5 هویت در نوجوانان (مسائل و مشکلات نوجوانان -2)
5 هویت در نوجوانان
(مسائل ومشکلات نوجوانان قسمت دوم) بحران هویت در نوجوانان
آیانوجوان شما سرکشی می کند؟ آیا نوجوان شما تکلیفش باخودش معلوم نیست؟ آیا نگرانید که بااین رفتارها آینده خودشان را تباه کنند؟ دراین مقاله من روانشناس بالینی و مشاور کودک و نوجوان می گویم که نوجوان شما جزو کدام دسته است؟
بحران هویت چیست و یعنی چه؟
نوجوانان بیشتر اوقات سوالاتی درباره هویت خود در ذهنشان مطرح میکنند و به دنبال پاسخ های مناسب و منطقی هستند
این بخشی از مراحل رشد نوجوان است ودرواقع هویت او درحال شکل گیری و رشد است, او به این سوالات فکر میکنند که آیا درس بخواند یا نخواند؟
هدف او از خلقت چیست چه شغلی را باید در پیش بگیرد؟؟
در سالهای اخیر روانشناسان از جمله اریک اریکسون به این موضوع بسیار توجه کرده است
او باید یکپارچگی را در خود حس کند تا بر اساس آن بتواند هویتی را برای خود تصور کند
اگر او در این مسیر دچار تردید و عدم قاطعیت باران سردرگمی بی هدفی، یاس و افسردگی شود
تصویری منفی از خودش پیدا میکند که به آن بحران هویت در نوجوانان می گوییم
اریکسون میگوید نوجوان به دنبال این است که من کیستم چه نقشی را باید در جامعه ایفا کنم آیا کودک هستم یا بزرگسال؟
در نظر مردم چگونه می آید و چه مذهبی و چه دیدگاهی باید داشته باشد؟
هویت مرزی هست که ما با دیگران داریم یعنی فرق من با دیگران چیست هویت یک ساختار و یک سازمان روانی و اجتماعی است
نوجوان برای ساختن هویت خود با دو مسئله روبرو است
۱_ سازگاری با تغییرات بدنی درونی و شناخت و افکار خود
۲_ نحوه برخورد با ارزش ها و سنت ها و عرف وقوانین جامعه
در مجموع یا نوجوان به یک هویت موفق دست پیدا می کند و یا به هویت شکست
تصویر ذهنی نوجوان از بدن خود به تصویر ذهنی از خود و مفهوم خود منجر می شود این همان چیزی هست که فرد می گوید من و مال من افکار من باور من
در این دوره و در باران هویت نوجوان شدیداً دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است و نمی تواند جنبه های مختلف شخصیت خود را هماهنگ کنند بحران هویت در نوجوانان میتواند سبب ناسازگاری در اجتماع و شغل و تحصیل شود.
متاسفانه بسیاری از والدین می خواهند نوجوان این دوره را تجربه نکند و وحشتزده این رود طبیعی رشد او را نشان طغیان و سرکشی می دانند
بحران هویت بر افکار و روان نوجوان غالب می شود تشنه هویت خود است و به همین دلیل به سراغ ارزش ها و افکار و عقاید گوناگون و گاهی هم متضاد می رود آنها را مجدداً ارزشیابی می کند و سپس هویتی برای خود شکل می دهد
نوجوان و جوان از نظر عاطفی کودک است و بزرگسال بلکه در برزخ کودکی از دست رفته و بزرگسالی به دست نیامد به سر میبرد
او ممکن است که در این مسیر درنهایت به یکی از مراحل زیر برسد
1- سردرگمی در هویت یابی
گروهی ازنوجوانان، یک دوره طولانی ازسردرگمی رامی گذرانند. شایدهیچوقت احساس هویتی قوی وروشن درآنان ایجاد نشود،این نوجوانان, عزت نفس کمی دارند واستقلال اخلاقیشان رشد نیافته است.به سختی مسوولیت زندگی خود رابه عهده می گیرند،تکانشی هستند وتفکری نامنظم دارند،وآمادگی اعتیاد به مواد مخدر دارند،روابط فردیشان بیشتر اوقات,سطحی وگاه وبی گاه است، هر چندکه به طورکلی بانحوه زندگی والدینشان مخالفند امانمی توانند ازخودشان شیوه ای ابداع کنند.
