طلاق نگرفتن به خاطر بچه ها درست یا غلط؟1پادکست رایگان
طلاق نگرفتن به خاطر بچه ها درست یا غلط؟
من ارسطو رضایی هستم و در این مقاله می خواهم درباره یک باور شایع که در خانواده ها بسیار رایج است صحبت می کنم، قبل از نوشتن این مطلب جستجویی در اینترنت انجام داده ام و دیده ام که دیگران در این باره مطالب زیر را جستجو می کنند:
- کیا با بچه طلاق گرفتن و راضین
- بد ترین سن بچه ها برای طلاق
- جدایی مادر از فرزند پس از طلاق
- نظرات در مورد طلاق با بچه و بچه طلاق
- دو تا بچه دارم می خوام طلاق بگیرم
این جستجو ها نشان می دهد که خانم ها و آقایان زیادی هستند که ممکن است در ازدواج پر از مشکل زندگی می کنند و به خاطر بچه ها جدا نمی شوند، در این نوشته، من (ارسطو رضایی) از منظر روانشناسی می خواهم به این سوال پاسخ دهم.
بسیاری از مردم(بخصوص در کشور ما) معتقدندا زدواج ناشاد بهتر از طلاق گرفتن است، خیلی ها می گویند من به خاطر بچه هایم جدا نمی شوم، اگر جدا شوم فرزندم آسیب می بیند.
اما واقعیت چیست؟ طلاق نگرفتن به خاطر بچه ها درست یا غلط؟ بچه طلاق
ازدواج بدون عشق، که همراه با ترس احساس گناه و مسئولیت است بدترین چیز است و از این بدتر چیزی نیست.
ما نتایج «ازدواج های تو خالی و پوچی» را دیده ابم که فقط به خاطر فشارهای جامعه اجباری یا به خاطر فرزند دوام آورده است، ما میگوئیم اگر به خاطر فرزند می خواهید در ازدواج بمانید باید به خاطر داشته باشید که پژوهش ها نشان داده است که برعکس تصور شما فرزند شما قربانی می شود.
اگرکه فرزند تنها عامل حفظ ازدواج باشد، نمی توانید نیازهای عاطفی او را برآورده کنید، خانه ای که در آن همکاری و ارزشهای یکسان وجود نداشته باشد، محیطی مزورانه و پر از دروغ است که جامعه ای ریاکار را پرورش می دهد.
بسیاری از مردم هم هستند که به دلیل اعتقاد های مذهبی شان که طلاق را بدمی دانند، به زندگی در زیر یک سقف ادامه می دهند، بعضی از خانمها هم با وجود همه فشارها و بدبختی ها و اختلافات فقط به خاطر به دلایل اقتصادی می سوزند و می سازند، زندگی با مردی که زن از او نفرت دارد خیلی سخت است اما ممکن است که برای او پیدا کردن شغلی که بتواند از پس هزینه های خودش بربیاید سخت تر باشد، این زنان معمولاً می گویند من به خاطر فرزندم می مانم و در حقیقت این بهانه است.
ما مراجعان زیادی برای مشاوره خانواده داشتیم که به خاطرت مشکلات خانوادگی و زندگی کردن در خانواده ای که پدر و مادر دائماً با یکدیگر دعوا داشتند یا رابطه بسیار سردی داشتند آسیبهای جبران ناپذیری دیده اند.
یکی از مراجعینم مردی بود که هم صمیمیت طلب و هم صمیمیت گریز بود و وقتی که خاطراتش را واکاوی کردم متوجه شدم که او در محیط نا امن رشد کرده بود و بارها و بارها شاهد دعوای شدید پدر و مادر بود.
او میگفت : وقتی که ده ساله شدم از مادرم پرسیدم: چرا از پدر جدا نمی شوی؟
مادرم به من پاسخ داد : به خاطر شما جدا نشدم.
اما من آرزو می کردم که کاش جدا می شد، اگر جدا می شد چون دیگر دعوایی نبود، من خوشحال تر بودم، من می ترسیدم دوستانم را به خانه دعوت کنم زیرا می ترسیدم که پدر و مادرم با یکدیگر دعوا کنند و آبروی من برود.
شاید بتوانم بگویم که ۸۰ درصد از مراجعین ما که مشکلات روانشناختی و روانپزشکی دارند، در خانواده های نابهنجار رشد کرده اند، والدینی که دائما با همدیگر دعوا می کردند و کشمکش داشتند و یا خانه پر از فضای احساس ترس و خشم و یا غم بود.
فرزندان طلاق (بچه طلاق ) نسبت به فرزندانی که در خانوادهای پر از دعوا و تعارض و یا سرد و یا پر از غم و خشم و نفرت رشد می کنند، آسیب کمتری می بینند، زیرا وقتی که فرزند در کنار یک والد، ولی آرام و آسوده و با احساسات امن، رشد میکند احساس امنیت میکند و احساس امنیت و دلبستگی ایمن مهمترین نیاز فرزند است.
بیشتر مردم می گویند: نمیخواهم فرزندم فرزند طلاق باشد و به همین دلیل هم میسوزم و میسازم.
