چه کسانی درمان را رها میکنند؟ مقاومت در روان درمانی/ بروزرسانی 1403
مقاومت در روان درمانی
من (ارسطو رضایی) در اینجا به مجموعهای از عوامل مقاومت در روان درمانی بر اساس تجربه شخصی خودم اشاره خواهم کرد:
مقاومت مراجع
بیمارانی که دچار اختلال شخصیت هستند. بیشتر بخوانید مانند بیماران اجتنابی و یا پارانوئید و یا خودشیفتگی و یا وابستگی که به شکلی طرحواره های بین فردی شان در مورد درمانگر هم فعال می شود، البته اگر این بیماران به جلسات خود ادامه بدهند و درمانگر نیز متبحر باشد، این موانع برداشته می شود، اما بیماری که هنوز خودش را فرد سالمی می داند و تصور می کنند که سلامت روانی بالایی دارد غالباً به ذهنیت خود اعتماد می کند به عنوان مثال بیمار خودشیفته خود را عقل کل می داند و به همین دلیل دائماً به نظرات روانشناس با دیده تردید نگاه می کند.
یا بیمار پارانوئید با خودش فکر میکند که درمانگر کاسه ای زیر نیم کاسه دارد و یا از گفتن این حرفها هدفی را دنبال می کند و میخواهد دست او را بخواند. یا بیمار وابسته انتظار دارد که درمانگر هم صدای با او فرد ظالم را سرزنش کند و او را دلداری بدهد و شب و روز در دسترس او باشد و دائما به او راهکار بدهد به دنبال ماهی است و نه یاد گرفتن ماهیگیری و یا بیمار اجتنابی رابطه عاطفی با درمانگر برقرار نمی کند.
در صورتی که درمانگر متوجه اهمیت رابطه نبوده باشد و بخواهد خیلی سریع به سراغ اصل مطلب برود و یا بخواهد خیلی زود به سراغ تکنیک ها برود و موازنه تکنیک و رابطه را به درستی رعایت نکند (در این باره در دوره جامع دانشجویان در ماه اول به صورت مبسوط توضیح داده ام و خواهم داد).
در صورتی که درمانگر در ابتدا اهداف و انتظارات را روشن نکرده باشد و چارچوبی که در مسیر آن قدم برمیدارد را روشن نکرده باشد ممکن است که درمانجو در ذهن خود هدفی را دنبال میکند که درمانگر را با آن همسو نمی بیند ( در اینجا مسئولیت قطع رابطه به عهده درمانگر است) به عنوان مثال درمانجو می خواهد به موضوع اختلاف با شوهرش بپردازد و درمانجو بیآنکه بیمار را توجیه کرده باشد به فکر آن است که باید خودشیفتگی او را درمان کند.
درمانجویی که «تصویر خدا گونهای» از درمانگر دارد این افراد در جستجوی درمانگرانی هستند که آنها را مانند خداوندگار در نظر بگیرند و ناگهان با طرفه العینی، به اصل مشکلشان اشاره کند. این افراد وقتی که متوجه میشوند که درمانگر شان فردی معمولی هست، با خودشان فکر می کنند که او نمی تواند به من کمک کند، بلکه باید درمانگرباید با قدرت ماورائی و چشم سوم باشد.
عوامل مقاومت در درمان
درمانگری که درمانجوی خود را مورد انتقاد ،عیب جویی، گله، شکایت، تنبیه، تهدید و سرزنش قرار بدهد و یا مراجع، به شکلی احساس طرد شدگی و ادب پذیرش عدم همدلی کند و احساس کند که احساسات او جدی گرفته نشده است.
درمانجو برای حل یک مشکل مراجعه کرده است اما درمانگر متوجه نیست و میخواهد طبق نظر خود او را به مسیر درمانی بکشاند، درمانجو مشکل خود را آنقدر عمیق و جدی نمی بیند. یعنی درمانگر باید ابتدا خواسته مراجع را مشخص کند و در مسیر خواسته او حرکت کند.
تصویر ذهنی که درمانجو از درمانگر داشته است با هم منطبق نباشد.
مثلاً درمانجو در ذهن خود تصویری که از روانشناس دارد فردی مسن، جدی و با کت و شلوار باشد و آنچه که می بیند فردی جوان مقداری شوخ و پوششی راحت تر باشد. در اینجا بر اساس اصول شناخت اجتماعی، «بازنمایی ذهنی» اتفاق می افتد و درمانجو سریعاً در مورد روانشناس بی آنکه بشناسد حکم صادر می کند، همانطور که ما درباره بسیاری از آدم ها بدون اینکه آنها را بشناسیم صرفاً با برداشت اولیه حکم صادر میکنیم.
