چگونه روانشناس موفقی باشیم؟ بروز رسانی 1403
چگونه روانشناس موفقی باشیم؟
من به آنها پیشنهاد می کنم تا از آموزشهای دقیق و برنامه ریزی شده ی ما استفاده کنند. البته اساتید بزرگوار زیادی در این کشور وجود دارند که بسیار قابل احترام و قدرانی هستند. در یادگیری روانشناسی و برای اینکه روانشناس شوید، در قدم اول باید از آن برای شناخت و تحلیل رفتار خودتان استفاده کنید.
چگونه روانشناس خوبی شویم؟
یکی از موانع عدم یادگیری و روانشناس موفق شدن این است که شما میخواهید مانند دیگری فکر کنید، این تلاش بی فایده است، هر کسی باید خودش باشد، دلیلش این است که هر کسی یک تجربه روانی از چیزها و پدیده ها دارد، در عین حال ما از علم و پژوهش در راه شناخت بیشتر و افزایش اطلاعات استفاده می کنیم، ولی این ما هستیم که این کار را انجام میدهیم.
البته این شما را هرگز از داشتن یک استاد راهنما یا سوپرویژن آگاه بی نیاز نمی کند و باید مواظب باشید که در دام خودشیفتگی، همه چیز دانی و توهم نیفتید و همیشه جملهی ارزشمند کارل پوپر را بخاطر بسپارید:
ما هیچ نمی دانیم، ما تنها چیزهایی می دانیم که آن هم در لابراتوارو کتابخانه است.
دلیل دیگر نحوه مطالعه غلط است، بسیاری از دانشجویان و روانشناسان دائماً در حال یادداشت کردن هستند، طبیعتاً این کار را سخت می کند.
بعضی ها می گویند: من وقتی که می نویسم می آموزم!
بهتر است که این «روش آموختن» را کنار بگذارید، زیرا هم وقت شما گرفته میشود و هم کار سخت میشود و سختی کار وقتی که با یادگیری همایندمیشود، بر اساس «اصول رفتار درمانی» بین « مطالعه کردن و سختی کار» «تداعی» ایجاد می شود.
در آن صورت هروقت می خواهید مطالعه کنید، انگار می خواهید کوهی جابجا کنید و آن سختی در ذهن شما تداعی می شود و انرژی و توان را از شما سلب می کند، به همین دلیل یادداشت کردن را کنار بگذارید و فقط بیاموزید، این کار برای شما سخت است زیرا یک عادت غلط شایع است اما حتما آن را کنار بگذارید.
مغز شما مانند معده است، قسمتی را که لازم دارد، خودش برمیدارد و قسمتی دیگر را ممکن است در زمانی به یادتان بیاورد که اصلاً فکرش را نمی کردید.
پس فقط بیاموزید، نوشتن زیاد مانند این است که با هرکسی صحبت میکنید، حرفهای او را بنویسید، بنابراین اگر که این عادت غلط را دارید، آن را کنار بگذارید. این سبب می شود که اتومبیل شما تبدیل به دانشگاه شود، زیرا می توانید بسیاری از فایلها و پادکست های آموزشی را در اتومبیل خود بشنوید.
اما اگر این عادت را کنار نگذارید فقط اوقات محدودی می توانید فایلهای صوتی که می شود در فرصتهای مختلف بشنوید، گوش کنید، وسواس نوشتن را کنار بگذارید.
دلیل دیگر نوع آموزش است، گاهی اوقات بعضی از آموزش ها طوری است که مخاطب را سردرگم و گیج می کند، مثلا از مفاهیم بسیار پیچیده وقتی استفاده می شود، به همین دلیل ما در آموزش های خود سعی می کنیم تا جایی که میتوانیم مفاهیم را ساده سازی کنیم، و فرض را بر این بگذاریم که شما هیچ چیز نمی دانید.
بسیاری از دانشجویان و روانشناسان که در کارگاه های ما شرکت کردند از این روش آموزشی بسیار خوشحال و راضی بودند، البته اگر واریانس گروه به گونه ای باشد که نیازمند آموزش عمیق تر باشند این کار را انجام می دهیم اما به طور کلی ابتدا از آموزش مقدماتی و ساده شروع می کنیم سپس به سراغ آموزشهای پیشرفته تر و عمیق می رویم.