با وجود این که شواهد پژوهشی بسیار زیادی نشان می دهد که فرزندان در «خانواده های پر از دعوا و مشکل» بیشتر آسیب می بینند اما با این حال بیشتر والدین این را نمیپذیرند و رابطه ناسالم خود را به خاطر فرزند ادامه می دهند و این باعث می شود که گاهی اوقات باید به عقل سلیم این افراد شک کرد.
متاسفانه بسیاری از مردم خیال میکنند طلاق قطعاً آسیب زا است و یا طلاق یک ننگ و نشانه شکست است، اما مشاهدات ما نشان داده است اگر طلاق درست انجام شود و والدین با یک روانشناس کودک در ارتباط باشند بحرانی متوجه فرزند نخواهد بود.
گاهی هم در بین مراجعین خود شنیدم که فرزندانم وقتی فردا میخواهند بزرگ شوند و می خواهند ازدواج کنند ممکن است که مخاطب فکر کند که این فرزند طلاق است و نخواهد با او ازدواج کند و من با خودم فکر میکنم که این درست مانند آن است که دست یا پای فرزند خود را قطع کنید فقط به این دلیل که باید حتما در آینده یک آپشن بیشتر برای ازدواج داشته باشد.
اگر زوجین بتوانند متعادل رفتار کنند، خوب است که با یکدیگر ادامه بدهند اما اگر که رابطه آنها کاملاً سرد و یا متعارض باشد من طلاق دوستانه و سازنده را پیشنهاد می کنم.
من به مراجعین زیادی مشاوره داده ام که زن و شوهری جدا از هم بودند و فرزندانی سالم تربیت کرده اند. روانشناسان صاحب صلاحیت برای چنین موقعیتی آموزشهای لازم را دیده اند تا به این نوع خانواده ها و زوجین کمک کنند.
یک بار زوجی نزد من آمدند که حتی نمی توانستند نیم ساعت با یکدیگر محترمانه صحبت کنند، در کمتر از نیم ساعت بارها و بارها با هم جر و بحث کردند و دائما وسط حرف یکدیگر میپریدند و اصلاً صدای همدیگر را نمی شنیدند، وقتی که من شوهر را به بیرون هدایت کردم، خانمش به من گفت: من فقط به خاطر پولش با او مانده ام و اگر که وضعیت مالی خوبی داشتم حتما جدا می شدم.
گاهی اوقات هم بعضی از شوهران، همسر خود را با این تهدید که حضانت بچه ها را به تو نمیدهم و غیره میخواهند حتما همسرشان را در رابطه نگه دارند زیرا فکر میکنند رابطه بد بهتر است طلاق و جدایی است.
اما من به آنها توصیه میکنم که بهتر است در صورتی که رابطه ی آنها سرانجامی ندارد به صورت دوستانه و محترمانه و همراه با توافق جدا بشوند.
البته در کشور ما چون ابزارهای قانونی بیشتر طرفدار آقایان است، وضعیت کمی پیچیده می شود، ولی وقتی که به مرکز ما مراجعه میکنند، بیشتر اوقات میتوانم آنها را قانع کنم.بطور کلی فرزندانی که در خانه ای پر از تنش و بدون عشق بزرگ می شوند، در آینده از فرزندانی که والدینشان از هم طلاق گرفته اند ولی با والدی امن رشد کرده اند، بیشتر آسیب می بینند.
طلاق نگرفتن به خاطر بچه ها
طلاق به تنهایی به فرزندان آسیب نمی زند، بخصوص اگر که هوشمندانه از هم طلاق نگیرند, بیشتر مردم نمی دانند که چطور پدر و مادر خوبی باشند.
کودکانی که پدر و مادرشان با هم دعوا دارند چه جدا شوند و چه جدا نشوند الگوی مناسبی برای عشق و روابطشان در ازدواج ندارند.
مسئله دیگر این است که پدر و مادر در این فضا نمی توانند به احتیاجات فرزندانشان توجهی کنند، بخصوص اگر که دعوا در مورد حضانت بچه ها باشد.
- نکته اصلی که می خواهم به آن اشاره کنم این است که اگر پدر و مادر درباره طلاق، منطقی و با ملاحظه و هوشمندانه و همراه با کمک از یک روانشناس عمل کنند، طلاق دیگر بحرانی تلخ و نابود کننده برای کودکان نخواهد بود.
لازم است بدانید که کسانی که به ازدواج ناشاد و ناسالم ادامه می دهند به احتمال زیادگرفتار افسردگی می شوندف ازدواج ناشاد می تواند سبب افسردگی شود.
ممکن است بپرسید بهترین سن بچه برای طلاق چه زمانی است؟ در پاسخ باید گفت ما چیزی به نام بهترین سن بچه برای طلاق نداریم، چیزی که مهم است که والدین زیر نظر یک روانشناس کودک به درستی بدانند که تحت چه شرایطی باید جدا شوند و به سوالات فرزند خود چگونه پاسخ دهند؟
پادکست «طلاق نگرفتن به خاطر بچه ها درست یا غلط»
برای دریافت مشاوره های علمی در زمینه های مختلف یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در واتساپ یا تلگرام پیام بگذارید.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی1 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام
به نظرم با توجه به متن این که اگر با کمک روانشناس طلاق گرفته بشه و منطقی و هوشمندانه باشه نه تنها آسیبی به کودکان نمیزنه بلکه ممکن است از شرایط قبل طلاقم برا اونا مفید ترباشه