ویژگی های شخصیت بالغ و تقویت بالغ درون 25 ویژگی
ویژگی های شخصیت بالغ از نگاه تحلیل رفتار متقابل
فرد بالغ چگونه احساساتی دارد؟
فرد بالغ خشک و مقرراتی نیست، او بیش از حد با انضباط و مانند یک فرد نظامی نیست، فرد بالغ در لحظه های زندگی اش انواع و اقسام احساسات و هیجانات را تجربه میکند و گاهی تشخیص میدهد که بهتر است خشم خود را به صورت سالم نشان بدهد و گاهی هم لازم می بیند که واکنش های طبیعی ترس خود را نشان بدهد.
افراد بالغ با استفاده از احساسات خود پیام و مفهوم خود را به دیگران منتقل می کنند، گاهی بالغ با کودک عاشق و بازیگوش و گاهی هم با کودک خلاق و یا کودک فلسفی رابطه ای عمیق و تنگاتنگ برقرار می کند، فرد بالغ هم احساسات خود را به صورت جزئی می داند هم احساسات خودش را به صورت کلی می داند و هم احساسات پیچیده خود را میداند.
فرد بالغ می داند که هر احساس و هر هیجان را در چه زمانی و چه مکانی و در مقابل چه افرادی ابراز کند، او تشخیص میدهد که نوع جنس و شدت ابراز احساسات باید چگونه باشد، بالغ می تواند هیجانات خود را متعادل کند.
مثلاً او به شادی اهمیت میدهد اما مانیک و سر خوش نیست و یا می تواند گاهی احساس وابستگی کند اما دچار اختلال وابستگی نمی شود یا می تواند خشم خود را تجربه کند و حد و مرز خود را با دیگران تعیین کند اما پرخاشگری نمی کند یا گاهی هم از بعضی از مسائل رنج می کشد اما افسرده نمی شود.
احساسات فرد بالغ باعث ارتباط موثر تر با خود و دیگران می شود. او می داند به چه اندازه به طرف مقابل خود ابراز احساسات کند تا در عین حال که باعث بهسازی رابطه شود و روی دیگران تاثیر بگذارد و تاثیر بگیرد انتظار طرف مقابل بالا نرود یا سوء استفاده نکند.
فرد بالغ به طور کلی احساسات زیر را تجربه میکند:
- احساس احترام در شخصیت بالغ: او به بیان خود احترام می گذارد.
- احساس اعتماد در شخصیت بالغ: اگرچه گاهی در روابط خود ممکن است که زخم بخورد اما از گویی اعتماد روانی خود مراقبت می کند و می داند که نباید یک تجربه را تعمیم و عمومیت بدهد.
- احساس اطمینان در شخصیت بالغ: بالغ به آینده، به افراد و به عشق اطمینان دارد و به فردا اطمینان دارد و می داند که می تواند برنامه ریزی کند.
- احساس آزادی در شخصیت بالغ: تلاش می کند به آزادی احترام بگذارد، آزادی را دوست دارد و آزادی خودش را هم خراب نمی کند به آزادی دیگران هم احترام می گذارد.
- احساس افتخار در شخصیت بالغ: فرد بالغ خود نوازی دارد، یعنی به خودش افکار، احساسات و رفتار هایش افتخار میکند، افتخارات گوناگون دارد، سرمایه های روانی و معنوی دارد، او در خلوت خود خود نوازی می کند و البته سعی می کند به خود شیفتگی کشیده نشود.
- احساس امیدواری در شخصیت بالغ: بالغ همیشه احساس پایداری به نام امیدواری دارد اومیداند که اگر چه گاهی اوقات می تواند شرایط را تغییر بدهد اما می تواند واکنش خود را نسبت به آن شرایط تغییر بدهد یا میتواند واقعیت را بپذیرد و رنج متناسب با آن را تجربه کند.
- احساس ذوق زدگی در شخصیت بالغ: بعضی وقت ها مانند یک کودک ذوق زده و شگفتزده است و از چیز های خیلی کوچک هم لذت می برد او منتظر نیست که همیشه به چیزهای بزرگ دست پیدا کند تا بعد لذت ببرد بلکه توانایی لذت بردن از مواهب و نعمت های کوچک در زندگیاش را هم دارد.
- احساس صمیمیت در شخصیت بالغ: او در برخوردهای اجتماعی اش گرم و صمیمی و با توجه است.
- احساس بلندنظری در شخصیت بالغ: اهداف و رویاهایی در سر دارند که مفید هستند.
- احساس پیروزی در شخصیت بالغ: او در انجام کارهایش احساس توانمندی و کفایت می کند و احساس می کند می تواند.
- احساس تواضع در شخصیت بالغ: او متناسب با موقعیت گاهی به صورت بالغانه فروتن و متواضع است.
- احساس جذابیت در شخصیت بالغ: او روی جذابیت جسمانی و روانشناختی خود و اخلاقی خود کار می کند.
- قدرشناس بودن در شخصیت بالغ: او از افرادی که به او محبت میکنند و نیازهایش را برطرف میکنند و به او توجه می کنند سپاسگزار است و احساس قدرشناسی می کند.
- احساس خوش بینی در شخصیت بالغ: او سعی می کند فعال باشد و منفعل نباشد و در هر موقعیتی از زاویه دیگری به قضایا نگاه کنند.
- احساس شوخ طبعی در شخصیت بالغ: گاهی به صورت آگاهانه شوخ طبع است.
- احساس بودن در شخصیت بالغ: او احساس بودن میکند و به همین دلیل احساس طراوت و تازگی و طراوت می کند.
- احساس دوست داشتنی بودن در شخصیت بالغ: او سعی میکند با رفتارها و نشان دادن عشق و محبت خود و یادگیری های جدید خود به دیگران دوست داشتنی باشد.
- احساس رضایت وقناعت در شخصیت بالغ: او در هر شرایطی و هر کاری به داشتههای خودش نگاه میکند و قدردان آنهاست و بابت داشتههای خود احساس رضایت میکند.
