پیش نویس ها در تحلیل رفتار متقابل 4 عامل تعیین پیشنویس زندگی
پیش نویس ها در تحلیل رفتار متقابل
سلام من ارسطو رضایی هستم و در این نوشته می خواهم در مورد پیش نویس ها در تحلیل رفتار متقابل، انواع پیش نویس ها، دلیل شکل گیری پیش نویسها و تمبر جمع کردن برای تحقق پیش نویسهای زندگی توضیح دهم. از شما می خواهم صبور باشید و مطلب را تا انتها مطالعه بفرمایید.
در ویدئوی زیر به صورت مفصل در مورد انواع پیش نویس در تحلیل رفتار متقابل توضیح داده ام برای این منظور ویدئوی زیر را ببینید.
شکل گیری پیش نویس زندگی چگونه اتفاق می افتد؟
در زندگی هر شخص برخی وقایع و نقش های معینی وجود دارند که فرد آنها را تکرار و تمرین می کند و می آموزد که آنها را به مرحله اجرا در آورد.
این وقایع و نقش ها تحت عنوان پیش نویس های زندگی در تحلیل رفتار متقابل بررسی می شوند، این وقایع نمایشی و نقش ها یا همان پیش نویس ها در تحلیل رفتار متقابل زاییده نمایشنامه زندگی هستند که به سرنوشت انسان منتهی می شود.
پیشنویس زندگی درست مانند صحنه های نمایش تئاتر از قبل چیده شده اند، به همین دلیل به آن پیشنویس زندگی نام داده اند. پیشنویس زندگی توسط هر فرد به صورتی طراحی می شود که دارای بخش های مهم هر پیشنویس زندگی است؛ به این معنا که شامل بخش های آغازین، میانی و پایانی خواهد بود. قسمت های آغازین و میانی داستان زندگی به صورتی است که به بخش پایانی ختم شود و ما را به طور ناخودآگاه به سرانجام نمایشنامه خود هدایت و نزدیک می کند.
بنابراین سرنوشت یا پیشنویس زندگی عبارت است از برنامه مشخصی که فرد برای زندگی خود در زمان کودکی طراحی کرده و براساس آن تصمیم می گیرد که به چه جهتی حرکت و از چه مسیری عبور کند؛ یعنی در زمان کودکی پیام هایی که فرد درباره ارزش خود و دیگران دریافت می کند، تصویری از مفهوم و نقش خود در زندگی به او می دهند، بر طبق این تصویر او دست به رفتارهایی می زند که ممکن است از طرف خود یا والدین یا دیگران تقویت شوند.
اریک برن و همکارانش در اواسط دهه ۱۹۶۰، نظریه پیشنویس زندگی را بنیان نهادند و از آن به عنوان «طرح ناخودآگاه زندگی» یاد کردند. اریک برن معتقد بود؛ به طور تقریبی تمام فعالیت های انسان از کودکی به وسیله یک سرنوشت مداوم برنامه ریزی می شوند.
نگارش نمایشنامه زندگی از ابتدای تولد آغاز، تا حدود ۷ سالگی جزییات اصلی آن مشخص و تا سن ۱۲ سالگی در آن اصلاحاتی انجام می شود و بار دیگر در دوران جوانی و بزرگسالی در آن تغییراتی داده می شود، اگر چه افراد بر روند و وقوع این اتفاق آگاه نیستند، اما به آن عمل می کنند.
شکل گیری پیشنویس زندگی در ابتدای تولد به صورت غیر کلامی بوده و نوزاد بر اساس تجربه های خود از لمس شدن توسط دیگران در مورد ارزش خود به نتایجی دست می یابد و به تدریج با دریافت پیام های شفاهی از والدین و سایر بزرگسالان بقیه نمایشنامه زندگی خود را طرح ریزی می کند. به مثال هایی از پیام های شفاهی شکل دهنده نمایش نامه زندگی توجه کنید:
- تو مادر مهربانی میشوی
- تو به درد کارهای بدنی میخوری
- آخرش هیچی نمیشوی
- او خیلی ضعیف و زودرنج است
مهم ترین پیام ها و آموزش های تاثیرگذار «بازدارنده ها» و «سوق دهنده ها» هستند که در قسمت های بعدی به آن خواهیم پرداخت.
در مجموع، پیام های اولیه کودکی و در کنار آن تجربه ها و حوادث بعدی راهی را برای زندگی در آینده به وجود می آورند که فرد به طور طبیعی احساس می کند ناگزیر از رفتن در این راه از پیش برنامه ریزی شده است که سرنوشت او را شکل می دهد و او بازیگر نقش های این نمایش نامه خواهد بود.
عوامل تعیین کننده پیش نویس زندگی
ایجاد و حفظ نمایش نامه زندگی به چهار عامل بستگی دارد:
- عوامل قبل و هنگام تولد
- تجربه های دوران کودکی
- تصمیم گیری های دوران کودکی
- وضعیت های زندگی
عوامل قبل و هنگام تولد
- تاثیر اجدادی: کودکان علاوه بر تاثیری که از والدین خود می گیرند، از گذشتگان خود نیز پیام ها و اثراتی دریافت می دارند که حتی اگر آنها در قید حیات نباشند، در تعیین روند پیشنویس زندگی کودکان موثر هستند. نقش عواملی مانند طبقه اجتماعی پدران یا عادات و آداب زندگی آنها از اهمیت خاصی برخوردار است و از طریق والدین و گفتگوهای اطرافیان به کودک منتقل می شود.
- بارداری: چگونگی بارداری که از احساس والدین نسبت به رابطه جنسی گرفته تا علت بارداری (به صورت تصادفی یا با برنامه ریزی قبلی و یا ناخواسته بودن کودک) نیز جزء عوامل مهم قبل از بارداری هستند که بر پیشنویس زندگی فرد تاثیر می گذارند؛ همچنین احساس ها، افکار و گفتار والدین در هنگام بارداری نیز از عوامل موثر در تعیین نمایشنامه او هستند.
