کودک طبیعی در تحلیل رفتار متقابل 15 دقیقه پادکست رایگان
کودک طبیعی در تحلیل رفتار متقابل
به پادکست زیر درباره کودک طبیعی در تحلیل رفتار متقابل گوش دهید:
کودک طبیعی یعنی چه؟
بچهها بهطور طبیعی پر از شکفتن خودانگیختهاند، یعنی اینکه خود به خود کارهایی میکنند؛ اینطرف، آن طرف، میروند، با همهچیز میخواهد ور برود، کارای خود به خودی میکنند، به همهچیز دست میزند. زیر مبل و بالای مبل می روند، بچهها در زمان حال زندگی میکنند. من میخواهم راجع به کودک طبیعی حرف بزنم، در نظر یک کودک طبیعی همه چیز جالب و هیجان انگیز است. یک بار توی اصفهان داشتم میرفتم؛ یک دختر کوچولو خیلی کوچولو که شاید یک و نیم سالش بود داشت خیلی آرام آرام و تاتی تاتی راه میرفت.
رو به روی یکی از پارک های اصفهان. پدر و مادر جلوتر بودند پدر جلو مادر عقبتر بود بچه وسط و خیلی هم مواظبش بودند، بچه یک گیاه را کنار جدول دید و ایستاد و با دقت نگاه کرد در واقع شگفتزده شد، بچهها هر چیزی که با حواس پنجگانهشان درک میکنند، برایشان شگفت انگیز است، این البته به خاطر این است که بچهها پرفسورهای کوچک اند. میخواهند همه چیز را از طریق مشاهده و لمس کردن یاد بگیرند.
به همین دلیل بچهها کنجکاوند و این جستجوگری ضمن این که برای بچه سودمند است میتواند مشکلاتی هم به وجود بیاورد. اگر پدر و مادر خودشان در بچگی؛ در مراحلی از رشد؛ وقتیکه میخواستند کنجکاوی کنند، این اجازه به آنها داده نشده باشد ممکن است که نسبت به بچه های خودشان هم همان گونه رفتار کنند و این باعث شود که بچه ها در همان سنین از کشف کردن و خطر کردن بترسند.
برای این بچهها زندگی دیگر ماجراجویی نیست، بلکه یک رنج و یک مشکل است که باید حلش کنند. به همین دلیل ممکن است در بزرگسالی افسرده شود و زندگی را با اجبار و با تنفر سپری کند.
کنجکاوی و شگفت زده شدن برای رشد سالم و سازگاری سالم کودک طبیعی خیلی خیلی ضروری است. باعث میشود که بچه ها یادگیریشان افزایش پیدا کند و اشتیاق به یادگیری داشته باشند، درباره جهان اطراف خودشان اطلاعات به دست بیاورند و درنتیجه حیات و بقای آنها تضمین شود.
فن و فنون زندگی کردن را یاد میگیرند و باعث می شود زندگی را دوست داشته باشند. کنجکاوی و شگفت زدگی یک نیروی محرکه است، که میتواند ما را به سمت دشت بزرگ زندگی سوق دهد.
ما برای اینکه رشد کنیم، نیازمند این نیرو هستیم. کنجکاوی و شگفت زدگی باعث ایجاد دلبستگی و علاقه میشود. وقتیکه ما کنجکاو هستیم، لذت میبریم و بازهم میخواهیم کنجکاوی کنیم؛ چون احساس میکنیم که هنوز چیزهایی هست.
بعضی از دانشمندان بزرگ جهان مثل داروین و آلبرت انیشتن، کودکی طبیعی آنها سرشار از شگفت زدگی و کنجکاوی بود، بسیار فعال بودند و توانستند قوانین را برای ما آشکار کنند، که ما زندگی بهتری داشته باشیم. کودک طبیعی خوشبین است. از آنجایی که بچه ها کنجکاو هستند و شگفت زده، خوشبین هم هستند و به همین دلیل دوست دارند به جستجوی خودشان ادامه بدهند.
کودکان بهصورت طبیعی امیدوارند و تصور میکنند که همه مردم جهان مهربان اند، همهچیز ممکن است. این اعتماد و خوش بینی در کودک ذاتی است، که بخش زیاد از استعدادهای طبیعی ما به خاطر این خوشبینی هست. وقتی که ما به کسی اعتماد میکنیم و خوش بینیم ضربه پذیرتر میشویم. به همین دلیل بچهها بیشتر نسبت به خشونت و بدرفتاری آسیب میبینند.