2- پراکندگی هویت
این نوجوانان هنوز به مسائل هویت خودفکرنمی کنند، واگرهم به این موضوع فکرکرده باشند نتوانسته اند خودرا به یک جهت گیری آینده نگر برسانند.
این نوجوانان مدت های بسیار زیادی در هویت یابی سردرگم میمانند و هویت روشن و قوی در آنها به وجود نمی آید آنها نمی خواهند هیچ هویتی را قبول کنند و می خواهند آزاد و رها باشند این نوجوانان هویت انحرافی پیدا می کنند که بر خلاف ارزش های جامعه است به خصوص اگر که در کودکی تحت فشار خانواده باشد آنها ناگهان سرکش و گاهی اوقات بی هدف و ولگرد می شوند و افتخار می کنند که کسی نیستند
اگر این حالت ادامه پیدا کند در نهایت شخص احساس بی کفایتی خواهد کرد و خودپنداره او صدمه می بیند
در رویا و تخیل زندگی می کند همه چیز می خواهد اما نمی داند چه چیزی باید بخواهد فکر میکند همه چیز دارد اما هیچ چیز ندارد
3- تسلیم طلبی
نوجوانان این گروه افرادی هستندکه بدون تجربه یچ گونه بحرانی برای تصمیم گیری درباره هویت خودشان خود راتسلیم نظر والدین کرده اند بی آنکه به ارزیابی نظرآنان بپردازند.
4- وقفه یا هویت یابی زودرس
هویت یابی زودرس ,وقفه ای است درفرایندشکل گیری هویت
هویت یابی زودرس, یعنی ثابت شدن زودهنگام تصورفردازخودش
این نوجوانان قبل از آنکه تحقیق و بررسی کند هویتی که جامعه و خانواده برای او تعیین کرده است را تایید می کند به همین دلیل عزت نفس او بستگی به تایید دیگران دارد او انسان مستقلی نیست.
و به نظرات خودش اهمیت زیاد نمی دهد و سعی می کند که همرنگ جماعت شو و سعی میکند معقول و مطابق با ارزش های خانواده و جامعه رفتار کنند.
آنها هرگز بحران هویت در نوجوانان را تجربه نمیکنند و ارزشهای والدینشان را بدون چون و چرا میپذیرند و برای خود به عنوان بزرگسال نقشهایی را انتخاب میکنند که با نظر والدینشان هماهنگی کامل دارد
درضمن این دسته به ارزشهای سنتی مذهبی بیشتر علاقمندند وکمتر تأملی وبافکرعمل می کنند، مضطربند و افکارشان قالبی و سطحی است وبا دیگران کمتر روابط نزدیک برقرار می کنند.
هر چند که ازلحاظ هوش کلی تفاوتی باهمسالان ندارند،ولی به سختی می توانند انعطاف ازخود نشان بدهند ووقتی با تکالیف فکری وتنش زا روبرو میشوند, نمی توانندواکنش خوبی داشته باشند.
معمولاً به دنبال نظمند, حرف گوش کن هستند,باوالدینشان روابط نزدیکی دارند.وارزشهای والدین رامی پذیرند.و حتی نوجوانان راتحت فشار می گذارند که با ارزشهای خانواده همنوایی کنند.
بیشتر خانواده آرزو دارند که نوجوانان آنها به این وضعیت برسند در صورتی که این وضعیت ناسالم است درست مانند شخصی که قبل ازتحقیق و بررسی مذهبی رابپذیرد.
این نوع هویت یابی ناسالم است
5- هویت بالغ
اینان نوجوانانی هستندکه هویت خود راشکل داداه اند و به یک تعهد شخصی درباره حرفه یا بینش مورد نظر خود(یا هردو مورد)دست یافته اند.
این دسته از نوجوانان رشد سالم داشته اند.
این نوجوانان, بعد از تردید به ارزش ها و باورها و عقاید جامعه و خانوادگی برای خود هویتی دست و پا میکند و تفاوت خود با دیگران را میفهمد و پس از یک دوره آزمایش و جستجوی درونی به هدفی در زندگی علاقه مند می شوند و در راه آن قدم بر می دارند نقش والدین باید این باشد تا نوجوان به هویت بالغ دست پیدا کند.
