اقتصاد نوازش در تحلیل رفتار متقابل همراه با 1 ویدئو رایگان
اقتصاد نوازش در تحلیل رفتار متقابل
سلام من ارسطو رضایی هستم و در این نوشته می خواهم در مورد اقتصاد نوازشی در تحلیل رفتار متقابل توضیح دهم، از شما می خواهم صبور باشید و مطلب را تا انتها مطالعه بفرمایید:
در ویدئوی زیر به صورت مفصل در مورد انواع نوازش و اقتصاد نوازشی در تحلیل رفتار متقابل توضیح داده ام برای این منظور ویدئوی زیر را ببینید.
وقتی فردی در رد و بدل کردن نوازش محدودیت ایجاد می کند، در واقع تصمیم می گیرد بر مبنای قاعده و قوانین خاص عمل کند که این حالت اقتصاد نوازش نامیده میشود. اقتصاد نوازش یکی از جنبه های مهم پیشنویس زندگی فرد است و معمولا تعیین می کند هر شخصی چگونه در برابر نوازش هایی که دریافت می کند یا ارائه می دهد، واکنش نشان دهد. این قوانین عبارت است از:
- خودت را نوازش نکن
- نوازشی را که می خواهی و به تو می دهند، آن را نپذیر.
- نوازشی را که به آن مایل نیستی، طرد نکن.
- اگر تمایل داری به کسی نوازشی بدهی، از آن خودداری کن.
- وقتی به نوازشی نیاز داری، آن را در خواست نکن.
این قوانین محدود کننده که در دوران کودکی آنها را فرا گرفته ایم، سبب می شوند که خود را دچار محرومیت از نوازش سازیم و انرژی زیادی برای جستجوی نوازش به هدر دهیم؛ در حالی که اگر قوانین محدود کننده خود را پیدا کنیم و آنها را تغییر دهیم به منبع بیکرانی از نوازش دست می یابیم که نیازمند صرف انرژی روانی زیادی نیز نیستند.
فیلتر نوازشی در تحلیل رفتار متقابل چیست؟
در تحلیل رفتار متقابل مفهوم دیگری داریم به نام فیلتر نوازشی در تحلیل رفتار متقابل.
ما یک سری تصاویری از نوازش داریم که فقط آن نوع نوازش را میپذیریم و اگر شخصی جور دیگری غیراز این به ما نوازش بدهد، آن را نمیپذیریم. به این قضیه فیلتر نوازشی میگوییم.
در واقع فرد نوازشی را میگیرد که شبیه به نوازش قبلی او باشد، وقتی که فرد فیلتر دارد، نوازش های غیر از آن را انکار یا حقیر میکند.
مثلاً میگوید: «هرکسی که انسان موفقی باشد باید مورد تمجید و تقدیر قرار بگیرد و اگر نه یک آدم معمولی چه دلیلی دارد که از او تعریف کنیم؟»
یا «هر کسی که آدم موفقی است فقط میتواند مرا نوازش کند یا تائید کند، یک آدم معمولی که نمیتواند.» اصطلاحاً فرد بعضی از نوازشها را نادیده میگیرد یا از فیلتر نوازشی خود عبور نمیدهد.
مثلاً ممکن است که فرد وقتی که بچه بوده کسی از طرز فکر او تعریف نکرده است، یعنی کسی به او نگفته است: «من خیلی خوشم میآید خوب مینویسی، خوب فکر میکنی، من از طرز فکرت خوشم میآید.» حالا اگر یک نفر به او بگوید: «من از طرز فکرت خوشم میآید. خیلی خوب مینویسی» باور نمیکند و نمیپذیرد.
اما اگر که وقتی بچه بوده به او میگفتند: «تو خیلی خوشگلی، تو خیلی خوشهیکلی!» الآن هم این حرفها را میپذیرد. مثلاً بچهای که مادرش همیشه به او میگفته: «تو خیلی پسر بدی هستی، تو خیلی بداخلاقی!» وقتی بزرگسال میشود و فردی به او میگوید: «تو خیلی آدم مهربانی هستی» فرد میگوید: «متشکرم، تشکر، لطف شماست.» اما واقعاً نپذیرفته است. چرا؟ چون با فیلتر او جور در نمیآید. انگار که یکچیز بد مزهای به او دادهاید. یا مثلاً ممکن است بگوید: «هههه، مرسی ممنونم.» یعنی خودش دارد به خودش میخندد؛ یعنی انگار که به خودش میگوید: «نگاه کن فکر کرده است من واقعاً مهربانم!»