- شرایط تولد: حوادث و شرایط هنگام تولد نیز در پیشنویس زندگی بدون تاثیر نیستند. عواملی مانند مناسب بودن یا نبودن زمان تولد نوزاد، حوادث هنگام تولد، جنسیت او، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و عاطفی خانواده در هنگام تولد نوزاد از این قبیل هستند.
- تعیین نام کودک: نامی که برای کودک انتخاب می شود با استفاده از القاب و اسامی خاص برای او از شاخص های پیشنویس زندگی است.
تجربیات دوران کودکی
هر کودکی بر اساس شرایط و حوادثی که برای او اتفاق می افتد به تجربه های خاصی دست پیدا می کند و براساس این تجربه ها برای زندگی خود در آینده نقشه می کشد و شکل زندگی را با آنها تعیین می کند. این تجربیات ممکن است به دلیل شرایطی مانند پرجمعیت یا کم جمعیت بودن خانواده، فرزند اول یا آخر بودن یا شرایط مالی آنها حاصل شوند. حوادثی که هر فرد در دوران کودکی مانند مرگ یا جدایی یکی از والدین و… تجربه می کند، از عوامل تاثیر گذار در تصمیم گیری او برای نمایشنامه زندگی خواهد بود.
پیام های دوران کودکی
محتوا و ماهیت پیشنویس زندگی بر طبق پیام هایی است که هر فرد در دوران کودکی خود اتخاذ می کند.
والدین مهم ترین کسانی هستند که بر پیشنویس زندگی ما تاثیر می گذارند، آنها تعیین کننده تصمیم های زندگی ما نیستند، اما بر اثر پیام هایی که در دوران کودکی از آنها دریافت کرده ایم، به نتایجی در مورد خود، دیگران و دنیای اطراف می رسیم و پس از آن هر تصمیم خود را با حوادثی که در زندگی اتفاق می افتد، توجيه می کنیم.
کودکان به علت آن که موجوداتی آسیب پذیر و ناتوان هستند، هر حادثه و اتفاق را خطری بزرگ در برابر خود فرض می کنند، حتی اتفاقاتی که در نظر یک بزرگسال اتفاقی مطلوب است، احتمال دارد برای کودک تهدید بزرگی محسوب شود؛ مانند رفتن به مدرسه که شاید توسط کودک به طردشدگی توجیه و تعبیر شود.
کودک پیامهایی را که در دوران کودکی می گیرد به هر مورد مشابهی تعمیم می دهد؛ به عنوان مثال اگر از مادرش خشمگین شود، ممکن است این خشم را به تمام زنان تعمیم دهد و در بزرگسالی از زنان به شدت دوری کند.
پیام های متناقضی که از طرف پدر و مادر به کودک داده می شود، از جمله عواملی هستند که در تصمیمات دوران کودکی تاثیر گذارند؛ به عنوان مثال هنگامی که مادر به کودک می گوید: «با دیگران زیاد صمیمی نشو» در حالی که پدر به کودک این پیام را می دهد که صمیمی شدن با دیگران هیچ اشکالی ندارد، کودک پیام هایی متناقض دریافت می کند که اثری منفی بر او خواهد داشت.
وضعیت های زندگی در تحلیل رفتار متقابل
در سال های اولیه کودکی، پیامهای دریافتی از والدین توسط کودک در مورد خود و دیگران که به ارزش گذاری ها منتهی می شود، شکل می گیرد. کودک با این کار تصور خود را از دنیایی که در آن زندگی می کند، کامل کرده، به این ترتیب پیشنویس زندگی او شکل اصلی خود را می گیرد و برنده یا بازنده بودن در زندگی آینده را تعیین می کند.
بنابراین افراد ناگزیر به اجرای نمایشنامه خود هستند و به سرنوشتی از پیش تعیین شده، تن می دهند، در حالی که اغلب به ماهیت سرنوشت خود آگاهی ندارند و «بالغ» آنها در هنگام رفتارهایی که از نمایشنامه زندگی ناشی می شود، فعال نیست.
این امکان وجود دارد که رفتارهای بی اهمیت یک فرد بی دلیل باشد، اما در مورد وقایع مهم زندگی خود از قبل تصمیم گرفته است، مانند این که وضع مالی او چگونه خواهد شد، با چه شخصی ازدواج خواهد کرد، چند فرزند خواهد داشت، از چه چیزهایی در زندگی لذت خواهد برد یا از چه رویدادها و چه حوادثی رنج خواهد برد، به چه نوع شغل و حرفه ای روی خواهد آورد و در نهایت چگونه این دنیا را ترک خواهد کرد.
تشخیص پیش نویس زندگی
آموزش مستقیم یا غیرمستقیم کودک در سال های اولیه کودکی و نوجوانی که بر پیشنویس زندگی تأثیر می گذارند، عبارت است از:
سال های اول کودکی
- آداب غذا خوردن
- آداب توالت رفتن
- رفتار والدین با کودک
- رفتار والدین با یکدیگر
- رفتار والدین با دیگران
- گفتگوی والدین با کودک
- گفتگوی والدین با یکدیگر
- گفتگوی والدین با دیگران
سال های میانی کودکی
- تشویق کودک به انجام فعالیت هایی خاص
- منع کودک از فعالیت هایی خاص
- آموزش کودک در انجام کارها
- خواندن داستان ها، افسانه ها و لالایی ها
- تفسير، نتیجه گیری و واکنش والدین نسبت به داستان ها و حوادث زندگی
سال های پایانی کودکی (آموزش رسمی)
- رفتار آموزگاران با کودک
- رفتار آموزگار با سایر کودکان
- محتوای مطالب آموزشی
- واکنش والدین نسبت به تمام مسائل آموزش رسمی
در آغاز نوجوانی و دوران جوانی آنچه بر فرد و پیشنویس زندگی او تاثیر می گذارد، حوادثی کاملا متفاوت با آموزش های خانواده و آموزش رسمی مدرسه است.