حیوانات روی ژنشان نوشته شده که باید برای بقای خودشان چه کارهایی انجام دهند، اما نوزاد انسان باید یاد بگیرد. کودک چشمش به والدینش است.
به همین دلیل نوع ارتباطی که والدین با بچهها برقرار میکنند، در این آموزش بسیار نقشآفرینی میکند. خشم و بیاحترامی به بچهها اعتماد و نترس بودن را در آن ها از بین میبرد، درنتیجه کودک بیاعتماد میشود. مرحلهای که اریک اریکسون تحت عنوان «اعتماد در برابر بیاعتمادی» مطرح میکند، بچه ای که والدینش با او با بی احترامی رفتار می کنند، نمیتواند به والدینش اعتماد کنند، سمپاتیکش فعال میشود، گوش به زنگ میشود، مضطرب میشوند، پریشان میشوند و اگر جدایی بین کودک و والدین بیشتر شود، بدبینی بچه ها بیشتر میشود. دیگر حالا این بچه امیدش را از دست میدهد و به همین دلیل سعی می کند از راههای دیگری نیازهایش را برآورده کنند.
خوشبینی و اعتماد پایه و اساس صمیمیت است.
این بچهها نمیتوانند با دیگران صمیمی باشند. این همان مفهومی است که جان بالبی میگوید: دلبستگی ناایمن و پژوهشهای زیاد نشان داده است که دل بستگی های ناایمن چقدر با روابط بین فردی ارتباط دارد و ما تقریباً در تمام طرحوارهها آن را میبینیم. اسمش را میگذاریم، کودک آسیب دیده.
این بچه ها دیگر نمیتوانند ریسک کنند، چون میترسند آسیب بخورند، صمیمیت نیازمند ریسک پذیری است؛ اما آن ها آن قدر در نوزادی ضربه های بدی خوردهاند که نمیتوانند به راحتی اعتماد کنند. خوش بینی لازمهی زندگی است. خوش بینی باعث میشود که امیدوار باشیم، فعال باشیم، جنبه های دیگر زندگی را ببینیم، با خودمان بگوییم میشود، شدنی است، وقتیکه خوش بینی از بین میرود و ما ناامید میشویم.
تصور کنید فردی را که ناامید است. مثلاً اگر شما کوچکترین خوش بینی نمیداشتید، اصلاً در این دوره شرکت نمیکردید. چون با خودتان میگفتید: «فایده ندارد ساده دلی!» ساده دلی هم یکی دیگر از ویژگیهای کودکان طبیعی است که باعث میشود بچه ها خیلی برای بزرگ تر ها جذاب باشند. بچه ها دوست دارند که همهچیز را امتحان کنند، به همهچیز دست بزنند، جستجو کنند، دوست دارند چیزهای خطرناک را لمس کنند.
من وقتیکه به والدین آموزش میدهم که چگونه فرزند سالم را رشد دهند، به آنها گفته ام در این مرحله از رشد این اجازه را بدهند و وسایلی که خیلی خطرناک و قیمتی است را دور کنند، اما اینطور نباشد که جلوی بچه را بگیرند. بچه پرفسور کوچک است و ممکن است که آسیب بخورد.
اما بعضی از پدر و مادرها این کار را نمیکنند و به همین دلیل با پرخاشگری با بچه ها برخورد میکنند. بعضی از پدر و مادرها حتی اجازه هیچ حرکتی را به بچهها نمیدهند؛ مثلاً بچه سینه خیز کردن را یاد میگیرد و بعد همان جوری که سینه خیز میرود سمت آشپزخانه و مادر می گوید: «تو همیشه توی دست و پای منی، این بچه را بگیر» بیشتر بخوانید
والدین باید صبور باشند و بچه ها را درک کنند و توقع غیرواقع بینانه از بچه های خود نداشته باشند، اما بعضی از والدین اینطور نیستند و حتی بعضی از والدین بچه ها را تنبیه بدنی میکنند. آنها خیال میکنند بچه ها عمداً چیزی را میشکنند، یا عمداً توی دست و پای آنها هستند، درصورتی که آنها معصوماند، آنها فقط میخواهند دنیا را بشناسند، نیاز دارند که بشناسند.
بچهها دوست دارند بهجاهایی که ازنظر والدین ممنوع است بروند. در را باز میکنند، میپرند بیرون میخواهند بروند کنار پنجره. از چیزی بالا میروند.