- احساس منحصر به فرد بودن در شخصیت بالغ: او متوجه تفاوت خود با دیگران است و به همین دلیل خودش را با دیگران مقایسه نمیکند او میگوید همه با یکدیگر متفاوت هستند و من هم متفاوت هستند و به همین دلیل هرگز خود را با دیگران مقایسه نمی کند.
- کنجکاو بودن در شخصیت بالغ: در تحلیل رفتار متقابل گفتیم که بالغ درون کودک همان پروفسور کوچولو است بالغ این کودک فلسفی و پروفسور کوچولوی کنجکاوی را در خودش دارد.
- احساس محکم بودن در شخصیت بالغ: بر اساس منطق و استدلال و ارزیابی محکم و مقتدر است.
- احساس معقول بودن در شخصیت بالغ: او بر اساس واقعیت اینجا و اکنون و ارزیابی معقول است و بر اساس عقلانیت عمل می کند.
- احساس مفید بودن در شخصیت بالغ: بالغ تلاش دارد با رفتارهای روزمره خود احساس ارزشمندی و مفید بودن را در ذهن و قلب خود نگهداری کند، بنابراین او به کارهایی می پردازد تا احساس ارزشمندی کند کارهایی که خودش دوست دارد.
- احساس ملایمت در شخصیت بالغ: او در ارتباط با دیگران ملایم و نرم است.
- احساس وقار و متانت: او در کلام و برخورد هایش از رفتار و متانت برخوردار است.
افکار و رفتار و ویژگی های شخصیت بالغ چیست؟
شما می توانید به این لیست اضافه کنید زیرا که بالغ هر کسی با دیگری متفاوت است اما از آنجایی که بالغ اکثر ما آلوده به والد و کودک است، در اینجا ویژگی هایی را آورده ایم تا برای شما قابل درک تر باشد.
این مقاله بیشتر برای دانشجویان یا کسانی که در کارگاههای خویشتن جدید ما شرکت کرده اند و می خواهند بدانند که ویژگی های بالغ سالم چیست نوشته شده است ولی در عین حال برای همه کاربرد دارد.
تحلیل رفتار متقابل نظریه اریک برن از که بر اساس دیدگاه روان تحلیلی و روانکاوی است.
بالغ به هوش خودش اعتماد دارد و به همین دلیل اهل فکر کردن است و راه حل محور است. وقتی که مشکلی پیش می آید ضمن اینکه متناسب با آن مشکل ممکن است رنج بکشد به فکر این است که چگونه می تواند با فکر کردن راه حلی برای آن پیدا کند.
ویژگی دیگر بالغ این است که قبل از اقدام و عمل فکر میکند و تا حد امکان شرایطی که ممکن است در آینده پیش بیاید را محاسبه و پیش بینی می کند. مثلاً اگر که قرار است برای کنکور آماده شود خوب فکر می کند پیش بینی می کند که ممکن است چه مشکلاتی بین راه به وجود بیاید و برای آن مشکلات هم برنامه ای دارد مثلاً اگر که در حین خواندن کنکور مهمان آمدند با آنها چه برخوردی بکند یا اگر که دوست داشت تفریح کند چه تفریحاتی کند؟؟
ویژگی دیگر این است که اهل گفتمان است، او سعی می کند مشکلات خود را از طریق گفتگو و گفتمان و مذاکره حل کند مگر اینکه شخص مخاطب اهل گفتمان نباشد، فرد بالغ اگر از شخصی ناراحت بشود قهر نمی کند و یا بلافاصله انتقام جویانه عمل نمیکند بلکه درباره آن گفتگو می کند و سپس بر اساس اطلاعاتی که از طریق گفتگو به دست می آورد تصمیم میگیرد.
ویژگی دیگر فرد بالغ مسئولیت پذیری است اگر که در روابط خود اشتباهی کند مثلاً ممکن است که حرفی بزند یا رفتاری کند که بعد از ارزیابی متوجه می شود که اشتباه کرده است متواضعانه عذرخواهی می کند. ویژگی دیگر بالغ این است که یک شنونده خوب است. او منتظر نیست که سریع حرفتان تمام بشود و حرف خودش را بزند.
او در حین حرف زدن شما در ذهن خود سناریو را آماده نمیکند حرف های شما را نادیده نمی گیرد بلکه با دقت به تمام حرف های شما گوش می دهد. گاهی در هنگام گوش دادن به سمت شما خم می شود تا خوب گوش بدهد و از این جهت جذابیت هم دارد.
ویژگی دیگر بالغ این است که سود و زیان تصمیمات و اقدامات و برنامه هایی که می خواهد در پیش بگیرد بررسی می کند او خوب محاسبه می کند و به همین دلیل این طور نیست ابتدا تصمیم بگیرد و بعد متوجه شود که چه آسیب هایی به خود یا دیگران زده است و یا برنامه ها و اقداماتی را انجام بدهد و بعد از آن متوجه آسیب هایی که به خود و دیگران وارد کرده است بشود.
ویژگی های دیگر شخصیت بالغ
ویژگی دیگر بالغ این است که همدلی او بالاست او می تواند تا اندازهای دنیای ذهنی دیگران را بفهمد مثلا اگر که دوستی با او گفتگو می کند و می تواند در ذهن خود تصویر سازی کند و بفهمد که دوست او در چه شرایط روانی و احساسی قرار دارد او تا حد ممکن دنیای ذهنی و روانی دوستان و اطرافیان خود را درک می کند و درک او بالاست.
او برای رسیدن به اهداف خود برنامه ریزی می کنند و فقط و فقط به انگیزه توجه نمی کند. او منتظر نیست که ابتدا انگیزه لازم را به دست بیاورد و بعد عمل کند و می داند که در هنگام عمل انگیزه بالا می آید.