هرکدام از ما فیلتر نوازشی داریم و به همین دلیل تمام نوازشهایی که در اطراف ما وجود دارد را دریافت نمیکنیم. ما نوازشهایی را از این فیلتر رد میکنیم که با نوازشهای قبلی که داشتیم جور دربیاید و اگر که جور درنیامد، نمیپذیریم.
ما نوازش قبلی را حفظ میکنیم. دلیلش این است که مغز ما با آن حالت احساس امنیت میکند و به لحاظ تکاملی اگر از آن حالت خارج شویم، شاید مغز قدیم ما حس کند بقا به خطر افتاده است. بعضی از افراد که در کودکی در شرایط ناسالمی رشد کردهاند، خیال میکنند و یا به عبارت دقیقتر تصمیم میگیرند که نوازشهای مثبت خیلی کم یاب هستند و یا ناپایدار هستند. به همین دلیل خواسته و ناخواسته به دنبال نوازشهای منفی میگردند. به همین دلیل وقتیکه پدر و مادرش بدرفتار بودند جذب افراد بدرفتار میشوند. وقتی پدر و مادرش زورگو بودند، جذب افراد زورگو میشوند. این داستان زندگی ماست. این افراد فیلتر نوازشی دارند.
منظور از اقتصاد نوازشی در تحلیل رفتار متقابل چیست؟
ممکن است سوال شما این باشد که اقتصاد نوازش در تحلیل رفتار متقابل به چه معناست؟
افرادی که فیلتر نوازشی دارند و نوازش منفی میگیرند به یک آب باریکه قانع هستند و به همین دلیل اگر نوازش مثبت به آنها بدهیم آن را کم اهمیت میداند، دست کاری میکنند یا بلاک میکنند. من برای بعضی از مراجعین در جلسات درمان توضیح میدهم که ممکن است کسی به شما بگوید:
- چقدر این مدل مو به تو میآید
- حالا یک امروز شانسی خوب از آب درآمده!
- از این جنس موی تو خوشم میآید.
- نه بابا همهاش مجبورم بشورم.
ایناها فیلتر نوازشی است. به خصوص افرادی که در کودکی تجربیات دردناک داشتهاند، ممکن است که تصمیم بگیرند هر نوع نوازشی را نپذیرند. اینجوری احساس امنیت را هر چقدر که یک امنیت ناسالم است حفظ میکنند. این به بقای آنها کمک میکند و اگر که شما هم جز آن دسته از افراد هستید و یاد نگیرید که فیلتر نوازشیتان را باز کنید، به احتمال زیاد کمکم افسرده و منزوی میشوید.
قوانین نوازشها
این قوانین همان اقتصاد نوازشی است، گویا شما فقط از حساب های خاصی برداشت می کنید: ما در دوران کودکی تحت تلقین و آموزش و رفتارهایی که والدین با ما داشتند پنج قانون برای دریافت و دادن نوازش درست کردیم.
۱_ وقتی که میتوانی نوازش بدهی، نوازش نده.
اگرچه می توانی به پسرت بگویی پسر گلم تو را خیلی دوست دارم، میتوانی به همسرت بگویی عزیز دلم خیلی برایم مهم هستی ولی این کار را نکن! (برخی افراد در شرایطی بزرگشدهاند که یاد گرفتهاند اینگونه برخورد کنند.)
۲_ وقتی که به نوازش احتیاج داری طلب نکن.
من خیلی دوست دارم که برادرم به من زنگ بزند ولی نباید بگویم. او خودش باید بداند. من خیلی دوست دارم همسرم مرا مورد نوازش قرار دهد ولی به او نمیگویم او خودش باید بداند.
۳_ وقتی که نوازش میخواهی حتی اگر هم به تو داده شد، نپذیر، ضعیف نباش. باور نکن. قبول نکن.
میخواهند گولت بزند. به خاطر پولت هست، به خاطر قیافهات است. به خاطر این است که میخواهد با تو رابطه جنسی برقرار کند. تو را برای سکس میخواهند. به خاطر این چیز و آن چیز. دلش به حالت سوخته.
۴_ وقتی که نوازش نمیخواهی ولی به تو دادند، طردش نکن.
