دلایل خودکشی ناگهانی و 1 پادکست
دلایل خودکشی ناگهانی
در این پادکست درباره دلایل خودکشی ناگهانی توضیح دادم که چرا بعضی از افراد ناگهان اقدام به خودکشی می کنند؛بارها شنیده ایم که فلان فرد بسیار فرد آرامی بود و کسی فکرش را هم نمی کرد که ناگهان اقدام به خودکشی کند ماجرا چیست؟؟ شاید باخودتان فکر کنید دلایل خودکشی چیست؟ چطور فرد به جایی می رسد که به این فکر برسد که خودش را بکشد؟
دلایل خودکشی می تواند زیاد باشد.
اما دراینجا من از منظر واقعیت درمانی و همینطور طرحواره درمانی به بررسی دلایل خودکشی می پردازم؛ وقتی یک یا چند تا از نیازهای هیجانی خودمان را انکار میکنیم و سعی میکنیم که آن را ندیده بگیریم, و هیچ راه واقع بینانه ای برای ارضای آن نیازهای هیجانی ویا کنار آمدن با آن نیاز پیدا نمی کنیم. از آنجایی که این نیازهای هیجانی واقعی و ژنتیکی هستند اجازه نمیدهند که آنها را ندیده بگیرید و به همین دلیل ناگهان ممکن است در لباس افکار خودکشی خودشان را نمایان کنند.
دلایل خودکشی ناگهانی؟
نیاز های هیجانی چیه؟
در واقع هیجان با احساس متفاوت است، هیجان قلمرو گسترده تری هست که احساس یکی عناصر آن است ولی از آنجا که می خواهم این نوشته بسیار ساده و قابل فهم باشد بیشتر از این توضیح نمی دهم، شما تصورکنید که نیازهای هیجانی همان نیازهای احساسی هستند.
ما علاوه بر نیازهای بدنی، نیازهای دیگری هم داریم که نیازهای احساسی نامیده می شوند
این نیازها عبارتند از:
- نیاز به عشق و تعلق خاطر
- نیاز به بقا و امنیت خاطر
- نیاز به آزادی
- نیاز به قدرت و ارزشمندی
- نیاز به تفریح و خنده
ضمن اینکه نیازهای احساسی هم مانند نیازهای بدنی، نیاز محسوب می شوند, ولی مانند نیاز های بدنی سریع احساس نمی شوند و حتی ممکن است که ما متوجه نشویم که چرا حالمان بد است و مربوط به کدام احساس است، مثلا اگر که شما امروز تشنه شوید, نهایتاً تا دو ساعت بعد آب می خورید و اگر که در شرایطی باشید که آب در دسترس نباشد، نهایتاً چند ساعت می توانید این تشنگی را تحمل کنید از طرفی دقیقاً می دانید که تشنه هستید و آب می خواهید اینطور نیست که حالتان بد باشد و نفهمید که چه می خواهید؟ نفهمید چرا حالتان بد است؟ برای شما ضمن اینکه موضوع و محتوای این نیاز آشکار و روشن است، مدت زمان کمی را می توانید تحمل کنید و زمان کمی می توانید این نیاز را نادیده بگیرید اما نیازهای احساسی اینطور نیستند، مثلا ممکن است که من در مهمانی شرکت کنم وقتی که از مهمانی برمی گردم نمی دانم چرا حالم بد است، حالم بدگرفته است اگر که دوستی به من زنگ بزند و حالم را بپرسد، به او میگویم حالم خوب نیست و اگر بپرسد چرا ؟ ممکن هست که دلیلش را ندانم ( البته همیشه اینطور نیست گاهی اوقات هم دلیل آن را می دانیم ولی بارها و بارها پیش آمده که نمیدانستیم چرا حالمان بد است)
در اینجا ممکن است که من در مهمانی مورد بی احترامی قرار گرفته ام یا ممکن است که شخصی را که دوست داشته ام در مهمانی دیدم و متوجه شدم که آن شخص به فرد دیگری علاقه مند است اما درحوزه آگاهی با توسل به مکانیسم های دفاعی آن را کم اهمیت جلوه می دهم و با خودم می گویم :نه بخاطر این حالم بد نیست !چون که اصلا برام مهم نیست که برخورد دیگران چی هست در اینجا نیاز به ارزشمندی من و یا نیاز به عشق و تعلق خاطر من که نیازهای احساسی هستند برآورده نشده اند, من حالم بد شده, ولی حتی ممکن است که ندانم چرا حالم بد شده است، یا با گفتن حرفهایی به خودم یا دیگران، می خواهم آن نیاز را ندیده بگیرم مثلاً با گفتن اینکه؛برای من مهم نیست یا برای من هیچ اهمیتی ندارد.
در اینجا من می توانم به مدت طولانی نیازم را ندیده بگیرم مثلاً ممکن است که ماهها این نیازها برآورده نشود و می توانم تحمل کنم مانندآب نیست که برای من بیشتر از ۲۴ ساعت قابل تحمل نباشد. افراد زیادی را دیده ایم که سالها حالشان بداست و مبتلا به انواع اختلالات افسردگی و اضطرابی هستند اما حتی خودشان هم نمی دانند. یکبار فردی مهمان من شد که شب اصلا نمی خوابید بسیار سخت می خوابید و با کوچکترین چیزی از خواب می پرید، وقتی از او پرسیدم به من گفت: من خوابم سبک است, جایی برم نمی توانم بخوابم اما درواقع او مضطرب بود ولی آنقدر با این اضطراب همخانه شده بود که اصلا خودش هم نمی دانست اضطراب دارد، اضطراب سبب میشد به سختی با شرایط جدید خو بگیرد.