دلایل دقیق رفتارهای خود را به دیگران توضیح میدهد (البته در جایی که لازم باشد مانند زمانی که با دیگران اختلاف پیدا می کنند). او انسانی آزاد اندیش است و به آزادی اندیشه های دیگران هم آزاد می گذارد احترام می گذارد. او از دیگران نمیخواهد مانند او فکر کنند .
او از دیگران میخواهد استدلال او را بپذیرند و فقط اندیشه ها و استدلال هایش را می گوید و اندیشه ها و استدلال های دیگران را هم می شنود ولی اگر که اندیشههای آنها را قبول نداشته باشد و با آن موافق نباشد به آن احترام می گذارد.
او می داند تا جایی که به دیگران آسیب حقوقی و مدنی و قانونی نزند آزاد است. او میداند که اگر فکر کند چیزی درست است نباید دیگران را مجبور میکند که آنها هم مانند او فکر کنند.
ویژگی دیگر این است که اهل مشورت کردن است و برای مشورت کردن هم ضمن اینکه با متخصصین مشورت میکند در جاهایی که لازم است از غیر متخصصین هم مشورت بگیرد تعصب به خرج نمی دهد او خودش را بی نیاز از نظرها و دیدگاه های دیگران نمی دانند.
او میداند که خودش همه چیز را نمیداند و همه کس همه چیز را میدانند
ویژگی دیگر فرد بالغ این است که اهل تغییر کردن است، او مانند کودک نمی گوید من همینی هستم که هستم او به تغییر دائمی باور دارد و می داند که زندگی یعنی در اینجا و اکنون بودن و متناسب با واقعیت ها و ضروریت ها باید تغییر کرد و لازم نیست که به افکار و باورهای گذشته خود بچسبیم این تغییر در دایره توانمندی او است و از خودش انتظار غیر واقع بینانه هم ندارد.
فرد بالغ اگر هم خودش را با دیگران مقایسه کند مقایسه منصفانه میکند و غیرمنصفانه یعنی همه شرایط را در نظر میگیرد. مثلاً اگر خودش در یک روستا متولد شده و پدر و مادری کم سواد داشته و سپس در حال حاضر پزشک عمومی است خودش را با کسی که پدر و مادر او پزشک متخصص بودهاند و امکانات رفاهی بسیار خوبی داشتند و در حال حاضر فوق تخصص است مقایسه نمی کند.
ویژگی دیگر فرد بالغ این است که امید دارد با وجود همه محدودیت ها باز هم او این فکر را دارد که می شود طور دیگری فکر عمل و رفتار کرد این به معنای خوشبینی نیست بلکه واقعبینانه این باور را دارد.
ویژگی دیگر فرد بالغ این است که ممکن است که با دیگری مخالف باشد مخالفان را می گوید اما سر ناسازگاری با دیگران ندارد و اهل تحمل و مدارا است و اینطور نیست که بگوید من تحمل این فرد را ندارم بلکه تا حد امکان قادر به تحمل کسانی است و با او نظرات کاملاً مخالفی دارند.
ویژگی دیگر فرد بالغ این است که اهل عمل است تا حرف کمتر شعار می دهد و بیشتر عمل می کند این طور نیست که راه برود و حرف بزند بلکه در اعمال او ما عمل گرایی را می بینیم.
فرد بالغ فردی خوش برخورد است و دیگران در کنار او احساس امنیت دارند، او با دیگران سر جنگ ندارد حالت گارد ندارد، این طور نیست که با خودش فکر کند همه بد هستند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.
او جنس دیگران را خوب می بیند اگر چه ممکن است که این را بداند که این فرد مجرم است و اگر که لازم باشد در جایی به لحاظ قانونی حق و حقوق خود را تا دقیقه ی آخر پیگیر میشود و مطالبه میکند، اما به شان و منزلت انسانی احترام می گذارد و به هر اقدامی دست نمی زند.
او میداند که اگر که این انسان مجرمانه رفتار کرده است متاسفانه در شرایطی ناسالم به دنیا آمده است و یا اینکه ممکن است که وراثت هم در شکل گیری شخصیت او نقش داشته باشد و اینطور نیست که او تمام اعمال خود را آگاهانه انتخاب کرده باشد.
او مانند والدین مستبد و انتقادگر منفی فکر نمیکند که همه مردم رفتارهای خود را انتخاب میکنند و کاملاً عمدی و از روی قصد به دیگران آسیب می زنند ،پس باید به شدت تنبیه بشوند.
من بالغ در روانشناسی
کلید رشد و سلامت روان در دستان «من بالغ» است و ارتباطات ما توسط «من بالغ» انجام می شود، نه به این معنا که من بالغ مهمتر از دو وضعیت دیگر است یا اینکه بیشتر اوقات روز باید در وضعیت بالغ باشیم، بلکه ازاینجهت که مدیریت این سه بخش دست بالغ است.
شور زندگی و احساسات و هیجاناتی که ما را به عنوان یک انسان زنده و پویا نگه میدارد در بخش کودک است، اما تا بالغی نباشد که کودک درون را مدیریت کند بخش کودک هم نمیتواند سالم و فعال باشد. بالغ حالتی است که با آن میخواهیم به اکنون و اینجا پاسخ دهیم.
یعنی واقعیتی را که الان با آن روبرو شدیم را فارغ از پیامهای والدی و فارغ از هیجانات کودک ببنیم، بعضیها به آن «بالغ فتوگرافیک» می گویند، یعنی بالغ شبیه یک دوربین عکاسی عمل میکند که مسئله را به همان صورت واقعی که وجود دارد میبیند و ثبت میکند.
برخلاف من والد و من کودک به واقعیت اکنون و اینجا جواب نمیدهد، بلکه به واقعیت آن موقع و آنجا جواب میدهد.