چگونه می توانیم روانشناس شویم؟ بهترین مسیر روانشناسی
یک توصیه ساده برای شما داریم:
روانشناسی علم رفتار است، یعنی در روانشناسی ما بیش از همه به این موضوع فکر میکنیم که دیگران چرا و چگونه رفتار می کنند؟ قطعاً شما هم رفتارهایی مثبت یا منفی دارید، همین الان به یکی از رفتارهای مثبت یا منفی خود فکر کنید، بله همین الان.
بسیارخب، بعد از این که یکی از رفتارهای خود را انتخاب کردید، با خودتان فکر کنید که چرا من این رفتار را ازخود نشان می دهم؟مثلا من به رفتار «مطالعه کردن» خود که مثبت است فکر می کنم، و از خودم می پرسم: من چرا این رفتار را انجام می دهم؟ آیا این رفتار را یادگرفته ام؟ آیا همزمان بااین رفتار و قبل از آن افکاری به ذهنم می آید؟
بنابراین دریادگیری روانشناسی و برای اینکه روانشناس شوید، در قدم اول بایداز آن برای شناخت و تحلیل رفتار خودتان استفاده کنید.
مثلا من بعد از تامل فراوان فهمیدم که ربشه عادت به مطالعه من بخاطر آن بود که برادری داشتم که از 7 سالگی آرام آرام برای من کتابهای غیر درسی و متناسب با سن من تهیه می کرد و خواهرانی داشتم که هرشب برای من کتاب می خواندند.
یا هنگام رانندگی بسیار بی توجه عمل میکردم و به علائم راهنمایی و رانندگی بی توجه بودم، ازخودم پرسیدم: چرا این کار را انجام میدهم؟ چرا در هنگام رانندگی به علائم کمتر توجه می کنم؟
و بر اثر مطالعات روانشناسی متوجه شدم که این به دلیل آن است که من «توجه بیرونی» بسیار کمی دارم و عادت کردهام که دائماً به افکارخودم توجه کنم و وقتی که رانندگی می کنم توجه من به بیرون کم است.
سپس از خودم پرسیدم: چگونه می توانم این عادت را تغییر بدهم؟ و سپس با استفاده از اصول «رفتار درمانی» با یکی از دوستانم قرارداد رفتاری بستم و هر بار که جریمه می شدم بلافاصله پرداخت میکردم و همچنین مبلغی را نیز به مراکز خیریه پرداخت می کردم، این باعث شد که میزان خطاهای من به ۵ درصد در سال کاهش پیدا کرد.
قدم بعدی این است که رفتار اطرافیان خود را تحلیل کنید.
یکبار یکی از دوستانم به من گفت: همسر من خسیس است و پول خرج نمی کند، این سوال برای من به وجود آمد که چگونه یک فرد خسیس می شود؟
با استفاده از مطالعات روانشناسی متوجه شدهام که در خانواده ای رشد کرده اند که بیش از اندازه بر اهمیت پول تاکید شده است، ممکن است که در آینده از خرج کردن بترسند، در حقیقت خسیس بودن، همان ترس از بی پولی و فقر است، وقتی که این موضوع را با دوستم در میان گذاشتم، رابطه بسیار بهتری با همسرش برقرار کرد.
منظور من این است که آنچه که می آموزید، در نگاه اول در مورد خودتان و اطرافیانتان استفاده کنید و سپس به مرور زمان مراجع ببینید.
اینکه می گویند در روابط بین فردی روانشناسی را کنار بگذارید جای بحث دارد، شما باید مانند یک روانشناس فکر کنید، ذهن شما باید به روانشناسی رفتار خود و اطرافیان عادت کند، اما این را در رفتار خود با اطرافیان نشان ندهید و در روابط خود روانشناس بازی در نیاورید و نخود هر آش نشوید و اظهار نظر نکنید.
توصیه بعدی کسب تجربه است، ترس را کنار بگذارید، بعنوان کارآموز در یک مرکز مشاوره کار کنید . اگر نگران هستید که کار را بلد نیستید می توانید با مسئول آن مرکز مشاوره صحبت کنید.