سال های نوجوانی
- احساس نوجوان نسبت به جنسیت خود
- قهرمان مورد علاقه نوجوان
- ارتباط نوجوان با دوستان
- ارتباط والدین با دوستان نوجوان
- رویاهای نوجوان
دوران بلوغ و جوانی
- ارتکاب به جرم
- تصميمات تحصیلی
- انتخاب شغل
- برنامه در مورد تشکیل خانواده و برنامه ریزی برای زندگی
- تمایل به مواد اعتیادآور
دوران میانسالی
در این دوران فرد پیشنویس زندگی خود را اجرا می کند، مگر آن که در اثر آموزش با آگاهی شخصی به تغییر آن بپردازد.
دوران پیری و مرگ
طول عمر یک فرد به سه عامل بستگی دارد:
- قوای جسمی
- سلامت جسمی
- نمایشنامه زندگی
نکته قابل توجه آن است که سلامت جسمی نیز خود نتیجه نوع پیشنویس زندگی فرد است. علت، شیوه و زمان مرگ افراد تحت تاثیر نمایشنامه آنها قرار می گیرد و هر شخص از قبل در مورد آن تصمیم گرفته است.
تشخیص پیش نویس زندگی
آنچه ما را در یادآوری تصمیمات زندگی یاری می رساند و با آنها می توانیم به نمایشنامه ای که برای خود نوشته ایم پی ببریم، افسانه ها و داستان های مورد علاقه، رویاها و تخیلات دوران کودکی و بزرگسالی ما است. معمولا قهرمان یا شخصیت محوری داستان و آن چه برای او اتفاق می افتد، چه خوب و چه بد، در مورد ما صدق می کند و ما خود را با آن همانند میدانیم. برای این که پیشنویس زندگی خود را پیدا کنید، سوال های زیر به شما کمک می کند:
- پدر و مادر خود را توصیف کنید.
- مهم ترین نصیحت هایی که پدر و مادرتان به شما داشته اند، چه بود؟
- از کدام ویژگی های خود راضی هستید و از کدام خصوصیت رضایت ندارید؟
- بدترین احساسی را که معمولا در زندگی خود داشته اید، توصیف کنید.
- آرزو داشتید پدر و مادرتان چه کاری را به شکل دیگری انجام می دادند؟
- اگر در خیال خود بتوانید چیزی را تغییر دهید، آن چیست؟
- در زندگی بیشتر از همه به دنبال چه هستید؟
سه سوال برای تشخیص پیش نویس زندگی
- من کیستم؟
- به دنبال چه چیزی هستم؟
- دیگران چگونه آدمی هستند؟
بر این اساس پاسخ هایی که هر شخصی به این پرسش ها میدهد، تعیین کننده آن است که درباره خود و دیگران احساس بی ارزشی یا ارزشمند بودن دارد. پیشنویس زندگی ممکن است موضوعات و محتواهای متعددی داشته باشند؛ از جمله بدشانسی، جاه طلبی، پشتکار، ریاست، بدبینی، بازیچه قرار گرفتن، تلاش بی نتیجه، منتظر معجزه بودن و..
ماهیت پیشنویس زندگی هر شخص علاوه بر تأثیرپذیری از نمایشنامه فردی خود، از نمایشنامه های خانوادگی، مذهبی، تحصیلی، حرفه ای، جنسی، مهارتی، اجتماعی، فرهنگی و ملی نیز تاثیر می پذیرد.
به ویژه نقش برنده یا بازنده بودن والدین در نمایشنامه ای که برای خود داشته اند از عوامل بسیار مهم در پیشنویس زندگی فرزندان است؛ همچنین روابط بین والدین و فرزندان زمینه ساز پیشنویس زندگی فرزند است که در حالت شخصیتی «کودک» یک فرد ضبط می شود و تا زمانی که «کودک» شخصی «انطباق یافته» باقی بماند، او بر اساس پیشنویس زندگی خود رفتار می کند.
ضد پیش نویس زندگی
برخی افراد در برابر پیشنویس زندگی خود مقاومت کرده و طغیان می کنند یا به طور کامل برخلاف آن عمل می کنند. این اتفاق به خصوص در دوران نوجوانی روی می دهد، مانند دختری که والدینش به طور دائم به او گفته باشند که تو هرگز موفق به ادامه تحصیل نخواهی شد، ولی او به سختی تلاش کند تا وارد دانشگاه شود.
شاید با یک نگاه سطحی به نظر می رسد که این شخص از نمایشنامه زندگی خود رهایی یافته، اما در حقیقت او فقط پیام های پیشنویس زندگی خود را وارونه کرده است.
چنین افرادی پس از مدتی یا در یک مرحله خاص از زندگی و یا در دورانی بحرانی، دوباره به نمایشنامه زندگی خود باز می گردند. انتخاب رفتارهای ضد نمایشنامه ممکن است به علت شکست خوردن در پیشنویس زندگی یا داشتن دستورهای متفاوت نمایشنامه ای از پدر و مادر باشد.
رهایی از پیشنویس زندگی تنها در صورتی امکان پذیر است که فرد به طور شخصی یا با کمک درمانگر، از نمایشنامه خود آگاه شود و تصمیم به تغییر آن بگیرد و رفتارهای ضد نپیشنویس زندگی برای این روند راه حل مناسبی نخواهد بود.