مثلاً فرض کنید آدمی که برای شما خیلی مهم است روز تولد شما را فراموش میکند و به شما تبریک نمیگوید، بالغ مسئله را میشناسد. اینکه اینجا مسئله فقط چیزی است که فراموششده است؛ اما کودک منزوی میگوید مسئله من هستم چون من را دوست ندارد من را فراموش کرده است و والد میگوید او یک آدم خودخواه و بیعاطفه است که فقط به خودش اهمیت میدهد.
چند وظیفه «من بالغ»
اولین وظیفهاش پردازش کردن است، بهخصوص پردازش محتوای والد و کودک، خود بالغ بهتنهایی محتوایی ندارد، به قول تامس هریس بالغ فقط یک کامپیوتر است و میتواند با آن منطقی که در سیستم عاملش وجود دارد هر محتوایی را به خوبی پردازش کند.
دومین وظیفه بالغ نظارت بر روی کودک و والد است، بالغ باید مدیریت کنند که ما در هر لحظه در کدام وضعیت قرار بگیریم.
گاهی اوقات در کلاس درس ما فقط رابطهمان با معلم باید بالغانه باشد، در ارتباط عاطفی که کلاً جولانگاه کودک است، بالغ باید تصمیم بگیرد که خیلی درگیر پیامهای والدانه نباشد، در تربیت فرزند بالغ تصمیم میگیرد که کجا اقتدار و قاطعیت والد باید بیشتر باشد.
این بالغ است که برای ما موضع را مشخص میکند.
از وظایف مهم دیگر بالغ به تأخیر انداختن لذت است. بالغ چون تابع اصل واقعیت است، بنابراین تابع لذت بلندمدت است، اما کودک تابع اصل لذت کوتاهمدت است.
کودک میگوید: من همینالان میخواهم، زیاد هم میخواهم، میخواهم زیاد غذا بخورم، میخواهم سیگار بکشم، میخواهم در مدت کوتاهی به پول زیاد برسم، میخواهم همینالان جواب او را بدهم، میخواهم زود انتقام بگیرم؛ اما بالغ وظیفهاش این است که این لذتها را به تعویق بیندازد، چون میتواند شرایط و عواقب را بسنجد.
مواقعی که برای کامروایی عجله داریم و نیز بسیاری از رفتارهای عصبی و واکنشی ما در برابر ناکامی به دلیل پیروی از اصل لذت کوتاه مدت کودک است.
حتماً شنیدهاید که می گویند: آدمها را زمان عصبانیتشان بشناسید. این توصیه به این دلیل است که زمان عصبانیت میتوانید بفهمید که چقدر بالغ آدمی فعال است و چقدر میتواند مقاومت کند که روی حالت اتوماتیک کودک و والد نرود.
در بالغ ماندن واقعاً سخت است، چون بالغ یک حالت غیر اتومات است و مانند حالت روانی کودک و والد اتومات نیست، باید برای بالغ ماندن انرژی روانی صرف کنیم و به هر موقعیت تکراری جواب بدهیم.
شاید بهترین راه برای رشد بالغ این باشد که ما خودمان را بشناسیم و ببینیم که در چه موقعیتهایی بیشتر امکان دارد که اتومات رفتار کنیم؟
زیرا در موقعیت پرفشار چه فشار جسمی و چه فشار روانی بالغ ضعیف میشود، موقعیتهایی مثل گیرکردن در ترافیک، خستگی، قند پایین، خوابآلودگی، به هم ریختن وضعیت هورمونی دوران قاعدگی، و این موقعیت ها ما را سوق میدهند به اینکه از روی غریزه بر طبق الگوهای قدیمی رفتار کنیم.
وقتی ما این موقعیتهای فشار را بشناسیم می توانند موقعیت های باشند که در وضعیت بالغ ماندن را تمرین کنیم.
نشانه های ظاهری من بالغ
- خوب گوش دادن
- سؤال کردن
- تمرکز و تفکر
- کلماتی مثل چرا؟ چگونه؟ چطور؟ البته اگر بهقصد مچ گرفتن و توبیخ نباشد و فقط هدف کسب اطلاعات باشد.
- استفاده از جملاتی مثل: من فکر میکنم، اینطور به نظر میآید.
- کلماتی مثل شاید و احتمالاً هم نشان دهنده بالغ هستند و بالغ کمتر از کلمات والد گونه همچون هرگز، هیچوقت و همیشه استفاده می کند.
- ژست بالغ صاف نشستن و آرامش در عضلات چهره و بدن و تماس چشمی منظم و راحت
اریک برن در درمان نشستن بالغانه را به مراجعینش آموزش میداد، زیرا بسیاری از اوقات ژستی که در آن هستیم ما را در وضعیتی که داریم تثبیت میکند.
در نظر بگیرید یک آدم افسرده ژستش چگونه است؟ نشستن او کودکانه است، شانههای جلو، گردن پایین افتاده، کمر قوز کرده. اینها همه حالت های کودکانه است.
برن میگویید: «قدم اول این است که حالت ظاهری بالغانه بگیریم، در آن ژست بمانیم و تمرین کنیم» مثلاً بیست دقیقه، نیم ساعت تمرین کنید که در حالت ظاهری بالغ باشید و در قدم بعد یاد میگیرید که چطور بالغانه رفتار کنید و خودتان مسئله را حل کنید.
اریک برن معتقد است که هر آدمی خودش میتواند درست و غلط را تشخیص دهد و همیشه هم راهحلی برای اکثر مشکلات وجود دارد و این راه را خودش میتواند اکثر اوقات پیدا کند و من بالغ اش را به کار بگیرد و وظیفه درمانگر این است که من بالغ را فعال کند و از بند آلودگی به کودک و والد آزادش کند. اریک برن در این جا بحث آلودگی را مطرح کرد.