دقت کنید که در اینجا گامهای بزرگ برندارید و خود را آنچه که نیستید جلوه ندهید، مردم بسیاری هستند که شاید هزینه و توان مراجعه به روانشناس حرفه ای را ندارند و راضی هستند که از شما که دانشجو هستید و یا تازه فارغ التحصیل شده اید (با علم به این موضوع) گفتگو کنند، و شاید آن مرکز خدماتی به این شکل به بخشی از مردم ارائه کند.
با مشکلات مردم و مشکلات رفتاری آشنا شوید و در آموزشهای خود به دنبال پاسخ دادن به آنها باشید، در این صورت انگیزه به یادگیری و مطالعه بیشتر پیدا می کنید.
کمالگرا نباشید و انتظار نداشته باشید اول کامل بیاموزید و بعد کار را شروع کنید. البته واضح است که بدون دریافت مجوز نمی توانید درمان یا مشاوره فردی بدهید اما می توانید در مراکز خدمات مشاوره و رواندرمانی کسب تجربه کنید .
در این صورت رفتهرفته ذهن شما عادت میکند که به چرایی رفتار فکر کند و شما آرام آرام به سمت روان درمانگر شدن حرکت می کنید. از خودتان توقع زیادی نداشته باشید، خودتان را با کسانی که سالها در این زمینه فعالیت میکنند به هیچ وجه مقایسه نکنید، هر کسی باید راه خودش را پیدا کند.
مرکز روانشناسی خودبیداری چگونه می تواند به شما کمک کند تا روانشناس موفقی باشید؟
ممکن است شما کارگاه های زیادی را گذرانده باشید و با این حال نمی دانید که چگونه افکار خود را جمع و جور کنید و از کجا شروع کنید و یا ممکن است که برای نخستین بار بعد از فارغ التحصیلی میخواهید این مسیر را شروع کنید و می خواهید از همان اول، گام های دقیق و درستی بردارید، برای این منظور میتوانید در کارگاه جامع روان درمانی شرکت کنید، برای این منظور لینک زیر را لمس کنید:
روش آموزشی مرکز خودبیداری چه تفاوتی با دیگر آموزشها دارد؟
ما از روش آموزشی استفاده می کنم که نام آن را «ایزوله» گذاشته ام. یکبار یکی از شرکت کنندگان می گفت من در دوره هایی مربوط به طرحواره درمانی شرکت کردهام، اما در آن دروه علاوه بر طرحواره درمانی در مورد همه چیز صحبت شد. واقعیت درمانی، شناخت درمانی، رفتار درمانی و غیره…
به همین دلیل (به عنوان عوامل خودبیداری) با خودمان فکر کردیم که خوب و مفید خواهد بود اگر که در روش آموزشی خود برای این که فراگیران و دانشجویان سر درگم نشوند از روشی متمرکز با نام «روش آموزشی ایزوله» استفاده کنیم.
دانشجویانی که در کلاسها و کارگاههای مرکز روانشناسی خودبیداری شرکت کردهاند، متوجه شدهاند که وقتی که ما در حال آموزش زوج درمانی هیجان مدار هستم، طوری آموزش میدهیم که گویا درباره واقعیت درمانی هیچ چیزی نمی دانیم، البته باید اعتراف کنیم که ذهن ما گاهی وارد شاخ و برگها می شود، اما همیشه مواظب هستیم که فقط متمرکز بر آن آموزش حرکت کنیم به همین دلیل جزوه های ما در کلاس های آموزشی بسیار دقیق و گام به گام است و به همین دلیل سرفصلهای آموزشی کارگاههای ما کاملاً روشن و آشکار و واضح است.
آیا شرکت کردن در دوره های آموزشی یا کار ورزی یا کارگاههای روانشناسی اجباری است یا اختیاری ؟
به هیچ وجه اجباری نیست، در گذشته سازمان نظام و مشاوره روانشناسی یکی از ملاکهای صدور پروانه را داشتن مدارک شرکت در کارگاههای روانشناسی می دانست، اما هم اکنون چنین ملاکی وجود ندارد، اما با این حال شرکت در این کارگاهها و دوره های کارورزی لازم است
شاید بسیاری از افراد بگویند ما به دانشگاه می رویم، چرا باید در این دوره ها شرکت کنیم؟ دیگر چه لازم است که دراین دوره ها شرکت کنیم؟
پاسخ این است که آموزش هایی که شما دانشجویان گرامی در دانشگاه ها می بینید معمولا در اغلب دانشگاه ها (حتی با داشتن بهترین تدریس و بهترین اساتید) آموزش های نظری و کلی هستند و این روش های نظری و کلی به تنهایی برای رشد و پیشرفت و روانشناس شدن کافی نیست.