توصیه به والدین
سرکشی ها و مخالفت های نوجوانان علامت رشد است والدین می بایست این حالت ها را درک کنند و نگران نباشند و در عوض باید بیاموزند که چگونه باید با دنیا ارتباط برقرار کند طبیعتاً لازم است که روش فرزند پروری صحیح را بدانند
نباید فراموش کرد که فرزندان انسان های مستقل و جدید هستند و املاک ما نیستند
الگوهای دوستی اهداف بلند مدت انتخاب شغل رفتارها و تمایلات جنسی تشخیص مذهبی نظام ارزش های اخلاقی و تعهدات گروهی موضوعاتی است که نوجوان می خواهد درباره آنها بازنگری کند.
چه عواملی برشکل گیری شخصیت نوجوانان تاثیر می گذارد؟
1- شخصیت و خلق و خوی کودک
2- ترتیب تولد
3- جامعه و فرهنگ
4- والدین
خانواده اولین نهادی است که روی شخصیت نوجوانان از کودکی تاثیر می گذارد عوامل دیگری که می تواند روی شخصیت او تاثیر بگذارد محله مدرسه مذهب و رسانههای گروهی هست اگر خانواده با نوجوان از کودکی رابطه سالمی داشته باشد نباید از تأثیر سایر عوامل نگران باشند اما اگر یک رابطه سالم نباشد و خانواده در دنیای مطلوب نوجوان نباشد و به اصطلاح در قلب نوجوان نباشد احتمالاً تاثیر عوامل بیرونی بسیار زیاد خواهد بود
اگر نخواهید نوجوانان به هویت بالغ برسند، ممکن است دچار مشکلات زیر شوند؛ بحران هویت در نوجوانان :
1- از خودبیگانگی:
بیگانگی به معنی رد وانکار عمیق ارزشهای اجتماعی ودوری وجدایی ازدیگران است که از بدبینی های نوجوانان معمولی بسیار بیشتر است .شکل تازه تری از احساس بیگانگی در بین نوجوانان مشاهده شده است که ویژگیهای این نوع عبارتندازاحساس گوشه گیری وتنهایی، تمنای رابطه صمیمانه و نزدیک ولی دشواری در دستیابی بدان، احساس سرگشتگی، نقصان در احساس معنی داربودن وجهت دار بودن زندگی واحساس هویت نامشخص وپراکنده.
2- اعتیاد به مواد مخدر و فضای مجازی و بازی
نوجوانانی که هنوز هویت کسب نکرده اندممکن است برای فرار از تعاضهای روان به مواد مخدر پناه ببرند.ازنظر کسانی که بانوجوانان کارمی کنندمهمترین خطراین نیست که نوجوانی گاهی مقداری مشروب الکلی بنوشدو یادرمجلسی بادوستان “برای تفریح”حشیش مصرف کند،
بلکه وضع وقتی خطرناک می شود که نوجوانی دائما واکنش به احساس نا امنی، آشفتگی روانی، احساس حقارت، وطردشدگی وبیگانگی، تعارض باوالدین ویامشکلات زندگی روزمره به مواد مخدر روی می آورد. بسیاری از نوجوانان آسیب پذیرخیال می کنند که به خاطرتفریح یا تجربه مواد مخدر مصرف می کنند اما بعدامی فهمند که مصرف این مواد به صورت تکیه گاه روانی آنها درمی آیدو نمی توانند آن را کنار بگذارند
شکل جدید اعتیاد, اعتیادبه فضای مجازی و بازی هاست
اعتیادبه افراط و زیاده روی در هر فعالیت به همراه اجبار گفته میشود
3- بزهکاری – خشونت – دزدی – قانون شکنی
بزهکاربه جوانی گفته می شود که بین 16تا18 سال سن دارد ورفتارش به نحوی است که که ازطریق قانونی قابل مجازات است. بعضی ازاعمال بزهکارانه مانند دزدی، حمله شدید،تجاوز، آدم کشی یا استفاده ازمواد مخدر در صورتی که از سوی بزرگسالان صوزت گیرد نیزجرم تلقی می شود
بعضی دیگر ازرفتارهای خاص نوجوانی محسوب می شود.این اعمال شامل نقض مقررات رفت وآمددراماکن یا اوقات خاص، فرارازمدرسه، فرار ومصرف الکل پیش ازسن قانونی می شود.