شناخت درمانگران و من بالغ
شناخت درمانگران معتقد هستند که بیماران و مراجعان باورها قواعد و قوانین غیر واقع بینانه ای درباره پدیده ها دارند مسلسل معتقد هستند که من بی ارزش هستم بدون اینکه شواهدی داشته باشند یا این که تصور میکنند که اگر به اندازه کافی پول در بیاورم آن گاه ارزشمند خواهم شد و با این افکار غیر واقع بینانه گی میکنند و با مشکلات روبرو میشوند و شناخت درمانگران هم در فرآیند درمان با تکنیکهای مختلف سعی میکنند که قواعد و قوانین و شناخته های ناکارآمد و غیر واقع بینانه را در فرد شناسایی کنند و به او نشان بدهند تا با تغییر آنها و پذیرش واقعیت ها فرد تغییر کند در اینجا هم شناخت درمانگر در حقیقت در تلاش است تا فردا را به بلوغ برساند.
رفتار درمانگران و من بالغ
رفتار درمانگران معتقدند که فرد به عنوان ارگانیزم با موقعیت های روبرو شده است و تجربه هایی به لحاظ بدنی کسب کرده است و این تجربه های بدنی و نیز هیجانات شناخته ها و باورهایی را در او شکل داده است که بسیاری از اوقات غیر واقع بینانه است.
مثلاً فرد بیش از اندازه از تاریکی میترسد بنابراین با رفتار درمانی سعی دارند که به او کمک کنند تا تحلیل واقع بینانه ای از واقعیت پیدا کند طرحواره درمانگران معتقد هستند که افراد ممکن است که در شرایطی رشد کرده اند که نیازهای بنیادین آنها به درستی ارضا نشده است و برای کنار آمدن با آن شرایط ذهنیت هایی در آنها شکل گرفته است و این ذهنیت ها منشاء مشکلات فردی میشود.
آنها نیز سعی دارند که با شناختن این طرحواره ها و درمان را از اسارت زندان ذهن آزاد کنند تا فرد به عنوان بال در اینجا و اکنون قرار بگیرد و با واقعیت ها روبرو شود و بر اساس واقعیت رفتار افکار و احساس خود را تنظیم کند.
در توجه آگاهی هم فرض بر این است که احساسات و هیجان ها میراث اجداد ما هستند و ما صرفاً باید کودک بازیگوش توجه را تربیت کنیم تا به جای این که در اسارت ذهن باشد در جایی که لازم است به ذهن توجه کند و در جایی که لازم نیست توجه نکند و به این وسیله واقع بینانه با پدیده ها برخورد کند.
به همین ترتیب بقیه روانشناسان هم هر کدام به شکل های مختلفی تلاش بر این دارند که بتوانند فرد را به بلوغ برسانند و فرد بر اساس واقعیت ها واکنش هایش را تنظیم کند و افکار و رفتار و احساسات او واقع بینانه باشد.
پس تا اینجا به این سوال که بالغ کیست این طور پاسخ دادیم که:
من بالغ کسی است که واقعیت ها را می بیند و بر اساس واقعیتها واکنش هایش را تنظیم میکند و افکار رفتار و احساساتی واقعبینانه دارد.
اما پرسش بعدی که مطرح میشود این است که واقعیت چیست؟ آیا واقعیت آن چیزی هست که من ادراک می کنم یا ورای ادراک من چیزی با نام واقعیت وجود دارد، اگر برای ادراک من چیزی به نام واقعیت وجود دارد آن واقعیت چیست و من چگونه می توانم آن را تشخیص بدهم.
این یک پرسش بنیادین است و به همین دلیل ما معتقد هستیم که هر کسی که تصور می کند که فرد بالغی است در حقیقت دچار توهم شده است زیرا لازمه این کار این است که فرد بداند واقعیتها چیست درصورتی که هزاران سال است که بر سر این موضوع بحث شده است و هنوز هیچ توافقی وجود ندارد، به همین منوال ما بلوغ مختلفی داریم.
انواع بالغ عبارتند از:
- من بالغ سیاسی
- من بالغ اقتصادی
- من بالغ اجتماعی
- من بالغ روانشناختی
- من بالغ خلاق
- من بالغ فلسفی
- من بالغ عاطفی یا احساسی
- من بالغ جنسی و غیره ……
بنابراین از آنجایی که حقایق و اطلاعات بسیار فراوان است ما نمی توانیم یک فرد بالغی داشته باشیم که در همه زمینه ها بالغ باشد.
فرد بالغ در حقیقت فردی است که دارای دانش و تجربه است و در یک حوزه خاص مثلاً بالغ اقتصادی به روز شده ای دارد و هم تجربه شخصی قابل آزمون و بر اساس معیارهای دقیق و جزئی حرف میزند زندگی میکند و رفتار میکند و تصمیم های درست و صحیح مالی می گیرد.
بالغ ها با همدیگر متفاوت هستند و انواع متفاوت دارند هر بالغ محدوده خودش را دارد بنابراین ما نمی توانیم بگوییم که یک فرد بالغ در همه زمینهها بالغ است. به عنوان مثال بعضی از مراجعان به ما مراجعه میکنند در حوزه اقتصاد و یا سیاست ممکن است که فرد بالغ می باشند ولی در حوزه روابط عاطفی بالغ نیستند.
یکی از مراجعین من (ارسطو رضایی) مرد بسیار معروفی بود که در عرصه سیاست بسیار قدرتمند بود اما قادر نبود یک رابطه عاطفی خوب با همسرش و فرزندانش برقرار کند.
یکی دیگر از مراجعین من مردی بود که در عرصه اقتصاد بسیار موفق بود ولی قادر نبود رابطه عاطفی خوب با فرزندانش داشته باشد و وقتی که نزد من آمده بود تصور می کرد که با هزینه زیاد و پرداخت هزینه های مشاوره به صورت متوالی می تواند این مشکل را حل کند. بنابراین هر بالغی در زمینه ای فعالیت میکند.
بالغ فقط یک حالت از سه حالت روانی فرد است و نیاز به آموزش مداوم دارد. ما هر روز با انبوهی از اطلاعات زیاد روبرو هستیم بالغ دانش ایستا ندارد بالغ اطلاعاتش را به روز میکند.