شاید بگویید: پس چه کاری است که وقت خودمان را در دانشگاه ها سپری کنیم؟
قطعا این نظر هم اشتباه است همه برای اینکه ساختار ذهنی مان ساخته شود باید درس های نظری را در دانشگاه بخوانیم. زیرا اصلا ساختار و اساس ذهن یک روانشناس با گذراندن دروس نظری و کلی ساخته می شود و غالبا چنین فردی که دستکم دو دوره یا دو مقطع را در دانشگاه گذرانده باشد مانند روانشناسان زرد همه چیز را ساده و سطحی نمی بیند و درک می کند که روانشناسی علم است و دوما شما در زمان دانشجویی نیاز به آموزش نشانه هایی دارید تا متوجه علاقه شخصی تان نسبت به آن گرایش بشوید.
مثلا در دانشگاه درس هایی مانند آسیب شناسی روانی، آسیب شناسی کودک و نوجوانان، مشاوره خانواده، گروه درمانی، روانشناسی شخصیت، اعتیاد، اختلالات مربوط به کودک و… داریم.
هرکدام از این درس ها را دوست داشته باشید و برای شما جذاب باشد میتوانید به دنبال علاقه تان بروید و جدی تر آموزش ببینید.
مثلا علاقمندان به دروس آسیب شناسی روانی علاقه به کارهای بالینی دارند و دوست دارند به طور واقعی بیمار یا مراجعه کننده را ببینند و روش درمان آنها را آموزش ببینند، زیرا در دانشگاه چنین بستری وجود ندارد و شما هیچ بیمار یا مراجعی را در هیچ دانشگاهی نمی بینید به همین صورت دردرس اعتیاد یا دیگر اختلالات.
لازمه رشته روانشناسی است که در کنار دروس نظری، واحد های عملی و تئوری هم داشته باشید و این اختلالات روانی را از نزدیک ببینید، دقیقا علائم و ملاکهای تشخیصی هر اختلال را بدانید، بتوانید بررسی کنید که شخصی که به شما مراجعه کرده چند اختلال دارد، کدام یک باید در اولویت اول قرار بگیرد و چگونه باید درمان کنید؟
آیا تابحال در دانشگاه درکنار درس های نظری، بیمار واقعی هم داشته اید؟آیا در دانشگاه در مورد تشخیص دقیق و تشخیص های افتراقی و اختلالات همایند و پروتکل های دقیق درمان آموزش دیده اید؟
بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما در دانشگاه درس ها را به صورت نظری و کلی می خوانیم .
بسیاری از فارغ التحصیلان رشته روانشناسی یا کسانی که هم اکنون مشغول به تحصیل هستند، علاقه زیادی به کار کردن در این زمینه دارند و درخواست کار دارند اما تنها سرمایه ای که از این رشته دارند فقط مدرک شان است.
آیا به نظر شما داشتن مدرک به تنهایی می تواند ما در این زمینه موفق کند و آیا شما را به هدف مان می رساند؟
بعضی از افراد که لیسانس یا فوق لیسانس شان را می گیرند تصور می کنند به راحتی می توانند وارد بازار کار بشوند.
اما متاسفانه باید بگویم به این راحتی هم نیست. همانطور که میدانید مراکز درمانی از جمله بیمارستانها و مراکز دیگر سالانه نیروی جدید جذب می کند و قبل از جذب مصاحبه علمی و تخصصی از افراد می گیرند، زیرا می خواهند سطح سواد و سطح علم شما رابه صورت نظری و عملی بسنجند، به عنوان مثال شما قرار است در بیمارستان به عنوان یک روانشناس استخدام شوید اما وقتی شما مصاحبه ساده بالینی با بیمار را بلد نباشید یا مثلا نتوانید تشخیص درست بگذارید یا نتوانید خدمات ساده روان درمانی و یا روانشاختی را داشته باشید یا با رویکرد ها یا مدلهایی روانشناختی آشنا نباشید عملا رد می شوید و درس خواندن شما به تنهایی و نداشتن مهارت بی تنیجه خواهد بود. (در هیچ دانشگاهی رویکرد ها و مدلها به طور تخصصی آموزش داده نمی شود ) و این وظیفه دانشجو است که خودش پی گیری کند و به اطلاعات خودش اضافه کند.