به چیزی که ارزشمند است، دست میزنند. والدین باید یاد بگیرند، که چطور با این موقعیت ها برخورد کنند. اما بیشتر والدین نمیدانند. ضمن اینکه محدودیتها باید واقع بینانه باشد، اگر در بچه ها این قسمت کور شود، آموزش پذیر نیستند. اگر دائماً بایدونباید به بچه ها گفته شود، جلوی هرگونه فعالیتی گرفته شود، این بچهها دیگر هرگز آموزش پذیر نیستند و تمایلی ندارند چیزی یاد بگیرند، تمایلی ندارند که وضعیت خودشان را تغییر دهند، از تنهایی وحشت دارند، وقتی بزرگتر شدند خودشان را به نفهمی میزنند، رشد فکری این کودکان متوقف میشود، احساس مسئولیت نمیکنند، ریسک پذیر نیستند و استقلال پیدا نمیکنند.
ویژگی کودک طبیعی در تحلیل رفتار متقابل
ویژگی بعدی کودکان طبیعی وابستگی است. خیلی طبیعی است که بچه ها به دیگران وابسته باشند و نیازمند دیگران باشند. آنها خودشان نمیتوانند مثل بزرگسالان نیازهای خودشان را برآورده کنند. بچهها نیازهای خودشان را نمیشناسند، احساسات خودشان را نمیفهمند، این والدین هستند که باید نیازهای آنها را و احساسات آنها را بشناسند. به همین دلیل والدین باید آموزش ببینند.
بعضی از والدین اصلاً به نیازهای فرزندانشان توجهی ندارند، بهخصوص والدینی که کودک درون آنها آزرده است و به همین دلیل در برابر نیازهای فرزندان خودشان با خشونت برخورد میکنند یا گاهی وقتها خیال میکنند فرزندشان عروسک است (عروسککوکی) و به همین دلیل میخواهند این بچه ها را در مسیری ببرند که خودشان نرفتهاند و آرزو داشتند بروند. مثلاً تو باید پزشک شوی، تو باید مهندس شوی.
وقتیکه کودکان متوجه نیاز و احساسات خودشان میشوند، متوجه نیاز به وابستگی به دیگران هم میشوند و به همین دلیل نسبت به دیگران دلبسته و متعهد میشوند، احساس مسئولیت میکنند و متوجه میشوند که من به تو احتیاج دارم تو هم به من احتیاج داری، و در حین حال هم میتوانند بین دلبستگی و استقلال توازن ایجاد کنند. اما اگر که پدر و مادر این نیاز را بهخوبی در کودک نشناسند، ممکن است که این کودک آسیب ببیند و در بزرگسالی یا خیلی وابسته یا چسبنده شود یا خیلی مستقل بی نیاز که ما در مبحث دلبستگی میگوییم دلبستگی ناایمن، بیقرار یا اجتنابی و گاهی وقتها دوسو.
برای شرکت در دوره آموزشی تحلیل رفتار مقابل روی عکس زیر کلیک کنید:
برای دریافت مشاوره های علمی در زمینه های مختلف یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9 صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در تلگرام پیام بگذارید:
اگر خارج از کشور هستید و یا با ارسال تیکت راحتتر هستید از طریق فرم زیر برای ما پیام بگذارید ما در اسرع وقت با شما تماس خواهیم گرفت.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی4 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام
بعد از خواندن مطلب کاربردی شما فهمیدم اگر والدین در تربیت فرزندان خود به تراپی مراجعه کنند و مطلب بخونند خیلی بهتر میتوانند فرزندان خود را تربیت کنند.
سلام
مطالبتان خیلی مفیداست فرزندمن وابستگی زیادی به اطرافیان دارد امیدوارم باکمک مطالبتان ازین وابستگیش بکاهم
سلام
وقتی این صفحه از سایتتان را خواندم تازه فهمیدم چقدر دنیای کودکان بزرگ و ناشناخته است خیلی خوبه که ماوالدین باآنهااشناشویم تابهترتوانیم با فرزندانمان رفتارکنیم
سلام من از زمانی که یادم است ریسک پذیرنبودم و الان باخواندم این قسمت مقاله شمافهمیدم ریشه درتربیت کودکی ام داردچه خوب است والدین حین تربیت کودکانشان روشهای تربیتی مناسب مثل کتابهای شمارا مطالعه کنند