بعضی از این انواع بالغ در زمینه هایی باید دانش آکادمیک هم کسب کنند مثلاً شخصی که می خواهد در زمینه اقتصاد به بلوغ برسد باید در کلاس های مربوط به اقتصاد شرکت کند و دانش بازاریابی را افزایش بدهد تا بالقوه اقتصادی را در خود رشد بدهد و شخصی که میخواهد در زمینه عاطفی و احساسی بالغ باشد باید در کلاس های آموزشی مربوط به این زمینه آموزش ببیند و مثلاً یک مادر باید در زمینه تربیت فرزند آموزش ببینند یا زوجین در زمینه روابط زناشویی باید آموزش ببینند. بنابراین فرد بالغ همینطوری و خود به خود بالغ نمیشود.، به عقیده من (ارسطو رضایی) من بالغ دو ویژگی ممتاز دارد:
- اول اینکه او کاملاً می داند که هم دل بسیار مهم است و هم عقل.
- دوم این که به نحو ماهرانه و هنرمندانهای توازن بین عقل و دل را رعایت میکند.
البته همانطور که گفتم این فرد باید آموزش ببیند ما والدین بسیار زیادی دیدیم که بسیار احساساتی بودند و اصطلاحاً وزن را به دل می دادند و مقالاتی در این زمینه خواندند که باید با فرزند قاطعانه برخورد کرد و بیش از اندازه قاطعیت به خرج دادند یا مادرانی که بسیار قاطع و جدی بودند و مقالاتی خواندند که باید به احساسات کودک توجه کرد و بیش از اندازه احساسات به خرج دادن و وزنه را به دل دادند.
در اینجا ممکن است که بگویید خب من ممکن است به یک روانشناس بالینی مراجعه کنم و معتقد باشد که در رابطه با فرزند باید این و آن کار را انجام داد از کجا معلوم که آن روانشناس خودش بالغ سالمی دارد و او خودش قادر هست که موازنه بین عقل و دل را رعایت کند و از او الگو بگیرم یا از او یاد بگیرم؟؟
اینجاست که اهمیت علم بسیار نمود پیدا میکند. اگر روانشناسی که به او مراجعه میکنید بر اساس تجارب شخصی خود سخن بگوید احتمال اینکه بالغ او بالغی باشد که به سمت دل یا عقل یکی از آنها بیشتر بچربد بسیار زیاد است.
اما اگر که بر اساس پژوهش های علمی و دقیق اظهار نظر کند و به شما آموزش بدهد این احتمال بسیار کاهش می یابد البته ما در علم هم همیشه ضریب خطا داریم ولی ضریب خطا در علم نسبت به سایر راه ها خیلی کمتر است پس فرد بالغ همواره می داند که آنچه که ادراک میکند واقعیت نیست و واقعیت بیرون را نمیشود به این راحتی شناخت و ما معتبرترین ابزاری که برای شناخت واقعیت داریم ابزارهای علمی است و به همین دلیل به ابزارهای علمی بیشتر اعتماد می کنیم.
او متعصب نیست و می داند که راه های دیگری هم برای شناخت وجود دارد مثلاً تجربیات شهودی، تجربیات فردی، تاریخ و غیره اما میداند که راه علم ضریب اطمینان بیشتری دارد.
چگونه به تقویت بالغ درون بپردازیم؟
ممکن است که شما در مورد مبحث بالغ شنیده باشید، هدف همه ی روانشناسان با هر رویکرد و هر مدلی در درمان رشد و تقویت بالغ درون است، بسیاری از مردم که بالغ ضعیفی دارند ممکن است به افراد دیگر یا حتی روانشناسان دیگر وابسته شوند و به این وسیله بخواهند در موقعیت های مختلف زندگی از بالغ آنها کمک بگیرند.
اما از آنجایی که هر انسان موجودی کاملا منحصر به فرد است در حقیقت افراد می بایست بتوانند بالغ درون خود را رشد دهند، به همین دلیل مرکز روانشناسی خودبیداری سالانه دوره هایی تحت عنوان کارگاه خویشتن جدید و رشد بالغ درون دارد که می توانید برای کسب اطلاع بیشتر در مورد این دوره با شماره هایی که در پایین همین برگه گذاشته شده است، تماس بگیرید.
در ادامه به مبحث بالغ و ویژگی های بالغ در روانشناسی می پردازم و نیز راههایی جهت تقویت بالغ درون و رشد بالغ نیز خواهم گفت:
ساختار درونی و حالتهای روانی مختلف مثل والد، بالغ و کودک است.
من والد، من بالغ، من کودک
از نظر اریک برن من والد یا والد درون مجموعهای است از رفتار، افکار و احساساتی که ما از والدین یا جانشین روانی آنها مثل پدربزرگ و مادربزرگ، خواهر و برادر بزرگتر، مربیها یا حتی دوستی که والد قویای دارد درون فکنی کرده ایم.
اینکه ما دوست داریم با بسیاری از افراد خوشنام همانند سازی کنیم می تواند مربوط به بخش والد درون ما باشد، اما با وجوداین مساله بخش مهم و اصلی والد ما همان چیزهایی هستند که از پدر و مادرمان گرفتیم.
معمولاً بخش اعظم من والد تا هفت سالگی است و بقیه آن تا دوازده سالگی شکل میگیرد.
چرا و چطور این من والد شکل میگیرد؟
چرا ما تمام باید و نبایدها و کلا هر چیزی که به ما گفتند را به عنوان یک قاعده می پذیریم و گاهی تا آخر عمر به آنها عمل میکنیم، شاید به این دلیل که نوزاد انسان در مقایسه با سایر حیوانات بسیار زودرس به دنیا میآید و اگر والدی نباشد تا مراقبت کند حتماً میمیرد، برخلاف سایر حیوانات که میتوانند چیزی بخورند و زنده بمانند، نوزاد انسان به شدت امنیت و بقایش وابسته به مراقب است و ما چون دنبال امنیت هستیم که بقا حاصل کنیم از هر دستوری که به ما بدهند تبعیت می کنیم، حتی اگر آن دستورها غیرمنطقی و زننده باشد، یا انسان گرایانه نباشد.