نقش های پیش نویس زندگی
هر پیشنویس زندگی شامل میزان متفاوتی از سازندگی، ویرانگری یا بی هدفی است و هر کودکی می آموزد تا در زندگی خود نقش هایی را ایفا کند؛ مانند قهرمان، شکارچی، قربانی، ناجی و …، و به طور ناخودآگاه به جستجوی افرادی می رود که بتوانند نقش های مکمل را در برابر او ایفا کنند. مهم ترین نقش های از پیش تعیین شده نمایشنامه های زندگی عبارتند از: ناجی، قربانی، آزارگر که در بخش مثلث نمایشی کارپمن به آن اشاره شد و توضیح بیشتر آن به شرح زیر است:
- ناجی: نقشی است که دیگران را پایین تر از خود می بیند و می خواهد به آنها کمک کند، زیرا بر این باور است که آنها توان کمک به خود را ندارند و مهرطلبانه به انجام آن نقش می پردازد.
- قربانی: هنگامی که ما در یک بازی روانی در این نقش قرار می گیریم، نسبت به خود احساس خوبی نداریم و خود را پایین تر از دیگران می بینیم و در بازی به دنبال فردی هستیم که ما را مورد ظلم و بی مهری قرار داده و برای ما نقش آزارگر را بازی کند یا این که در جستجوی یک ناجی هستیم، زیرا فکر می کنیم از عهده انجام مشکلات خود برنمی آییم.
- آزارگر: اگر در ارتباط متقابل و در بازی روانی با دیگران آنها را تحقیر و سرزنش کنیم و بخواهیم از آنها حقی را سلب کنیم یا توانایی آنها را نادیده بگیریم، در نقش آزارگر ظاهر شده ایم.
انواع پیش نویس ها در تحلیل رفتار متقابل
هر فردی پیشنویس زندگی ای ویژه و منحصر به فرد دارد که با نمایشنامه هیچ کس دیگری شبیه نیست، البته ممکن است برخی نکات مشترک یا مشابه وجود داشته باشد؛ اما کاملا با هم متفاوت است. آنچه که در نمایشنامه ها به صورت مشترک وجود دارد، حالت کلی نمایشنامه است که به سه گروه تقسیم می شود:
- پیشنویس زندگی برنده
- پیشنویس زندگی بازنده
- پیشنویس زندگی غیر برنده
از نظر اریک برن انسان برنده شخصی است که با آرامش و رضایت به اهداف مورد نظر خود دست یابد و بازنده فردی است که به اهداف خود نمیرسد یا می رسد، اما با آرامش و رضایت همراه نیست.
برن تاکید داشت که برنده و یا بازنده بودن ارتباطی به مسائل مادی و مالی ندارد، به این معنا که اگر فردی در کودکی تصمیم بگیرد یک نجار شود، زندگی ساده ای داشته باشد و با رضایت و آرامش به آن برسد، برنده است و اگر یک فرد تصمیم بگیرد تاجر شود، اما تاجری باشد که در زندگی آرامش نداشته باشد، بازنده است. به طور کلی تمام نمایشنامه هایی که با درد و رنج همراه باشند، جزء نمایشنامه های بازنده محسوب میشوند.
افرادی که پیشنویس زندگی غیربرنده دارند، بردن یا باختن نمایان و برجسته ای ندارند؛ نه رنج های متعددی دارند و نه لذت های متنوع و سرشار، زندگی آنها یکنواخت و خالی از هیجان است.
البته این امکان وجود دارد که در برخی زمینه ها و ابعاد زندگی نمایشنامه برنده و در برخی دیگر پیشنویس زندگی بازنده و غیر برنده داشته باشیم؛ به عنوان مثال شاید در حیطه زندگی خانوادگی خود به طور کامل برنده باشیم، اما در حيطه شغلی خود یک بازنده یا غیربرنده و یا مثلا در روابط عمومی خود با دیگران یک بازنده و در روابط شغلی خود یک برنده باشیم.
پیشنویس زندگی های بازنده از یک دسته بندی دیگر نیز برخوردار هستند که بر اساس شدت نتایج هر نمایشنامه درجه بندی می شود:
درجه ۱: درد و رنج نتایج حاصل از این نمایشنامه ها، خفيف و اندک هستند، مانند مبتلا شدن به بیماری های جزئی و کم اهمیت مثل معده درد، کمر درد یا برخی ناسازگاری ها در زندگی خانوادگی
درجه ۲: نتایج ناخوشایند تصمیمات این نوع نمایشنامه کمی شدیدتر هستند، مانند اخراج از مدرسه به علت ناسازگاری.
درجه ۳: نتایج ناخوشایند این نوع نمایشنامه های زندگی به قدری شدید است که منجر به تولید مشکلات جدی در زندگی شخصی یا در زندگی اجتماعی می شود؛ مانند دزدی، جنایت، بیماری های حاد، خودکشی و سایر موارد.
اهمیت شناخت پپیش نویس زندگی
آنچه که در شناخت پیشنویس زندگی اهمیت دارد، این است که بدانیم همه ما انسان ها توانایی بازنویسی مجدد نمایشنامه خود را داریم. نظریه تحلیل رفتار متقابل، اطلاعاتی گرانقدر در این مورد در اختیار افراد قرار داده است.
مرور پیامهای دوران کودکی در بزرگسالی اساس تمام مشکلات انسان است، زیرا اکنون که فردی بزرگسال شده ایم، هنوز به صورتی رفتار می کنیم که گویی در همان دوران کودکی به سر می بریم، همان ناامنی ها و تهدیدها را احساس می کنیم و هیجان زده می شویم، در واقع مسئله ای را که در دوران کودکی نتوانستیم حل کنیم،
همچنان احساس می کنیم و به همان شیوه های دوران کودکی در صدد حل آن برمی آییم، هرچه میزان فشار و اضطرابی که تحمل می کنیم بیشتر باشد، احتمال آن که با تصمیمات ناشی از نمایشنامه زندگی با آنها روبه رو شویم، بیشتر می شود.
