به نفس ندارند در شرایطی رشد کرده اند که یا والدین بیش از اندازه از آنها حمایت کردند و اجازه ندادند که آب در دلشان تکان بخورد و یا والدین داشتند که هیچگونه حمایتی نکردهاند و این باعث شده که این افراد دائماً در برابر هر مسئولیتی با اصطراب فراوان روبرو شده اند حمایت چه افراطی و تفریطی باشد میتواند سبب شود که اعتماد به ناسالم شکل می گیرد
اما ریشه شکل گیری عزت تنفس متفاوت است
کسانی که عزت نفس پایینی دارند در خانوادهای بزرگ شدند که غالباً یکی از والدین انتقادگر بیرحم بوده است و یا دائم فرزند خود را با دیگران مقایسه می کرده است، و یا اینکه فرزند خود را مورد توجه و محبت قرار نمیدادند و خواسته یا ناخواسته او را نادیده می گرفتند
و این سبب شده است که فرزند به این باور رسیده است که حتماً من عیب و ایراد و اشکالی دارم که دوست داشتنی نیستم و مورد احترام و ارزش قائل نمی شوم و پذیرفته نمی شوم
و به همین ترتیب که ریشههای شکلگیری هرکدام متفاوت است و روش درمان هر کدام هم متفاوت است
اگر که اعتماد به نفس پایین باشد زمینه شکل گیری طرحواره وابستگی و یا طرحواره شکست و بی کفایتی به وجود می آید و اگر که عزت نفس پایین باشد زمینه شکل گیری طرحواره نقص و شرم و یا طرحواره طرد اجتماعی به وجود می آید
لطفاً مرا دریابید خیلی خیلی مشکل زیادی دارم به پاس انسانیت مرا همکاری کنید
متوجه ی خواسته شما نمی شوم