مانند مادری که به کودکش پیامهای نژادپرستانه میدهد، مثلاً راجع به سیاه پوستان یا مادری که به دختر کوچکش میگوید همه مردها غیرقابل اعتمادند، یا مادری که به دخترش احساس شرم و خجالت از بدنش را انتقال میدهد و وقتیکه آن بچه بزرگ میشود در موقعیتهای مختلف، صداهای ضبط شده دوباره در ذهنش پلی میشود.
بسیاری از اوقات پیامهای ضبط شده والدی مثبت است و به ما برای صرفهجویی در زمان و انرژی روانی کمک میکند، چون به صورت اتومات و بدون فکر از آن استفاده میکنیم. مثلاً وقتی میخواهیم وارد اتاق شویم، در میزنیم و وقتی میخواهیم از خیابان عبور کنیم، به دو طرف نگاه میکنیم، یا اینکه رفتار ما در خلوت با رفتار ما در جمع متفاوت است. اینها به بقای اجتماعی ما یعنی پذیرفته شدن در جامعه و بقای فردی و حتی بقای فیزیکی ختم میشود.
بخش مثبت محتوای من والد مربوط میشود به فرهنگ، تمدن و جامعهپذیری و اگر در کسی والد به خوبی شکل نگرفته باشد، شخصیت ضد اجتماعی پیدا کند و طرد می شود.
طرد والد مساوی است با طرد اخلاق و وجدان و ما حتماً به والد احتیاج داریم؛ اما از طرفی حتماً باید پیامهای والد ما دوباره مورد سنجش قرار بگیرد و دوباره پردازش شود و متوجه شویم که آیا چیزهایی که تحت عنوان خوب و بد، اخلاقی و غیراخلاقی و درست و نادرست به ما منتقلشده است چقدر منطقی است و آیا پاسخ درستی به اکنون هست یا نه؟ یعنی برای الان و برای زندگی امروز ما کارآمد است یا نه؟
بسیاری از محتواهای من والد ممکن است خرافات باشد یا عادلانه نباشد. بخصوص کلیشههای جنسیتی که در جامعه ما وجود دارد و نسل به نسل هم منتقل میشود.
بعضی از کلیشه های جنسیتی والدگونه:
باتو حرف نمی زنم برو شوهرت را بیاور
تو زن هستی با سیاست زندگی را حفظ کن
زن که راننده نمیشه
آیا این حرف ها و برچسبها واقعی است؟
این پیام والدی جنسیتی بیشتر از اینکه در ذهن مردها پررنگ باشد در ذهن خود خانمها پررنگ است و آنهم از کجا گرفتهاند؛ از مادر و مادربزرگ و خاله و عمه و معلم مدرسه و …
بسیاری از قوانین ضد زن جامعه در والد خود خانم ها نواخته می شود مثلا اگر به خانمی بگوئید چه خانه ی کثیفی فورا حالش بد می شود زیرا فکر می کند تمیزی خانه فقط به عهده ی خانمهاست.
اما چرا باید چنین چیزی توسط خانمها بدون چون و چرا پذیرفته شود؟ باید بررسی کنیم که آن چیزی که عرف و سنت است آیا هنوز فایدهای برای زندگی ما دارد؟ و اینکه کلاً من معتقد هستم که فرهنگ مقدم بر انسان است؟ آدمها اگر آزادی، شادی و پویایی خود قربانی عرف و سنت کنند، سود آن چیست؟
تمرین برای شناسایی من والد و شناسایی باورهای ناکارآمد
در هفتهای که پیش رو دارید هر روز دقت کنید که از صبح تا شب کدام یک از کارها یا باورهایی که به ذهنتان میآید تقلیدی از پدر و مادرتان یا افراد صاحب قدرت است؟
کسانی که زمانی برای شما نقش والد را بازی کرده باشند. از پیش پا افتاده ترین چیزها مثل مسائل بهداشتی تا باورها و رفتارهایی که سبک زندگی شمارا میسازند؛ به آنها توجه کنید، سپس ببینید آیا هنوز برای شما کارآمد یا منطقی است، یا اینکه فقط تقلید است؟
سپس موارد غیر منطقی را جدا کنید و از خودتان بپرسید: اولین بار این باور را چه کسی به شما گفته است، چطور گفته است؟ این رفتار را از چه کسی دیدید؟ ببینید که آیا خاطره یادتان میآید؟
اریک معتقد است باورهای والدینی ما به نوعی تصمیم است، ما زمانی، روزی یک تصمیم گرفتیم و حال باید شناسایی کنیم و تغییرش دهیم و ببینیم چه کسی آن تصمیم را گرفته است؟
مثلاً اگر آگاهانه یا ناآگاهانه با این باور زندگی میکنید که فقط با آدمهایی که با شما همعقیده هستند ارتباط داشته باشید به یاد بیاورید که اولین بار چه شد که به این نتیجه رسیدید؟ یا این که اولین بار چه موقع به این نتیجه رسیدید که باید همیشه اول باشید؟ یا اینکه نظر واقعیتان را ابراز نکنید؟
این تمرین به ما کمک میکند که متوجه شویم باوری که بر اساس آن زندگی کردیم و گاهی فکر میکنیم در طی گذر سالها به ما ثابتشده است در واقع تصمیمی بوده است که یک روزی براساس یک اتفاق یا حرفی گرفته شده است و در این صورت راحتتر میتوانیم آن را تغییر دهیم و با یک تصمیم کارآمد جایگزینش کنیم.