علاوه برمواردبالا ممکن است نوجوان دچار اختلالات روانی و روانی فیزیولوژیکی گردد که برخی ازآنها عبارتند از
4- واکنشهای اضطراب:
نوجوانی که دچار اضطراب حاداست احساس ترس ناگهانی براو چیره می شود، گویی قرار است برایش حادثه بدی رخ دهد. ممکن است بی قرار ونا آرام شود، به سادگی ازجا بپرد وعلایم جسمانی مثل تهوع، سردرد، سرگیجه، واستفراغ در اوظاهر می شود، فراخنای توجه وحواسش منحرف می شود، دچار اختلال خواب می گردد.
اگرهیچ گونه دلیل بیرونی آشکاری برای اضطراب حادنوجوان وجودنداسته باشد ممکناست نگران شود که این حالات اوازکجا سرچشمه می گیرد، و دراوضاع و وقایع بیرونی ونسبتاً جزئی به دنبال علت آ باشد. البته بابرسی دقیق ترمعمولاً روشن می شود که عوامل به مراتب اساسی تروپراهمیت تری که ممکن است نوجوان به آن آگاهی نداشته باشدمانند اختلال در روابط فرزند ووالدین، نگرانی درمورد مشکلات بزرگ شدن وترس احساس گناه در مورد سائق های جنسی وپرخاشگری
5- افسردگی نوجوانان:
بسیاری ازنوجوانان افسردگی خود رابه صورت خستگی وبی قراری وتظاهر به بیماری نشان می دهند ودرحالت افراطی به صورت فعالیت های جنسی، پرخاشگری ونیز رفتار بزهکارانه بروز می دهند
افسردگی نوجوانان معمولاًدو حالت دارد,
اول اینکه نوجوان احساس پوچی وبی احساسی می کند این نوع افسردگی ناپایدار است ومعمولاًحل شدنی
نوع دوم افسردگی نوجوان به سختی ازبین می رود. ریشه های آن درتجربه شکستهای پیاپی در طی زمان طولانی است. نوجوان ممکن است واقعاً برای حل مشکلات ورسیدن به اهداف شخصی تلاش کرده باشد، ولی به موفقیتی دست نیافته باشد. در این نوع افسردگی نوجوان رابطه اش رابا والدین، دوست یا کسی که به شدت به او علاقه داشته ازدست می دهد.
6- خودکشی:
خودکشی نوجوان به این معناست که برای او زندگی مشکل تر از مرگ است.بسیاری ازنوجوانانی که به مراکز درمانی ارجاع می شوند کسانی هستند که یا دست به خودکشی زده،یا نقشه خودکشی درسردارند.
این افراد عموماً درفاصله سنی 15-25 سالگی هستند. تعداد دخترانی که دست به این کار می زنند بیش از پسران است هرچند که خود کشی پسران بیشتر به نتیجه می رسد و دختران غالباً طوری خود کشی می کنند که امکان نجاتشان بیشتر است.
آشکارترین دلیل خودکشی نوجوان، احساسات منفی ونا امیدی وازدست دادن کنترل خود است.
احساس گناه شدید، احساس تنهایی وبی کسی وبی پناهی ،فقدان حمایت از نوجوان، ناتوانی درکنترل فشارهای وارده ، ناتوانی درکنترل احساسات و رشدنیافتگی و عدم آمادگی برای مقابله با مشکلات پیش روی نوجوان مهمترین دلایلی است که ممکن است او را به فکر یا عمل خود کشی وادار می سازد.
پدر و مادر عزیز فکر کنترل فرزندان را از سرتان بیرون کنید و بیاموزید که چگونه فرزندانی بالغ پرورش دهید بدون اینکه از زور و اجبار استفاده کنید , برای این کار از روانشناس بالینی باتجربه کمک بگیرید.