و یا اگر خودتان بخواهید کلینیکی افتتاح کنید یا پروانه فعالیت را از سازمان نظام و مشاوره روانشناسی دریافت کنید، قبل از اعطای مجوز با شما مصاحبه می شود، از رویکردها می پرسند، از مدلهای درمان می پرسند، ازشما می خواهند که روند درمان بیماری افسرده یا مضطرب را بگوئید، و اگر شما با رویکردها و مدلهای درمانی و نحوه تشخیص و مصاحبه با بیمار و افتراق و… آشنایی نداشته باشید، به چه دلیل و چگونه به شما مجوز فعالیت بدهند؟
متوجه می شویم که در کنار دروس دانشگاهی و آموزش های آزاد، شرکت در دوره ها و کارگاه های روانشناسی چقدر می تواند اثر بخش باشد.
آیا روش دقیق و گام به گام در مرکز خودبیداری برای دانشجویان و روانشناس تازه وارد به صورت خودخوان دارید؟
بله، ما در مرکز روانشناسی خود بیداری، آموزش های دقیق و گام به گام همراه با جزوه داریم، بایدبدانیم که شما در چه زمینه ای می خواهید کار را شروع کنید؟ اگر که می خواهید در زمینه روانشناسی بالینی و درمانگری بالینی کار را شروع کنید، پیشنهاد من اینست که بسته های زیر را تهیه کرده و مطالعه کنید:
هرکدام از لینکهای فوق را بازکنید، می توانید نظر دانشجویانی که در این کارگاهها شرکت کرده اند یا این مجموعه ها را تهیه کردند، مطالعه کنید، ضمنا در هر بخش «نمونه هایی از محتواهای آموزشی» را گذاشته ایم و نیز به صورت مفصل درباره ی هرکدام توضیح دقیق داده ایم، کافیست تا لینک محصولات را در پنجره ای دیگر باز کنید و مطالعه کنید.
اگر میخواهید در زمینه کودک فعالیت کنید به شکل زیر عمل کنید:
هرکدام از لینکهای فوق را باز کنید، می توانید نظر دانشجویانی که در این کارگاهها شرکت کرده اند یا این مجموعه ها را تهیه کردند، مطالعه کنید ضمنا در هر بخش نمونه هایی از «محتواهای آموزشی» را گذاشته ایم و نیز به صورت مفصل درباره ی هرکدام توضیح دقیق داده ایم کافیست تا لینک محصولات را در پنجره ای جداگانه باز کنید تا مطالعه کنید.
اگر می خواهید در زمینه زوج درمانی فعالیت کنید:
هرکدام از لینکهای فوق را باز کنید، می توانید نظر دانشجویانی که در این کارگاهها شرکت کرده اند یا این مجموعه ها را تهیه کردند، مطالعه کنید ضمنا در هر بخش نمونه هایی از «محتواهای آموزشی» را گذاشته ایم و نیز به صورت مفصل درباره ی هرکدام توضیح دقیق داده ایم کافیست تا لینک محصولات را در پنجره ای جداگانه باز کنید تا مطالعه کنید.
برای دریافت مشاوره های علمی در زمینه های مختلف یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9 صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در تلگرام پیام بگذارید:
اگر خارج از کشور هستید و یا با ارسال تیکت راحتتر هستید از طریق فرم زیر برای ما پیام بگذارید ما در اسرع وقت با شما تماس خواهیم گرفت.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی2 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام
متن بسبار کامل و پرمحتوا بود
خودم روانشناسی میخونم
به نظرم هر روانشناس نیاز داره حتما از دوره ها استفاده کنه
تا هم از نظر عملی و هم نظری برای این کار آمادگی بیشتری داشته باشند.
ممنون از سایت تون
خواهش می کنم