انواع والد در تحلیل رفتار متقابل
1_ والد مستبد یا انتقادگر
یک دختر بچه را تصور کنید که دلش میخواهد به مادر خود کمک کند و جاروبرقی بکشد. او شروع میکند به جارو کردن، ناگهان مادر به او میگوید: این چه وضع اش است؟ چرا آن طرف را نکشیدی؟ اصلاً تو عرضه هیچ کاری را نداری! برو آن طرف ببینم و جارو را از دستش میکشد.
والد انتقادگر وقتی اشتباهی میبیند کل هویت فرد را زیر سؤال میبرد. معمولاً میخواهد بگویید که تو خوب نیستی، گاهی هم ممکن است هیچ نگوید و آنقدر خشن نباشد؛ اما وقتیکه جارو دخترش تمام شد دوباره جاروبرقی را برمیدارد و همانجاهایی که دخترش جارو کرده است را دوباره جارو میکند؛ این یعنی تو کامل نبودی. نمیشود به کار تو اعتماد کرد.
2_ والد حمایتگر
ممکن است مادر بگوید: «آفرین چقدر قشنگ جارو میکشی. چقدر به من کمک کردی. چقدر کارت عالی است.» و اینطوری احساس سبک بودن و خوب بودن به دخترش بدهد که این همیشه والد حمایتگراست یا مهربان.
والد حمایتگر منفی و والد مستبد مثبت
البته والد انتقادگر هم می تواند جنبهی مثبت داشته باشد و هم والد حمایتگر میتواند جنبه منفی داشته باشد.
والد انتقادگر مادر میتواند بدون تحقیر و توهین به دخترش فقط درباره کارش انتقاد کند و جنبهی منفی والد حمایت گر، حمایت گری بیش از اندازه است، مثلاً مادر وسط کار بگوید: «وای! خیلی خسته شدی. دستت درد میگیرد، بده من برایت انجام بدهم!» و با مهربانی افراطی جلوی رشد و بروز تواناییهای دخترش را میگیرد.
ما والد بیرونی را به همین شکل در درون خودمان درون اندازی میکنیم، دختری که مادرش با یک اشتباه تمام هویتش را زیر سؤال میبرد وقتیکه بزرگ میشود همین جملات را به دیگران میگوید و بدتر از آن اگر خودش اشتباهی کند همین جملات را به خودش میگوید.
درواقع ما هر طور که با دیگران و در درونمان و خودمان رفتار میکنیم داریم فاش میکنیم که قبلاً چطوری با ما رفتار شده است.
اگر میخواهید والد انتقادگر را بهتر بشناسید. ببینید که وقتی شکست میخورید خودتان به خودتان چه میگویید؟ وقتی اشتباه میکنید چطور؟ یا زمانی که وسایلتان را گم میکنید چه می گویید؟ ببینید که آن جملات را از کجا آوردهاید و اولین بار از کجا شنیدهاید؟
همانطور که در تمرین قبلی گفته شد نکته دیگر این است که یکی از ویژگیهای والد انتقادگر کمالگرایی است که مخصوصاً در قشر تحصیلکرده و افراد باهوش خیلی زیاد دیده میشود و معمولاً اینطور است که این افراد به هرجایی که برسند، این صدا درونشان است که حالا آنچنان هنری هم نکردم یا خیلی عالی نبودم یا اینکه هنوز از خیلیها عقبتر هستم و باید دستاوردهای بیشتری داشته باشم و بسیاری از خانمها مخصوصاً خانمهای شاغل و تحصیلکرده والد سختگیری دارند و دائم یک رینگ بوکس درونی بین کودک و والد برقرار است.
چون میخواهند در همهچیز کامل و بینقص باشند و هم در کارشان موفق باشند وهم در تحصیل هم مادر و همسر کاملی باشند، هم به خودشان برسند و زیبا باشند و مطالعه داشته باشند و هم ورزش کنند؛ که البته همه ی اینها خیلی خوب است. ولی چون میخواهند، همه این کارها را کامل و بینقص انجام دهند هیچوقت از خودشان راضی نیستند.
طبیعی است که ما باید تلاش کنیم این دو والد انتقادگر درونمان را چه در ارتباط با خودمان و چه در ارتباط با دیگران کاهش دهیم؛ چون نسبت کاملاً مستقیمی با سلامت روان و سلامت ارتباطات ما دارند.
باید به خاطر داشته باشیم که در جامعه یا خانوادهای که فشار والد انتقادگر زیاد است، ما را برای طرد یا گریز از والد آماده میکند. چون روی هرکسی فشار زیاد شود، انرژی مخالفت با والد را دارد و این انرژی برانگیخته میشود.
یعنی اگر صداهای انتقادگر زیادی در ذهنمان نسبت به خودمان داریم، باید منتظر یک طغیان درونی باشیم. دراینباره یکی از نظریه پردازان TA فرضیه میزان ثابت انرژی روانی را مطرح کرد و گفت: «که چون انرژی روانی ما ثابت است، اگر میخواهیم یک وجه روانی را در خودمان کم کنیم کافی است که وجه مقابلش را افزایش دهیم، یعنی اگر میخواهیم انتقاد گری مان کم شود لازم نیست که خودمان را کنترل کنیم که انتقاد نکنیم؛ کافی است که فقط حالت برعکس آن یعنی حمایت گری قوی شود. پس تلاش کنید تا جایی که ممکن است والد حمایت گر را پرورش دهید.وره غیر
برای دریافت مشاوره های علمی در زمینه های مختلف یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در واتساپ یا تلگرام پیام بگذارید.
اگر خارج از کشور هستید و یا با ارسال تیکت راحتتر هستید از طریق فرم زیر برای ما پیام بگذارید ما در اسرع وقت با شما تماس خواهیم گرفت.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی6 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
اززحمت شما سپاسگزارم
خواهش می کنم
عالی
کاملا روان بود
بسیار پر بار بود. سپاس
با سلام و عرض ادب . بسیار توضیحات عالی بودند . لطفا راهکارهایی برای پرورش بالغ در درون خود ارائه دهید . سپاسگزارم
عالی عالی عالی است نوشته های شما