وقتی فشار مشکلات از حدی که آستانه توان تحمل ماست فراتر رود، وارد پیشنویس زندگی خود شده و به همان صورت که در دوران کودکی با آن مشکلات روبه رو میشدیم، با آن مواجه می شویم که البته میزان فشار برای هر فرد با فرد دیگری تفاوت دارد. با شناخت پیشنویس زندگی و میزان تحمل فشار خود می توانیم به صورتی متفاوت با مشکلات برخورد کنیم تا به حل واقعی آنها بپردازیم.
گذشته از فشارهای زندگی، هر آنچه که شبیه اتفاقات و صحنه های دردناک دوران کودکی ما باشد، سبب می شود، مانند همان دوران رفتار کنیم و با تصمیمات از پیش تعیین شده در نمایشنامه زندگی خود با آن روبه رو شویم.
هدف نهایی تحلیل رفتار، شناخت و تحلیل پیشنویس زندگی است که مشخص کننده هویت و آینده فرد است تا بتواند توسط تصمیم گیری مجدد و با حضور «بالغ»، آن را به نحوی مطلوب تغییر دهد.
تمبر در تحلیل رفتار متقابل
در هر خانواده ای برای کودکان قوانینی به صورت علنی یا ضمنی وضع می شود که بر طبق این قوانین دامنه محدودی از احساس ها برای کودک مجاز و قابل بیان هستند. کودک به تدریج فرا می گیرد که برخی احساس ها را ابراز و برخی دیگر را سرکوب کند یا آن را به شکل دیگری غیر از آنچه که هست بروز دهد. به این نوع احساس ها که واقعی نیستند، احساس های تخریبی گفته می شود.
اگر احساس های تخریبی در زمان و مکان خود بیان نشده و انباشته شوند، در تحلیل رفتار اصطلاحا به آن «جمع آوری تمبر» می گویند. افراد پس از جمع آوری تمبرها (جمع شدن احساسات تخریبی) آنها را نقد می کنند تا خود را به پاداش مورد نظر برسانند.
به این صورت که اگر از فردی خشمگین شویم و خشم خود را به او ابراز نکنیم، اما بعد از مدتی و با تکرار این عمل، در نهایت خشم خود را بروز دهیم، در واقع تمبرهای خود را نقد کرده ایم. البته این امکان وجود دارد که خشم را متوجه همان فرد یا فرد دیگری کنیم که اصلا به این ماجرا ارتباطی ندارد.
دریافت جایزه و پاداش پس از جمع آوری تمبرها و به حد نصاب رسیدن آن شروع می شود. به عبارت دیگر «زمان نقد کردن تمبر» هنگامی اتفاق می افتد که فرد به حدی از آسیب و رنج رسیده باشد که رفتار خود را موجه بداند. در اصطلاح ایرانی به نوعی «پرشدن چوب خط » است که پس از هر طلب، خطی بر روی یک چوب کشیده می شد و وقتی خطوط به اندازه خاصی می رسید، فروشنده درخواست نقد کردن طلب خود را می کرد.
وقتی فردی «تمبر جمع کن» باشد، در واقع دیگران را به آزار خود ترغیب کرده و به طور ضمنی کاری می کند تا دیگران او را تحقیر یا عصبانی کنند و یا باعث شوند او احساس های دیگری مانند ترس، عذاب وجدان و… را تجربه کند. این کار با برانگیختن دیگران و دعوت آنها به بازی ها و ایفای نقش های خاصی صورت می پذیرد.
افراد به جمع آوری تمبرها می پردازند تا بتوانند با نقد کردن آنها بخش هایی از نمایشنامه زندگی خود را به اجرا در آورند. به عنوان مثال زنی که معتقد است همیشه در ارتباط خود با مردان دچار مشکلات خاص و تکراری است، در نهایت رابطه های خود را به منازعه می رساند.
در واقع او در رابطه با مردها احساس های تخریبی خود را به صورت تمبرهای خشونت جمع آوری می کند، سپس با نقد کردن این تمبرها و تخلیه خشم و عصبانیت خود به نتیجه موجود در نمایشنامه زندگی خویش که به طور ناآگاهانه موردنظر داشته، می رسد و ارتباط خود را با آنها مختل می کند.
دیدگاهی در مورد تمبرها وجود دارد که بیان می دارد دو نوع تمبر جمع آوری می شود: تمبرهای طلایی و تمبرهای قهوه ای.
تمبرهای طلایی برای رسیدن به احساسات خوشایند و در نمایشنامه های برنده وجود دارد؛ مانند زن خانه داری که خود را در طول هفته مجبور به کار سخت و طاقت فرسا می کند، به امید این که آخر هفته با همسرش برای شام بیرون بروند.
تمبرهای قهوه ای، همان طور که توضیح داده شد، برای نقد کردن احساسات ناخوشایند و در نمایشنامه های بازنده وجود دارد؛ اما به نظر می رسد که حتی جمع آوری تمبرهای طلایی در نمایشنامه هایی که بر اساس روابط صمیمانه پایه گذاری شده اند، لزومی ندارد و اصولا خالی از اشکال نیست؛ زیرا وقتی فردی به چیزی نیازمند است یا خواسته ای دارد، ضرورتی به داد و ستد نیست و می تواند آن را صمیمانه بیان کند.
