5 علائم اختلال بدریخت انگاری چیست؟
علائم اختلال بدریخت انگاری چیست؟
اگر می خواهید بدانید علائم اختلال بدریخت انگاری چیست می توانید به پادکست زیر گوش دهید.
دیسمورفیک چیست؟
(اختلال بادی دیسمورفیک BDD) قبلا یکی از اختلالات سوماتوفرم محسوب می شد، اما اکنون به طور صحیح و بجا در خانواده اختلالات OCD قرار گرفته است. این نوعی اختلال روانی است که در آن، فرد بشدت نگران یک نقص خیالی یا بسیار کوچک در بدن خود می شود و دائما به آن فکر می کند. این نقص معمولا خیالی است، اما اگر نقص فیزیکی واقعا وجود داشته باشد، افراد مبتلا به اختلال بادی دیسمورفیک آن را بشدت بزرگ خواهند کرد. برای این که فرد رسما مبتلا به این اختلال اعلام (دیاگنوز) شود باید شدت تفکر درباره نقص های جسمی آنقدر شدید باشد که باعث نابسامانی (نقص، معلولیت) در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا سایر زمینه های زندگی شود.
توضیح اصطلاح انگلیسی. دیسمورفی یک واژه یونانی به معنای غیرعادی و ناهنجار است. دیس یعنی نه، نا، بد؛ و مورفی یعنی شکل یا قواره. به طور کلی، دیسمورفی یا دیسمورفيا يعنی زشت و بدقواره.
هرودت، تاریخ نویس یونان باستان، از این کلمه برای اشاره به افسانه زشت ترین دختر در اسپارتا استفاده کرد. این دختر زشت احتمالا نقص عضو نیز داشت زیرا والدینش به پرستارش اکیدا دستور داده بودند که او را به هیچکس نشان ندهد. پرستار هر روز دیسمورفيا را به معبد هلن می برد و دعا می کرد که هلن او را از زشتی نجات دهد. هلن بعد از مدت ها به این درخواست پاسخ مثبت داد و دیسمورفيا را به زیباترین دختر اسپارتا تبدیل کرد. این اختلال در فارسی معادل های زیادی به خود دیده است، از جمله: اختلال بدشکلی بدن، اختلال بدریختی بدن، اختلال بدریخت انگاری بدن، اختلال خود- زشت انگاری، خود بدشکل پنداری.
افراد مبتلا به BDD، مثل مبتلایان به آنورکسیا نروزا، بادی ایمیجِ مختل یا غیرواقعی دارند (disturbed body image یعنی، برداشتی که این افراد از بدن خود دارند غیرواقع بینانه است). اکثر افراد مبتلا به اختلال بادی دیسمورفیک ناراحتند که اجزای صورتشان زشت است، یا در صورتشان عدم تقارن وجود دارد، موهایشان می ریزد، یا جوش های صورت، چین و چروک، جای زخم، رنگ های غیرعادی پوست، یا موهای زیادی که روی صورتشان وجود دارد آنها را زشت کرده اند. سایر اشتغالات ذهنی عبارتند از حالت بدن به طور کلی (مثل تفکر دائمی درباره چاق بودن)، و نارضایتی از اندام های خاص مثل سینه ها، باسن، و فالوس. افراد مبتلا به این اختلال از نقص های ظاهری خود خجالت می کشند و درباره آنها فقط با عبارات کلی حرف می زنند (یعنی دقیقا نمی گویند از چه چیزی ناراحتند) و ممکن است همیشه از خود با عنوان “زشت” یاد کنند.
بیماری دیسمورفیک
همچنین، این افراد ممکن است نسبت به نقص های خود وسواسی شوند و ساعت ها در مقابل آیینه بایستند و ظاهرشان را مرتب کنند (مثلا موهایشان را شانه می زنند یا آرایش می کنند). همچنین، ممکن است رژیم غذایی بگیرند تا لاغر شوند و لاغر بمانند.
این گونه فعالیت ها معمولا به رنج فرد می افزایند. افراد مبتلا به اختلال بادی دیسمورفیک درباره ظاهر خود باورهای غلط ایجاد می کنند و کاملا متقاعد هستند که افکار آنها صحیح و درست است. در نتیجه، دائما به جراحی زیبایی می اندیشند تا عیب و نقص خود را برطرف کنند. مطالعه افرادی که جراحی پلاستیک می کنند نشان میدهد که %9.1 آنها به اختلال بادی دیسمورفیک مبتلا هستند.