کاچی بهتر از هیچی است، تحت هر شرایطی اگر نوازشی گیرت آمد حتی اگر که با آن نوع نوازش موافق نیستی آن را نادیده نگیر، مثلا ممکن است که کسی که از او خوشمان نمی آید هم نوازشتان داد از آن نگذرید.
۵_ به خودت نوازش نده.
گاهی اوقات ممکن است که ما در شرایطی رشد کرده باشیم که یک یا دو یا سه یا چهار یا پنج تا از این قوانین را ناخواسته با مغز هیجانی و قدیممان باور داشته باشیم و به همین دلیل در حال حاضر در خیلی از موقعیتها ممکن است ناسالم رفتار کنیم.
والدین با ایجاد محدودیت نوازش میدهند، چون میخواهند کودکانشان را کنترل کند. والدین میدانند که نوازش برای کودکان خوشایند است و به همین دلیل در دادن نوازش بسیار رندانه عمل میکنند. «تو دیگر دختر من نیستی. تو دیگر پسر من نیستی. گریه نکن. ساکت باش.» والدین برای کنترل کردن فرزندانشان، اینطور به بچهها نشان میدهند که نوازش در انحصار من است و اگر تو کاری کنی که من دوست دارم، آن وقت به تو نوازش میدهم، این طور است که ما شرطی میشویم و در بزرگ سالی هم ناآگاه از این قوانین پیروی میکنیم. بیشتر ما هر پنج تا را اجرا میکنیم.
ما وقت بسیار زیادی میگذاریم برای به دست آوردن نوازشهایی که کم هستند؛ مثلاً، برند نایک به هرکسی نمیگوید: «مشتری گرامی». ولی برای من فرستاد. هرکسی نمیتواند برود فروشگاه نایک ولی من میروم، ما زیر سلطه و نفوذ بسیار از سازمانهای تجاری، اقتصادی، سیاسی، حکومتها و تبلیغات چیها قرار میگیریم.
چرا؟ چون نوازش انگار تنها در انحصار آنهاست. فقط نایک میتواند نوازش بدهد، فقط فلان نهاد، فلان قدرت میتواند نوازش بدهد. در صورتی که همانطور که قبلاً گفتم جهان پر از عشق است. اگر تو دریافت نمیکنی ببین مسئله تو چیست؟ مسئله ما فقط همین پنج تا قانون هست. «اشتاینر» در این مورد تحقیقات زیادی کرد و اسم پژوهش خود را گذاشت «اقتصاد نوازشی».
ما برای اینکه نوازشها را در اطرافمان دریافت کنیم باید این قوانین را تغییر دهیم. البته یادتان باشد که برخی افراد نیاز به روان درمانی دارند و صرفاً این آگاهی کمک کننده نیست؛ اما برای برخی از افراد، خود این آگاهی خودش کمک بزرگی میتواند باشد.
ما باید این قوانین را برعکس کنیم
قانون اول وقتی که میتوانی نوازش بدهی، از دادن نوازش دوری کن.
باید تغییرش بدهیم و به این صورت دربیاوریم. مهم نیست که چقدر نوازش میدهی چون هیچوقت تمام نمیشود.
قانون دوم، وقتی که نوازش میخواهی نگو. به زبان نیاور، طلب نکن.
این را باید تغییرش بدیم به این صورت که وقتیکه ما نوازش میخواهیم، میتوانیم بگویم: میشود به من زنگ بزنی، میشود به من سر بزنی، میشود یک کم حرف بزنیم؟
قانون سوم، وقتی که نوازش میخواهی حتی اگر بهت دادن نپذیر.
باید تغییرش بدیم وقتی که نوازشی به من داده میشود میپذیرم، وقتی یک نفر میگوید شما چقدر خوب درس میدهید، میپذیرم. وقتی یک نفر میگوید: شما چقدر مهربانید، میپذیرم. وقتی یک نفر میگوید: شما چقدر جذابید، میپذیرم، چقدر مدل موهایت قشنگاند، بپذیر. چقدر تُن صدایت خوبه بپذیر. چقدر تو نازنینی، بپذیر. چقدر تو دوست خوبی هستی، بپذیر.
قانون چهارم، وقتی که نوازش نمیخواهی آن را طرد نکن.
