آیا باید با همسر خود صداقت داشته باشیم؟1پادکست رایگان
آیا باید با همسر خود صداقت داشته باشیم؟
من ارسطو رضایی هستم و شما در حال خواندن مقاله 19 دلایل طلاق و جدایی هستید، در این مجموعه من در هر قسمت یکی از باورهایی که می تواند روابط زناشویی را به سمت تخریب و جدایی بکشاند را معرفی می کنم.
یکی از سوالاتی که ممکن است بسیاری از زوجین بپرسند این است که:آیا باید با همسر خود صداقت داشته باشیم؟ (صداقت با همسر )
واقعیت این است که بله صداقت اساس یک رابطه سالم است، اما می بایست میان«صداقت محض» و«صداقت سالم» یا صداقت داشتن با همسر تفاوت قائل شوید، بعضی ها به صورت وسواسی صداقت دارند و اصلا شرایط را در نظر نمی گیرند، بعضی از این افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری هستند.
واقعیت این است که:
صداقت محض با همسر نداشته باشید و همه چیز را اعتراف نکنید، ممکن است که شما در موقعیت هایی به خاطر افکار خود یا گاهی حتی رفتار خود احساس گناه می کنید و فکر می کنید که باید همه ی آنها را به همسرتان بگوئید، مثلا ممکن است که خانمی باشید که افکاری داشته باشید (مثلا با محتوای جنسی و…) و فکر می کنید گناه کارید و باید به همسرتان همه چیز را بگوئید.
باز و بی پرده بودن افراطی و بیمار گونه می تواند ازدواج را تخریب کند، در دوستی های صمیمانه می توانید همه مسائل را از سیر تا پیاز برای دوستتان تعریف کنید اما در ازدواج خوب باید بعضی از مسائل ناگفته باقی بماند.
اگر بخواهید در ازدواج همه چیز را بگوئید با مشکل روبرو خواهید شد، مثلاً لزومی ندارد که درباره ارتباطات زودگذر گذشته خود صحبت کنید، مگر اینکه مخاطب شما معیار ازدواجش این باشد، مثلا ممکن است مردی یا زنی بگوید که من می خواهم با خانم یا اقایی ازدواج کنم که در گذشته هرگز هیچگونه ارتباطی نداشته است و این را هم همان اول به شما بگوید، در اینجا به عقیده ی من لازم است که به طور کلی در این باره حرف بزنید.
اما به تازگی در بین مراجعینم برای مشاوره ازدواج میبینم که پسران و دخترانی که با هم آشنا می شوند درباره روابط گذشته خودشان مفصل با همدیگر حرف می زنند. بعضی از آنها می گویند حسادت مال قدیمی ها هست که در آن ازدواج به نوعی مالکیت بود و الان ما بسیار روشنفکرانه در باره گذشته و حال صحبت میکنیم و این آگاهی نه تنها به رابطه ما آسیب میزند بلکه باعث تقویت آن میشود.
در حقیقت اصول و قوانین ثابتی که بتوان درباره همه ازدواج ها به کار برد وجود ندارد، آدمها پیچیده و متفاوت هستند.
آدمهایی هستند که باور دارند که «وجود روابط باز» منجر به تخریب رابطه ازدواجشان نمی شود بلکه باعث تقویت آن می شود. اما مشاهدات من از مراجعان و افرادی که می شناسم اینطور بوده که باعث شده به این نتیجه برسم که اگر قرار باشد بیشتر ازدواج ها پایدار باشد، بهتر است که بعضی از مسائل ناگفته (قطعا منظورم مسائل کلیدی نیست) باقی بماند.
این اصلا به معنای دروغگویی و پنهانکاری نیست، همانطور که گفتم اگر مخاطبتان همان اول می گوید؛ برای من مهم است با شخصی ازدواج کنم که قبلا رابطه ای نداشته، بطور کلی (و نه جزئیات دقیق) بگوئید، اما اگر که می خواهید روشنفکرانه این کار را انجام بدهید و یا بعضیها به صورت وسواس گونه می خواهند همه چیز را دقیق بدانند، این کار لازم نیست.
به قول بیل ویلسون : چیزی که مفید نیست چرا باید مطرح شود؟
بعضی از افراد می گویند این ترویج ناصادقی است و من دو نکته را می گویم:
- اگر موضوع مربوط به گذشته است پس در آن زمان شما در رابطه نبودید که خیانتی کرده باشید پس لازم نیست بگوئید و اگر همسرتان پرسید بهتر است بگوئید: عزیرم بهتره که درباره گذشته حرف نزنیم و این حرفها و سوالات بی معنا و بی فایده است، مگر اینکه فردی که می خواهد با شما ازدواج کند و بشدت معتقد باشد که این موضوع خیلی برای من مهم است و در تصمیم گیری من نقش اساسی دارد، خب در اینجا به هرحال فرد می خواهد اینطور فکر کند و اینطور زندگی کند، او حق دارد که تصمیم بگیرد چگونه زندگی کند.در اینجا شما لازم است که بگوئید، نکته اینجاست که داوطلبانه درباره آن صحبتی نشود.
- اگر مربوط به حال است، هدف شما از گفتن چیست؟
شما با گفتن به او آسیب می زنید، اگر پشیمان هستید به یک روانشناس مراجعه کنید و مشکلتان را حل کنید و به صورت غیر مستقیم جبران خسارت کنید, بیشتر اوقات کسانی که باور دارند زوج ها باید با همدیگر باز و شفاف باشند با مشکلات زیادی روبرو میشوند.
یک از یکی از مراجعین من مردی بود که با زنی به صورت موازی ارتباط داشت، سپس دچار عذاب وجدان شد و آن رابطه را قطع کرد و بعد تصمیم گرفت با همسر خود صادق باشد(صداقت داشتن با همسر ) و کل ماجرا را به او بگوید، درحالیکه همسرش خبر نداشت که او مرتکب خیانت شده است.
من به او گفتم با این کار چه چیزی به دست می آوری؟ او پاسخ داد: اول از همه اگر حرف هایی که در دل دارم را به او بگویم راحت می شوم و دیگر عذاب وجدان ندارم، دوم اینکه به همسرم ثابت می کنم که انسان صادقی هستم و حالا دیگر میتواند به من اعتماد داشته باشد.
من به او گفتم منطق پشت حرف هایت را نمی فهمم و به او تذکر دادم که این اقرار می تواند مشکلاتی برای تو به وجود بیاورد، به او هشدار دادم که با احساس گناه کنار بیاید و سعی کند به صورت غیرمستقیم جبران کند و برای رابطه و افزایش کیفیت رابطه تلاش کند. اما او کار خودش را کرد و وقتی که موضوع را به همسرش گفت همسرش فرو ریخت و دیگر نتوانست به او اعتماد کند و در نهایت کارشان بعد از سالها به جدایی کشید.
پادکست «آیا باید با همسر خود صداقت داشته باشیم؟»
صداقت داشتن با همسر
صداقت با همسر
فایل تصویری، «آیا باید با همسر خود صداقت داشته باشیم؟»
برای دریافت مشاوره های علمی در زمینه های مختلف یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در واتساپ یا تلگرام پیام بگذارید.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی
دیدگاهتان را بنویسید