%40 متقاضیان جراحی و زیبایی، که هیچ نقصی ندارند یا نقص آنها بسیار کوچک است، به اختلال بادی دیسمورفیک مبتلا هستند. وسواس درباره هیکل و اندام عضلانی، دیسمورفی عضلانی (muscle dysmorphia یا دیسمورفی ماهیچه ای) نامیده می شود که به عنوان یک اسپسیفایر مطرح شده است. این اسپسیفایر (نوع فرعی اختلال بادی دیسمورفیک) تقريبا فقط در مردان مشاهده میشود. این مردان فکر می کنند که بدنشان بیش از حد کوچک است یا جثه ضعیفی دارند. در نتیجه، رژیم های مخصوص می گیرند یا به طور افراطی به بدن سازی می پردازند. همچنین، به مصرف ناصحیح استروئیدهای آنابولیک یا سایر داروها اقدام می کنند. البته این افراد ممکن است درباره سایر خصوصیات بدنی نیز وسواس داشته باشند ( مثلا، پوست، مو، و سایر اجزای بدن).
تمایل به “عالی بودن” از لحاظ عضلانی و ماهیچه ای، عقده ادونیس (Adonis complex) نامیده میشود. (در اساطیر یونان، ادونیس یک مرد جوان بسیار خوشتیپ است).
اشتغال ذهنی دائمی درباره نقص های فیزیکی ظاهری، اغلب به فاجعه انگاری آن ویژگی ها منجر می شود. یعنی، فرد، برای مثال، به خودش می گوید: “من چاق هستم”، “من زشت هستم”، و دائم از این موضوع ناراحت است، اما در نظر نمی گیرد که حتی اگر چاق یا زشت باشد، آسمان به زمین نمی آید، چاقی و زشتی دو مفهوم نسبی هستند، و بیش از 97% مردم متوسط و حتی کمتر از متوسط هستند، ولی تقریبا همه آنها زندگی عادی دارند.
(فاجعه انگاری، همانطور که قبلا گفتیم، یکی از انواع تحریف های شناختی است که در سایر اختلالات روانی نیز مشاهده می شود، و زمانی روی می دهد که فرد فکر می کند همیشه بدترین رویدادها برایش اتفاق خواهند افتاد).
دلگرمی از سوی دیگران و تلاش خود افراد مبتلا به اختلال بادی دیسمورفیک برای نفی افکار منفی نمی تواند این عقاید را عوض کند و افراد مبتلا به این اختلال در وضعیت بدتری قرار می گیرند که ممکن است افسردگی عمده، اضطراب، فوبی اجتماعی، خود – زنی عمدی، و اقدام به خودکشی را به همراه بیاورد. بیشتر بخوانید
علاوه بر آن، نوجوانان مبتلا به اختلال بادی دیسمورفیک در مدرسه و شغل خود نابسامانی های عملکردی شدیدی پیدا می کنند و مطالعات نشان میدهد که نرخ اقدام به خودکشی آنها به %45 می رسد. اختلال بادی دیسمورفیک ممکن است با سایر اختلالات کاموربید باشد، مثل اختلالات خورد و خوراک، اختلال وسواسی – اجباری، فوبی اجتماعی، و اختلالات کنترل تکانه. بیشتر بخوانید
اختلال بدریخت انگاری در dsm 5
A_ فرد به طور دائم نگران است و فکر می کند یک یا چند نقص یا عیب در ظاهر فیزیکی دارد، ولی دیگران این نقص ها را نمی بینند یا آنها را بسیار جزئی میدانند.
B_ در مرحله ای از این اختلال، فرد، در واکنش به نگرانی های خود درباره ظاهرش، رفتارهای تکراری داشته است (مثلا، خودش را به طور دائم در آینه برانداز کرده، به طور افراطی موهایش را شانه زده یا خودش را آرایش کرده است، پوست های مرده را از صورت یا بدنش کنده، یا به طور دائم از دیگران قوت قلب و دلگرمی خواسته است یا اعمال ذهنی تکراری انجام داده است (مثلا، ظاهر خودش را با ظاهر دیگران مقایسه کرده است).