سرنوشت چیست؟
سرنوشت چیزی است که ما در نظریه تحلیل رفتار متقابل به آن میگوییم: نمایشنامه زندگی
ما چطور بهصورت ناخودآگاه خودمان سرنوشتمان را رقم میزنیم و چراگاهی جنبههایی از زندگی و سرنوشت ما مثل کلاف سردرگم و پر از گرههای کور میشود؟
شاید شنیده باشید که بعضی از روانشناسان می گویند: سرنوشت ما در کودکی شکل می گیرد، اما آیا این صحت دارد؟ تحلیل رفتار متقابل در این باره چه می گوید؟
قبل از این که به این سؤال احتمالی شما جواب بدهم برای شما، داستانی را تعریف میکنم. داستان زندگی عجیب ایوان اوسوکین این داستان درباره پسر جوان بیست و شش ساله است به نام ایوان اوسوکین که به تازگی دختری که به آن علاقمند بود را از دستداد و بعد از شکستهای زیاد و پیاپی و شبیه به همین اتفاق، دیگر فکر میکند که به آخر خط رسیده است، شب و روز دائم فکر می کند و با خودش میگوید؛ کاش میتوانستم چند سال به عقب برگردم.
و همهچیز را دوباره از اول درست کنم و دیگر آن اشتباهات سابق که زندگی من را به اینجا رسانده انجام نمیدادم.
تا اینکه که یک روز با جادوگری آشنا میشود و به جادوگر میگوید؛ تمام اتفاقهای بد من از وقتی شروع شد که دوازده سال پیشف از مدرسه اخراج شدم و دیگر نتوانستم درس بخوانم و دانشگاه بروم و همین موضوع، کل زندگی و آینده من را خراب کرد. الآن هم کلاسیهای من دانشگاه رفتند و برای خودشان کسی شدهاند
اما من با این همه هوش و استعداد بهجایی نرسیدهام و از آن گذشته دختری هم که دوست داشتهام را هم از دست دادهام ، اگر تو بتوانی من را برگردانی به دوازده سال پیش. همه چیز را از اول درست میکنم. البته به شرط اینکه این خاطرات و حافظه من باقی بماند تا حواسم باشد که آن اشتباهات را دیگر تکرار نکنم.
ساحر میگویید؛ باشد من این کار را میتوانم انجام بدهم؛ اما مطمئن باش که هیچچیز تغییر نمیکند و تو دوباره همان اشتباهات را انجام میدهی.
اوسوکین میگوید؛ چطور چنین چیزی ممکن است؟ من اگر اشتباه کرده ام به خاطر این بوده که راه زندگی را نمیدانستم، اگر تو قول بدهی همهچیز یادم باشد دیگر میدانم باید چه کاری انجام بدهم و هدفمند زندگی میکنم، دیگر هم فرصتها را هدر نمیدهم و همه چیز را عوض میکنم.
ساحر با پا فشاری او قبول میکند اوسوکین را به دوازده سالگی بر می گرداند، اما اوسوکین باز هم مدرسه به نظرش خیلی خسته کننده میآید و باز هم کاری میکند که اخراجش کنند و باز هم حیران و سرگردان میشود و باز هم دختری که دوست داشته است را از دست میدهد و همه این ها در حالی بوده است که میدانست چه اتفاقی قرار است برایش رخ بدهد ولی همان اشتباهات گذشته را با همان جزئیات با دلایل و توجیهاتی (از دید خود منطقی) تکرار میکند.
در آخر هم وقتی که دوباره به بیست و شش سالگی میرسد، نزد یک جادوگر میرود و از او میخواهد که او را به گذشته برگرداند تا همهچیز را تغییر بدهد و بعد متوجه میشود که بارها و بارها نزد این جادوگر آمده و بارها و بارها به گذشته برگشته و چیزی تغییر نکرده است.
از این داستان چه می فهمید؟
داستان درباره تقدیر و سرنوشت است، همهما میدانیم که بحث درباره سرنوشت انسان و اینکه انسان چقدر میتواند بر سرنوشت خود تأثیر بگذارد و مقوله جبر و اختیار بحثی است که به نظر نمیآید که متخصصان این حوزه ( فلاسفه) به توافق و تعریف مورد توافقی در مورد آن رسیده باشند.
فروید نخستین روانشناسی بود که از منظر روانشناسی به این مبحث پرداخت، او می گوید که سرنوشت ما در همان 7 سال اول زندگی شکل می گیرد، اریک برن نیز که روانکاو است همین باور را دارد اگر چه اریک برن کودکان را مانند ضبط صوتی می بیند که نوارهایی در مغزشان است که هرچه در اطراف می بیند را ضبط می کند و در بزرگسالی در موقعیت های مشابه باز پخش می کند.
اریک برن تحت عنوان پیشنویس زندگی به این مبحث می پردازد.
پیشنویس یا نمایشنامه زندگی یعنی چه؟
اریک برن معتقد بود که زندگی ما مثل صحنه تئاتر است و همانطور که تئاتر یک نمایشنامه دارد و یک تم و طرح مشخص و یک دسته بازیگر نقش اصلی و نقش مکمل دارد، ما هم یک نمایشنامه روانی داریم و طرح اولیه این نمایشنامه را از زمانی که به دنیا میآییم تا چهار سالگی به صورت ناخودآگاه نوشتهایم و تا هفت سالگی کاملش کردهایم و تا حدود ده و دوازده سالگی قسمتی از آن را ویرایش کردهایم و به پایان رساندهایم و حالا تا پایان عمر آن طرح را اجرا میکنیم.
درواقع اریک برن میگوید؛ هر کس در اوایل کودکی دربارهی چگونه زیستن و چگونه مردن خود پیامهایی میگیرد، حالا ممکن است رفتارهای بیاهمیت مربوط به گذشته نباشد، اما پیامهای مهم و سرنوشتساز زندگی قبلاً یعنی در زمان کودکی گرفتهشده است. اینکه با چه فردی ازدواج کنید، چقدر ازدواجتان موفق باشد چقدر در زندگی انسان خشنود و کامروایی باشید چقدر در کارتان موفق باشید و تا چه حد میتوانید پیشرفت کنید و حتی این که چگونه میمیرید.