تصور کنید شخصی سالها افسرده یا مضطرب باشد (اختلال شخصیت افسرده این مقاله را بخوانید) ولی حتی نمی فهمد چرا که البته این افراد نیاز به مراجعه به روانشناس بالینی دارند تا علت آن را پیدا کند, وجه اشتراک نیازهای بدنی و نیازهای اساسی این است که هر دو نیاز واقعی هستند, هر دو ژنتیک هستند یعنی باید راهی برای برآورده کردن آن پیدا کنیم با این تفاوت که اگر برای نیازهای اساسی نتوانیم راهی پیدا کنیم, باید فلسفه ای و بینشی و جهانبینی پیدا کنیم یا اینکه خود را به ارزشی پیوند بزنیم تا بتوانیم تابآوری خود را افزایش دهیم.
اما وقتی که افراد نیازهای خود را به وسیله مکانیسم های دفاعی، انکار،تسلیم یا جبران افراطی کم اهمیت جلوه می دهند و آن را نادیده می گیرند به مرور زمان, این مکانیسم های دفاعی میشکند و فشار روانی زیادی به فرد وارد میآید و تمام آن احساس ها و سیگنال هایی که از طرف نیازها به سمت مغز صادر میشد، ناگهان به من هجوم می آورند و ممکن است که من به صورت ناگهانی تصمیم به خودکشی بگیرم.
احساسات علامت نیازهای ما هستند احساسات به ما پیام می دهند که کدام نیاز باید برآورده شود، وقتی به نیازهای ارضا نشده توجه می کنیم همزمان درحال پرداختن به دلایل خودکشی هستیم یعنی دلایل خودکشی را باید در نیازهای ارضا نشده جستجو کرد. بسیاری از والدین حتی خبر ندارند که نیازهای هیجانی و یا نیازهای احساسی چه هست تا چه برسد به اینکه بخواهند به فکر ارضای آن نیازها هم باشند نهایتاً مشاهدات ما نشان داده است که والدین در بهترین حالت تصور می کنند که فرزندان نیاز به نوازش و بوسیدن و بغل کردن ویا تفریح دارندو برایش اسباب بازی زیاد می خرند و مسافرت می برند و نازو نوازش می کنند اما درباره بقیه نیازها یعنی نیاز به ارزشمندی، نیاز به آزادی، نیاز به قدرت، نیاز به بقا ممکن است که چیز زیادی ندانند یا بسیار کم بدانند.
پژوهشهای جدید نشان داده است که والدین کارآمد، پدر و مادرانی هستند که ابتدا مفهوم نیازهای هیجانی را بفهمند و سپس بتوانند یاد بگیرند که چگونه این نیازها باید برآورده شوند.
بنابراین اگر که بخواهیم دلایل اقدام به خودکشی را در یک جمله خلاصه کنیم و اگر که از من (ارسطو رضایی) پرسیده شود که دلایل خودکشی چیست و از من خواسته شود که توصیه ای بسیار کوتاه به پدر و مادران داشته باشم به آنها میگویم: نیازهای هیجانی فرزندان خود را بشناسید و یاد بگیرید که به صورت دوستانه -منصفانه و قاطعانه کمک کنید تا فرزندان شما این نیازها را به صورت مسئولانه و در دایره توانمندی و اخلاقی برآورده کنند.
مسلماً بسیاری از والدین حتی احساسات خود را نمی شناسند چه برسد به احساسات فرزندان.
زیرا غالبا ما در شرایط و محیطی رشد کرده ایم که به ما گفتند که احساسات بد هستند و ما نباید احساساتی باشیم به همین دلیل من هم در کتاب تربیت سرنوشت ساز و هم در بسته آموزشی می خواهم کودکم را تربیت کنم تستی را قرار داده ام که والدین ابتدا احساسات خود را بسنجند و بشناسند و سپس سبک فرزندپروری سالم را برای تربیت کودک انتخاب کنند.
اما اگر مخاطب این نوشته پدرو مادر نیستند و خود شما هستید یعنی که اگر که شما افکار خودکشی دارید, توصیه می کنم ماشین رفتار خود را پارک کنید, در کاپوت را باز کنید نیازهای پنجگانه را بررسی کنید و ببینید که کدام یک از نیازهای شما ارضا نشده است؟ و بیاموزید که چگونه می توانید این نیاز خود را برآورده کنید؟ مسلماً گاهی به کمک یک فرد متخصص نیاز دارید ولی گاهی اوقات همینکه به این موضوع توجه کنید متوجه بسیاری از چیزها خواهید شد همین الان به دلایل خودکشی فکر کنید و نظر خودتان را هم بگوئید، خواهید دید وقتی که دارید دلایل خودکشی رابررسی می کنید, هر دلیلی که بیاورید به یکی از نیازهای پنجگانه شما مربوط است، اینطور نیست؟
به این پادکست رایگان در زمینه ی دلایل اقدام خودکشی را گوش کنید:
برای دریافت مشاوره های علمی در زمینه های مختلف یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در واتساپ یا تلگرام پیام بگذارید.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی4 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی مرسی
سلام و عرض ادب
سپاسگزارم بابت آموزه های ارزشمند و مفیدتون🌸🌸🙏🙏
سلام براستاد عزیز و باعلم ممنون بابت تمام مطالب زیبا و علمی شما این مجموعه یک دانشگاه محسوب میشه تو اینروزای کرونایی ما نیاز بیشتری برای شناختن خودمون حس میکنیم
بسیار متشکرم از نظر شما