C_ این اشتغال ذهنی باعث رنج شخصی یا نابسامانی شدید در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا عملکرد در سایر جنبه های مهم زندگی شده است.
D_ اشتغال ذهنی درباره ظاهر خود، علت دیگری ندارد (مثلا، نگرانی درباره چربی یا وزن بدن در یکی از اختلالات خورد و خوراک).
اسپسیفایر به همراه دیسمورفی عضلانی: فرد دائم به این موضوع فکر می کند که جثه بیش از حد کوچکی دارد یا به اندازه کافی عضله ندارد. این اسپسیفایر را حتی زمانی که فرد نگران سایر جنبه های بدن خود است نیز می توان به کار برد، که معمولا نیز همینطور است.
اسپسیفایر به همراه بینش خوب یا متوسط: فرد می داند و قبول دارد که باورهایش درباره نقص های بدنی قطعا یا احتمالا واقعیت ندارند.
اسپسیفایر به همراه بینش ضعیف: فرد فکر می کند که باورهایش درباره نقص های بدنی احتمالا واقعی هستند.
بدون بینش به همراه باورهای دیلوژنال: فرد کاملا متقاعد شده است که باورهای بادی دیسمورفیک او واقعیت دارند.
توضیح معیار B: همه مبتلایان به BDD در زمانی از عمرِ بیماری خود، در واکنش به دغدغه های ذهنی، به رفتارهای تکراری و وقت گیر پرداخته اند. این رفتارها روی معاینه کردن، بهتر کردن، قوت قلب گرفتن از دیگران، یا پنهان کردن عیب تخیلی متمرکز هستند. این رفتارها معمولا compulsive (اجباری) نامیده می شوند زیرا نیاز به انجام دادن آنها بسیار قوی و غیرقابل مقاومت است. این رفتارها گاهی safety behaviors (رفتارهای ایمنی) نیز نامیده می شوند، به این معنا که برای پیشگیری از یک فاجعه مخوف انجام می گیرند (مثلا، کسی که از سفید بودن بیش از حد پوست خود می ترسد آن را با کرم برنزه کننده می پوشاند تا مبادا در یک مهمانی، زیر ذره بین نگاه دیگران قرار بگیرد).
توضیح اسپسیفایر “به همراه دیسمورفی عضلانی”. دیسمورفی (یا دیسمورفيایِ) عضلانی ظاهرا چند تفاوت مهم با سایر انواع اختلال بادی دیسمورفیک دارد (مثلا، فراوانی بیشتر رفتارهای انتحاری، موارد فراوان تر ابتلای همزمان به اختلالات مصرف مواد). به همین دلیل، رویکرد درمانی مورد نظر ممکن است به بعضی تغییرات نیاز داشته باشد. بنابراین، این اسپسیفایر ممکن است فایده بالینی داشته باشد.
توضیح اسپسیفایر بینش. اکثر مبتلایان به اختلال بادی دیسمورفیک ایده های ریفرنس (افکار ارجاعی، ideas of reference) دارند، یعنی فکر می کنند دیگران متوجه عیب و نقص های خیالی آنها می شوند و با تنفر یا چندش به آنها (به عيب ها) واکنش نشان می دهند. اسپسیفایر بینش (بصیرت، اینسایت) به میزان آگاهی فرد از غیر واقعی بودن این ایده ها می پردازد.
شیوع اختلال بادی دیسمورفیک (BDD) چقدر است؟
به گزارش 5-DSM نرخ شیوع در بزرگسالان آمریکایی 2.4% است (%2.5 در زنان و %2.2 در مردان). در آلمان، نرخ شیوع %1.7 تا %1.8 است و توزیع جنسی آن در آلمان مثل آمریکاست. در آمریکا، %9 تا %15 مراجعان به متخصص پوست، %7 تا 8% متقاضیان جراحی پلاستیک، %8 بيماران ارتودنسی، و %10 بیمارانی که برای جراحی دهان و فک و صورت مراجعه می کنند، به اختلال بادی دیسمورفیک مبتلا هستند.