اریک برن معتقد بود تمام این اتفاقات مانند یک قصه، یک داستان، یک نمایشنامه که آغازی دارد، میانه ای دارد و انتهایی دارد، طرحش در زمان کودکی ریخته شده است.
ممکن است این واقعیت برای شما خیلی عجیب است؟ امروز به عنوان روانشناس متوجه شدم که اینطور نبوده که ما گوشه ای بنشینیم و راجع به این موضوعات فکر کنیم و تصمیم بگیریم.
به عنوان مثال دختر بچهی چهار پنج سالهای را تصور کنید که پدر و مادرش هر دو کارمند هستند و خیلی برای آن وقت نمیگذارند، اما وقتی که مریض میشود کانون توجه دائم می شود، قربان صدقهاش میروند، برای او اسباببازی میخرند، از کارهایشان میزنند و بیشتر برایش وقت میگذارند، وقتی چند بار این اتفاق میافتد این دختربچه اینطور نتیجه گیری میکند که برای اینکه دوستم داشته باشند باید همیشه مریض باشم و این میشود
بخشی از پیشنویس دربارهی سلامتی و در واقع گرفتن نوازش با تکرار این اتفاق به صورت طرح ناخودآگاه توسط والدین تقویت میشود و در بزرگسالی این دختر مداوم مریض است و همیشه در مطب دکتر است و در موارد شدیدتر طرح زندگیاش را طوری میچیند و طوری پیش میبرد که حتی تا پای مرگ هم میرود که بتواند آن توجه و نوازشی که میخواهد را به دست اورد.
تجربیات دوران کودکی میتواند منجر به شکل گیری پیش نویس هایی در زمینههای مختلف شود و در مسائل شغلی، تحصیلی، جسمی، جنسیتی، جنسی، ارتباطی، عاطفی و … بروز میکند. مثلاً شخصی اینطور نتیجهگیری میکند که من هیچوقت نمیتوانم در شغلم خیلی موفق باشم یا اینکه من همیشه تنها میمانم و کسی مرا آنطور که من میخواهم دوست نخواهد داشت یا اینکه نتیجه میگیرد که من آدم مهمی نیستم و باید همیشه در حاشیه بمانم.
ما بر اساس پیشنویس یا نمایشنامه تصمیمگیری میکنیم که تمام عمر یک نقش خاص را بازی کنیم، نقش یک قهرمان، یک قربانی، یک آدم شورشی، یا یک آدم همیشه مخالف، یا حتی نقش یک تبهکار و….
جالب اینجاست که نقشهای مقابل خودمان را هم بهعنوان نقش مکمل بهخوبی انتخاب میکنیم که بتوانیم نمایشنامه زندگیمان را همانطور که در کودکی طرحریزی کردهایم پیش ببریم.
بهعنوانمثال؛ پسری که در دوران کودکی یک مادر خیلی مظلوم و دردمند داشته است و همیشه در نقش ناجی مادرش بوده است و تلاش داشته است که او را از دست پدرش که خشن بوده و شخصیت نا سالم این صحنه نمایش بوده نجات بدهد و در ذهن او نمایشنامه عشقی ناجی شکل میگیرد و در بزرگسالی زمانی کسی برایش جذاب میشود که درد و مشکلی داشته باشد، چون آن تکانههای لذتبخش دوران بچگی یعنی ناجی بودن برای او تکرار میشود و اصلاً آدمی که دردمند نیست براش جذابیت ندارد.
حال از آن طرف نقش مکمل چه کسی است؟ دختری که در کودکی تصمیم گرفته یک قربانی حرفهای باشد و این تنها راه برای بقایش بوده است، او برای گرفتن نوازش و نیاز دارد که یک آدم ناجی پیدا کند که بیاید و او را زیر پروبال خودش بگیرد و به او ثابت کند که بدون دیگران چیزی نیست و ضعیف و بیدفاع است.
البته هزاران محدودیت هم برای خودش ایجاد میکند که بعد ناراحت باشد و بگوید که همسرم مانع پیشرفت من شده است و از بازی کردن نقش قربانی همچنان لذت ببرد چون که سالها است که این نقش را تمرین کرده و دیگر ماهر شده است.
اینجا ما میتوانیم مفهوم داستان ایوان اوسوکین را بهتر متوجه بشویم. یک نمایشنامه کوتاه که بارها و بارها تکرار میشود و فروید به این روند میگوید؛ اجبار به تکرار.
انگار ما آدمها دوست داریم که درد و رنج دوران کودکیمان را همچنان زنده نگهداریم و برای همین شرایطی را ایجاد میکنیم که شبیه شرایط کودکیمان است چرا؟ به خاطر حس امنیتی که به ما میدهند زیرا تصمیمگیریهایی که در دوران کودکی گرفته ایم با اینکه دردناک بوده اما تنها راهی بوده که همه چیز را برای مقابله پیشبینی کرده و تنها راه بقای ما بوده است. یعنی این تصمیم گیری های هیجانی برای کودکی که خیلی رشد شناختی ندارد، تنها راهی بوده که به بقای او ختم میشود.
این نمایشنامه در یک تقسیمبندی کلاسیک به سه دسته تقسیم میشود:
- نمایشنامه برنده
- نمایشنامه بازنده
- و نمایشنامه نه برنده و نه بازنده.
در نمایشنامه برنده آدمها به همان هدفی که تعیین کردهاند میرسند و با آن خوشحالند مثلاً؛ آرزوی فردی اینست که ثروتمند شود و این اتفاق هم برایش می افتد او در زمینه کسب و کار نمایشنامه برنده دارد.