این آموزش ادامه دارد
برای دریافت مشاوره های علمی در زمینه های مختلف یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در واتساپ یا تلگرام پیام بگذارید.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی5 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
با سلام اگر رابطه پدرو پسر خراب باشد، امکان اینکه رابطشون خوب بشه هست؟ اصلا ارتباط خوبی باهم ندارن پسر14 سالشونه.
معمولاً سن ۱۴ سالگی سنین نوجوانی و طغیان و تثبیت شخصیت فرد است حتماً این رابطه درست خواهد شد اگر که که پدر مسئولیت رفتار خود را بپذیرد و به همراه خانواده (همه ی اعضای خانواده) به یک خانواده درمانگر مراجعه کنند خانواده درمانگر سیستم خانواده راارزیابی و سپس اصلاح کند، توزیع قدرت در خانواده را تعدیل کند، کنترل گری را از سیستم بیرون بکشد و حد و مرزها و پیامد ها را در سیستم خانواده مشخص کند که همه ی اینها نیازمند پیگیری جلسات خانواده درمانی ست و تن دادن به توصیه های دقیق خانواده درمانگر است و دریک یا چند جلسه میسر نمیشوددرغیر اینصورت رابطه روزبروز بدترو بدتر میشود.
سلام . پسری 24 ساله هستم . تا حالا نتونستم هیچ نوع ارتباطی با جنس مخالف داشته باشم و تا حالا خیلی سعی کردم ولی … و بخاطر تنهایی مشکلات ذهنی و جسمی زیادی برام درست شده نمیتونم حواسمو جمع کنم و بعضی وقتا یه ذره که بهم میریزم و اعصابم خورد میشه تا چند دقیقه اصلا متوجه اطرافم نمیشم و به همین خاطر جرات نمیکنم پشت فرمون ماشین بشینم و ضعف بدنی بخاطر خود ارضایی دارم .
شغلم آزاد هست ، سه برادر دارم و برادر اول هستم
پسری هستم ۲۴ ساله تا حالا نتونستم هیچ نوع ارتباطی با جنس مخالف داشته باشم و تا حالا خیلی سعی کردم ولی … و بخاطر تنهایی مشکلات ذهنی و جسمی زیادی برام درست شده
نمیتونم حواسمو جمع کنم و بعضی وقتا یه ذره که بهم میریزم و اعصابم خورد میشه تا چند دقیقه اصلا متوجه اطرافم نمیشم و بهمین خاطر جرات نمیکنم پشت فرمون ماشین بشینم و ضعف بدنی بخاطر خود ارضایی دارم
شغلم ازاد هست ،سه برادر و اولی هستم
نکته اول این است که هر چند به هیچ وجه خود ارضایی را توصیه نمی کنیم اما هیچ شواهد علمی مبنی بر اینکه خود ارضایی باعث ضعف بدنی یا بینایی یا سایر اشکالات می شود وجود ندارد.
نکته بعدی این است که به نظر می آید شما مهارت های اجتماعی ندارید و در جمع مضطرب می شوید اگر اینطور هست که البته ما فقط در اینجا می توانیم حدس بزنیم و نمی توانیم تشخیص بدهیم، ممکن است که شما فوبی اجتماعی یا اختلال اضطراب اجتماعی داشته باشید، کسانی که این مشکل را دارند وقتی در جمع قرار میگیرند مضطرب میشوند آنها تصور می کنند با همه مردم فرق دارند، آنها در خود اشکالاتی می بینند و به همین دلیل دائماً خود را پایین تر از دیگران می بینند.
از نگاه طرحواره درمانی این اختلال با طرحواره طرد اجتماعی همپوشی دارد، برای اینکه مطمئن شوید آیا مشکل شما دقیقاً طرحواره طرد اجتماعی هست یا خیر وارد سایت ما شوید واژه طرد اجتماعی چیست را جستجو کنید و توضیحاتی که در آن جا دادهام را بخوانید و ویدئو و فایل های صوتی که در آنجا قرار داده ایم را مشاهده کنید، اگر که مشکل شما طرد اجتماعی باشد به راحتی قابل درمان است و نیاز نیست که در اسارت این طرحواره رنج بکشید.