تفاوت های زنان و مردان. هر دو جنس بیشتر از همه در مورد اجزای صورت خود نگران هستند، از جمله بینی، پوست صورت، چشمان، پلک ها، دهان، لب ها، فک، و چانه. تحقیقات نشان می دهند که شباهت های میان دو جنس بیشتر از تفاوت های آنهاست. هر دو جنس از مو هراسان هستند، اما مردان از کم پشت شدن موهای سر یا طاسی می ترسند و زنان از پر مو شدن صورت یا بدن. زنان بیشتر نگران سینه ها، كفل ها، اضافه وزن، و پاها هستند و معمولا فكر می کنند بزرگ یا چاق هستند. در عوض، مردان بیشتر به ساختمان بدنی خود می اندیشند و فکر می کنند بدنشان زیادی کوچک، نحيف، و لاغر است یا به اندازه کافی عضله ندارد (دیسمورفیِ عضلانی).
ملاک A علائم اختلال بدریخت انگاری اختلال وسواس فکری عملی ocd چیست؟
فرد دائماً درمورد چند نقص یا عیب مشغولیت ذهنی دارد که در ذهن خود تصور میکند که در ظاهر او قابل مشاهده نیست یا از نظر دیگران خیلی مهم نیست.
ملاک B علائم اختلال بدریخت انگاری چیست؟
فرد همراه با این مشغولیت ذهنی دراختلال وسواس فکری عملی ocd گاهی اوقات،رفتارهای تکراری زیادی انجام میدهد.
مثلاً دائماً خود را در آیینه میبیند، زیادی آرایش میکند، پوست خود را زیادی نگاه میکند، از دیگران میپرسد یا خود را با دیگران مقایسه میکند. فرد دائماً در مورد چند نقص یا عیب مشغولیت ذهنی دارد که در ذهن خود تصور میکند که در ظاهر او قابل مشاهده نیست یا از نظر دیگران خیلی مهم نیست.
ملاک C علائم اختلال بدریخت انگاری چیست؟
این مشغولیت اختلال وسواس فکری عملی ocd باعث ایجاد اختلال در عملکرد میشود؛ در حوزه تحصیلی، شغلی و اجتماعی، بنابراین به ملاک C دقت کنید. گاهی اوقات اگر یک نفر ذهن او درگیر ظاهر او است ولی در عملکرد مشکلی به وجود نیامده است؛ ملاک C را احراز نکرده است پس اختلال بدریخت انگاری نخواهد داشت.
ملاک D علائم اختلال بدریخت انگاری چیست؟
این مشغولیت ذهنی در ظاهر باعث چاقی یا اضافه وزن نیست. اگر چنین بود اختلال خوردن میشود. گاهی اوقات اختلال بد ریخت انگاری همراه با بدشکل انگاری عضلانی است که فرد خیال میکند از لحاظ بدنی ضعیف است یا عضله کافی ندارد،گاهی اوقات افراد میدانند که این افکار و باورهای آنها صحیح نیست آن وقت ما میگوئیم بینش خوبی دارد،گاهی اوقات شک دارند و می گویند: شاید چنین است ما میگوییم بینش کم دارد،گاهی اوقات دراختلال وسواس فکری عملی ocd کاملاً باور دارند که بدریخت هستند، ما میگوئیم باورهای هذیانی دارند یا اصلاً بینش ندارند. بیشتر بخوانید
علل اختلال بادی دیسمورفیک (BDD) چیست؟
در مورد علل این اختلال تقریبا هیچ اطلاعی در دست نیست اما بعضی از عوامل جرقه زننده آن در افراد مستعد عبارتند از: متلک های دیگران، شوخی های بی مورد اطرافیان درباره یک عیب کوچک، حرف های غیر مرتبط با فرد که فرد آنها را به خود می گیرد، رویدادهای استرس آمیز زندگی، و یادگیری مشاهده ای (مثلا، این که اکثر دوستان فرد بینی خود را عمل کرده اند).