نمایشنامه بازنده یعنی فرد هدفی که برای خودش تعیین کرده اما هیچوقت به آن نمیرسد؛ او سالها است که برای موفق بودن تلاش میکنند؛ اما زندگیاش چیزی جز شکستهای پیدرپی نیست، انگار که در متن نمایشنامهاش نوشته است که همیشه تلاش کن اما بینتیجه بمان
و نسل سوم نمایشنامه نه برنده باش و نه بازنده که به آن غیر برنده هم میگویند، افرادی که این نمایشنامه را دارند نه در حوزه خاصی میبرند و نه میبازند یکروند خیلی خنثی دارند؛ مانند یک کارمند که هیچوقت نه اخراج میشود و نه ارتقا میگیرد.
این افراد ممکن است که همیشه خیلی تلاش کنند اما نه برای بردن نه برای باختن. بلکه برای حفظ موقعیت، نه برنده نه بازنده. غیر برندهها معمولاً خیلی فرمانبرداران خوبی میشوند، اعضای وفادار و خیلی پرکار، درد سری معمولاً ایجاد نمیکنند و در جامعه هم تحسین میشوند، اما زندگیشان دستاورد خاصی ندارد.
ما ممکن است در بعضی موضوعات نمایش برنده باشیم ولی در بعضی موضوعات بازنده یا غیر برنده مثلاً یکی در نمایشنامه شغلیاش اجازه برنده بودن دارد اما نمایشنامهاش در روابط عاطفی همیشه بازنده است و در نقش قربانی است و نیزدر تحصیلات غیر برنده یا خیلی معمولی است، نه موفقیت خاصی از دید خودش دارد و نه شکستخورده است.
ما چطور میتوانیم نمایشنامه را در قسمتهای غیر برنده و به خصوص بازنده شناسایی کنیم؟
یکی از بهترین راهها برای شناسایی اینکه متوجه شویم کجا در دام نمایشنامه یا پیشنویس افتادهایم اینست که روندهای معیوب و تکراری زندگیمان را پیدا کنیم و ببینیم کجاست که ما مدام با شکست مواجه میشویم، یا علیرغم تلاشمان به موفقیت خاصی نمیرسیم؟
مثلاً با ذوق میرویم تا رشته تحصیلی یا هنری را شروع میکنیم ولی وسط راه دلمان را میزند، یا مدام در شغلمان با همه تلاشی که میکنیم راکد میمانیم. یا دائم با آدمهای شبیه به هم برخورد میکنیم که ما را آزار میدهند.
اینجا تکرار عنصر خیلی مهمی است. مثلاً کسی یکبار شکست را در یک رابطه عاطفی تجربه میکند یا به او خیانت میشود، این میتواند به هزار و یک دلیل باشد اما اگر این الگوی ثابت روابط عاشقانه او باشد و یک رزومهی بلندبالای شکست عشقی دارد، این میتواند نشاندهنده یک مشکل جدی پیشنویس باشد.
یک نکته دیگر برای شناسایی بهتر نمایشنامه این است که توصیه می شود به زندگی پدربزرگ و مادربزرگ و پدر و مادرهایمان هم دقت کنیم.
معمولاً بعضی برنامهریزیهای پیشنویسی بهصورت نسلی منتقل میشوند و میزان برنده یا بازندگی پدر و مادر و نسل قبلشان در نمایشنامهای که مادر در کودکی طرحریزی کرده است مؤثر است.
یعنی ما به همان اندازهای که پدر و مادرهایمان در قسمتهای مختلف زندگی برنده بودهاند به همان اندازه به خودمان اجازه برنده بودن میدهیم
و درنهایت سؤال آخر اینجاست که آیا میتوانیم متن این نمایشنامه را تغییر بدیم؟ آیا میتوانیم تصمیمگیریهای کودک را رها کنیم و دوباره برای مسائل مهم زندگیمان تصمیم بگیریم؟
بله البته که میتوانیم وگرنه خودشناسی و اساسا روانشناسی و روان درمانی چه کاربرد و فایدهای داشت؟ اساسایکی از مبانی نظری TA این است که هر انسانی میتواند فکر کند و به همین دلیل میتواند تغییر کند و هرکسی میتواند سرنوشت خودش را در دست بگیرد؛ اما معمولاً در بعضی موارد آگاه شدن بهتنهایی برای تغییر تصمیمات پیشنویسی کافی نیست و گاهی نیاز است که ما از یک درمانگر متخصص کمک بگیریم.
در انتهای همین داستان ایوان اوسوکی هم جادوگر به او میگوید: انسانها میتوانند چیزهایی بدانند اما بااینحال قادر به تغییر چیزی نباشند. چون تغییر دادن به دانش متفاوتی نیاز دارند.
ما هم اینجا نیاز به یک دانش متفاوتی داریم و به فردی نیاز داریم که دانش تخصصی داشته باشد و تجربه داشته باشد و بتواند به ما در این مسیر کمک کند که یک تصمیمگیری مجدد داشته باشیم
این توضیحات فقط برای یک آشنایی خیلی مقدماتی و کلی با موضوع پیشنویس به دلیل اینکه این مبحث خیلی گسترده است و برای اینکه متوجه شوید که کدام مسئله در شما ریشه پیشنویسی دارد می باشد.
در صورتی که تمایل دارید در کارگاه تحلیل رفتار متقابل غیر حضوری یا حضوری شرکت کنید با مرکز روانشناسی خود بیداری تماس بگیرید برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد جزئیات و نحوه برگزاری این کارگاه روی عکس زیر کلیک کنید:
برای دریافت مشاوره های علمی در زمینه های مختلف یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9 صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در واتساپ یا تلگرام پیام بگذارید.
اگر خارج از کشور هستید و یا با ارسال تیکت راحتتر هستید از طریق فرم زیر برای ما پیام بگذارید ما در اسرع وقت با شما تماس خواهیم گرفت.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی1 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی بود