باید تغییرش بدیم به این صورت که اگر نوازش به شما داده شده و دوست ندارید میتوانید نپذیرید. اگر که منشی من به من که متأهلم، ابراز علاقه میکند، نوازشم میدهد، میتوانم بازخورد ندهم. میتوانم حد و مرز تعیین کنم، میتوانم بگویم: خیلی ممنونم خانم. توی روابط معمولاً بالا پایین دارد ولی در مجموع من همسرم را دوست دارم. این رابطه برای من خیلی مهم است.
یا وقتی که شما خانمی هستید که همکار آقا به شما میگوید: خانم شما خیلی جذاب هستید. در این صورت میتوان گفت: خیلی ممنونم ازنظر شما، ولی فکر میکنم اگر رابطه ما رسمی باشد بهتر است، ممنون میشوم.
قانون پنجم به خودت نوازش نده.
باید تغییرش بدهم. من میتوانم به خودم نوازش بدهم، میتوانم امشب غذایی که دوست دارم را آماده کنم. میتوانم بروم بیرون دور بزنم. میتوانم کارهایی کنم که برای من لذتبخش است.
یک باور غلط وجود دارد که من در کتاب کنترل به روی زمین بگذار نوشتم و گفتم ریشه بسیاری از مشکلاتی که زوجین دارند این است و البته در همه روابط است، تقریباً همهی ما این را قبول داریم که «اگر قرار باشد خودمان به او بگوییم که بیمزه است. خودش باید بفهمد، عشق و علاقه و نوازشی به آدم میچسبد که خود فرد بدهد، نه اینکه تو بگویی.»
این یک افسانه است که خیلی از ما باور داریم. چه اشکالی دارد که من به برادرم بگویم: داداش میشود گاهی به من بگویی دوستت دارم. من به اعضای خانوادهام، با بعضی از آنها که خیلی صمیمی هستم میگویم، به بعضی از دوستانم حتی میگویم.
نوازشهای که شما با درخواست کردن به دست میآورید با نوازشهایی که بدون درخواست کردن به دست میآورید هر دو به یک اندازه لذتبخشاند. اینطور نیست که نوازش دوم جنسش فرق کند و بگوییم: «حالا دیگر ناچار شدی گفتی». نه به همان اندازه لذت بخش است.
اگر دوست داری تو را بغل کنند بگو، میشود مرا بغل کنید. اگر در این صورت در آغوش کشیده شوی با صورتی که بدون آنکه بگویی تو را بغل کند، هر دو به یک اندازه لذت بخشاند. ممکن است بگویید خب اگر من این را بگویم شاید دیگری از روی ترحم برای اینکه دلم را به دست آورد، این کار را بکند. من به شما میگویم ممکن است. ولی اگر تو را دوست نداشته باشد چرا بخواهد دلت را به دست بیاورد؟
از آن گذشته شاید آنها هم در درون خود والدی دارند. من به برادرم گفتم داداش میشود گاهی به من زنگ بزنی، گاهی اوقات به من ابراز علاقه کنی. برادر من در درون خود والدی دارد که والد او به او گفته نوازش نده. شاید دلیل اینکه برادر من به من نوازش نداده این باشد، نه اینکه مرا دوست ندارد، مرا دوست دارد. ولی والد درونش میگوید نوازش نده.
از آن گذشته شما میفهمید کدام نوازش واقعی است، کدام نوازش واقعی نیست؛ اما اگر که این قوانین نانوشته را دارید، ممکن است دیر بفهمید؛ یعنی اینکه ممکن است سریعاً فکر کنید نه نه واقعی نیست؛ بنابراین قانون را عوض کنید.
تمرین
این پنج قانونی که گفتم را بنویسید. نظر من این است که هر پنج تا را قبول دارید، ولی ممکن است برخی از شما بگویید نه من قانون اول را قبول دارم. رو به روی آن فلش بکشید و بگویید من میخواهم بعد از این قوانین را تغییر بدم به این صورت و شروع کنید.
می توانید در کارگاه آنلاین تحلیل رفتار متقابل و یا در دوره آموزشی تحلیل رفتار متقابل شرکت کنید، برای این منظور لینک زیر را لمس کنید:
برای دریافت مشاوره های علمی در زمینه های مختلف یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9 صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در واتساپ یا تلگرام پیام بگذارید.
اگر خارج از کشور هستید و یا با ارسال تیکت راحتتر هستید از طریق فرم زیر برای ما پیام بگذارید ما در اسرع وقت با شما تماس خواهیم گرفت.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی
دیدگاهتان را بنویسید