تحویل گرفته نشدن (طرد شدن) از سوی گروه های مختلف نیز می تواند تأثیرگذار باشد. برای مثال، یک گروه از همکلاسی ها زیاد به فرد محل نمی گذارند و او دلیلش را به عیب های جسمی خود نسبت می دهد. بیشتر بخوانید
درمان اختلال بادی دیسمورفیک (BDD) چیست؟
برای پیشگیری و از بین بردن رفتارهای نامطلوب افراد مبتلا به اختلال بادی دیسمورفیک می توان از روش های مبتنی بر اصول مکتب رفتارگرایی استفاده کرد. یکی از روش هایی که از روان درمانی های موجود برای اختلال وسواسی- اجباری اقتباس شده، روش ERP است. بیشتر بخوانید
در مورد اختلال بادی دیسمورفیک نیز بهترین روش روان درمانی، تا به امروز، ERP بوده است. مثلا، افراد مبتلا به اختلال بادی دیسمورفیک، معمولا از نگاه کردن به بدن خود اجتناب می کنند یا نقص های (خیالی) خود را، در مکان های عمومی، با لباس می پوشانند.این اجتناب باعث تداوم اضطراب میشود.
بخش مواجه سازی برنامه این است که از درمانجو خواسته می شود تا موقعیت های اجتماعی را، که از آنها می ترسد و اجتناب می کند، به ترتیب میزان ترسناک بودن، از بی خطرترین موقعیت تا ترسناک ترین موقعیت، رده بندی کند. بعد، در شرایط کنترل شده (آزمایشگاه)، درمانجو با موقعیت های ترسناک، یک به یک، از کم شدت ترین تا ترسناک ترین، مواجه شود. در بخش پیشگیری از واکنش، از رفتارهای تکراری همیشگی، که باعث تداوم باورهای غلط درباره نقص اندام ها می شوند، جلوگیری به عمل می آید. رفتارهای تکراری می توانند موارد زیر را شامل شوند:
نگاه دائمی به خود در آینه، “به خود رسیدن” به شیوه افراطی، تلاش برای دلگرمی و اطمینان خاطر گرفتن از دیگران، و مقایسه خود با دیگران. در مرحله پیشگیری از واکنش، میتوان از درمانجو خواست که آینه ها را جمع آوری کند یا روی آنها را بپوشاند، زمان آرایش و به خود رسیدن را محدود سازد، از دیگران نظر نخواهد، و خودش را با دیگران مقایسه نکند. این گونه روش ها در مورد تسکین سمپتوم های اختلال بادی دیسمورفیک و اختلال اضطراب بیماری بسیار مؤثر واقع می شوند.
چند تحقیق نشان داده اند که SSRIها، از جمله فلوکستین، فلووُکسامین، و کلومیپرامین، در درمان BDD مؤثر واقع شده اند. بیمارانی که به SSRIها پاسخ نیمه کامل داده اند ممکن است از اضافه شدن بوسپیرون به SSRIها، به عنوان داروی مکمل، سود ببرند.
برای درمان اختلال بادی دیسمورفیک از شناخت درمانی نیز استفاده می شود. CBT در درمان اختلال بادی دیسمورفیک با موفقیت بسیار زیادی همراه بوده است.
افراد مبتلا به این اختلال مجموعه ای از باورهای غلط دارند و فکر می کنند که کل بدن یا اجزایی از اندام آنها ناقص یا زشت است و رفتارهای اجتنابی (مثل اجتناب از نشان دادن اندام های به نظر “ناقص” یا “زشت” به دیگران) باعث تداوم اضطراب درباره ظاهر می شود. از CBT می توان برای شناسایی و به چالش کشیدن این باورها استفاده کرد. هدف این است که درمانجویان متوجه شوند که “زیبایی” یک برداشت و باور شخصی است، یا اعتماد به نفس پیچیده تر از آن است که تنها بر اساس ظاهر فیزیکی تعیین شود.
همچنین، بازسازی شناختی می تواند موارد زیر را شامل شود: تشویق درمانجویان به رها کردن عقاید منفی درباره نارضایتی از اندام و جایگزین کردن آنها با توصیفاتی خنثی تر و عاری از عیب گیری از خود.
برای دریافت مشاوره های علمی در زمینه های مختلف یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9 صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در تلگرام پیام بگذارید:
اگر خارج از کشور هستید و یا با ارسال تیکت راحتتر هستید از طریق فرم زیر برای ما پیام بگذارید ما در اسرع وقت با شما تماس خواهیم گرفت.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی1 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام
مطلب خیلییی شبیه رفتار من بود
من در آینه خودم رو خیلی نگاه میکنم و درحال عمل کردن صورتم هستم و حس میکنم خیلی زشتم و از ظاهر خودم اصلا راضی نیستم
دوست دارم درمان کنم خودم رو و میخوام دوره هاتون شروع کنم.