درمانجویی که هزینه مشاوره را هزینه اضافه می داند و با درگیری بسیار زیاد هزینه زیادی از اتاق مشاوره دارد. این توقع زیاد و نابجا سبب می شود که تصور می کند من که هزینه کردم اما چیزی عایدم نشد.
درحالی که باور صحیح این است که هزینه های مشاوره درمان از هزینه های دیگر مانند گوشت و مرغ و میوه واجب تر هستند زیرا فرمانده بدن ما مغز است و بیشترین سرمایهگذاری باید بر روی مغز انجام شود.
در حقیقت افرادی که به لحاظ مالی مرفه تر هستند ، راحت تر این هزینه ها را درنظر میگیرند و دراین باره نگرانی ندارند. اما کسانی که طرحواره آسیب پدیری و ترس از فقر دارند و یا به لحاظ مالی در تنگنا هستند، در این باره به سختی می توانند از پولشان بگذرند. البته این وظیفه ی دولت و ادارات بیمه هست که با تمهیداتی امکان استفاده از روانشناسی را برای قشر بیشتر جامعه ساده تر کنند. اما اگر که شما وضعیت مالی خوبی دارید متوجه باشید که دانش و یادگیری قدرت است. بیشتر بخوانید
درمانجویی که روانشناسی را علم و دانش نمی داند بلکه نوعی معجزه گری و شفا گری تلقی می کند و در اتاق درمان نیز در جلسه اول انتطار معجزه و شفا دارد.
یکبار خانمی با من(ارسطو رضایی) تماس گرفت و در مورد وسواس دخترش با من گفتگو کرد من به او گفتم ابتدا باید ایشان را مورد مصاحبه و مشاهده قرار دهم، درمان وسواس در بهترین حالت ۲۰ جلسه زمان می برد، و ایشان به من گفت: روانشناسی به من گفته است فلان مقدار دریافت می کنم و در یک جلسه وسواس را درمان می کنم.
و من به این خانم پاسخ دادم: آن روانشناس معجزهگر و شفاگر است زیرا در دانش روانشناسی چنین پروتکلی برای درمان وجود ندارد. یک بار دیگر هم یکی از مراجعین به من گفت شما خودتان فرزند ندارید و بنابراین نمی توانید بفهمید که مشکل یک پدر و یا مادر یعنی چه. من در پاسخ به او گفتم اگر که من فرضیه شما را بپذیرم که برای درک مشکلتان باید حتماً فرزند داشته باشم.
پس برای درک بیماران دوقطبی ام حتماً باید دو قطبی باشم و یا برای درک بیماران بردرلاینم باید حتما خودم بردرلاین باشم. یا برای درک بیماران اسکیزوفرنم باید اسکیزوفرن باشم.
روانشناسی علم و دانش است و حاصل سالها پژوهش و اندیشه و تجربیات همکاران و هم قطاران من است و لازم نیست که خود من آن مشکل را داشته باشم ، آنچه که من میگویم و از آن استفاده میکنم تجربه شخصی من نیست بلکه حاصل پژوهش ها و مطالعات و آموزش های علمی است اگرچه خلاقیت و شخصیت من در مورد اینکه چه زمانی و به چه صورتی و در مورد چه کسی از کدام قسمت استفاده کنم حتما نقش آفرینی می کند.
انواع مقاومت در درمان و شکستن مقاومت مراجع
درمانجویی که شدیدا معتقد است آدم فقط خودش میتواند به خودش کمک کند و متوجه تفاوت مشاوره و درمان نیست. همانطور که بارها گفتم تفاوت مشاور و درمانگر مانند تفاوت پزشک عمومی و جراح قلب است. مشاور دانش و اطلاعات می دهد که البته شما توسط کتاب های خودیاری هم می توانید خودتان مشاور خودتان باشید. اما درمانگر جراحی میکند و به همین دلیل ابتدا باید متوجه این تفاوت باشید.
بعضی از درمانجویان عادت کردند که راه دشوار را طی کنند مانند شخصی که عادت کرده باشد هر روز پیاده از مسیر خانه تا محل کارش که ۱۰ کیلومتر است را طی کند، او متوجه نیست که می تواند راه آسانتر را به وسیله اتومبیل طی کند، او برای حل مشکل پیچیده خود به دنبال راهحل پیچیده است و به همین دلیل کورمال کورمال اینجا و آنجا می خواهد مشکلش را پیدا و برطرف کنند.
البته این تلاش ها بی تاثیر نیست اما غالبا وقت هزینه و انرژی زیادی را هدر میدهد ، گاهی اوقات افراد بهایی را میپردازند که بعدها متوجه میشوند که اگر با درمانگری و یا روانشناسی در ارتباط می بودند بهای کمتری میپرداختند
آیا هیچکس نمی تواند به خودش کمک کند؟ و همه از مقاومت در روان درمانی استفاده می کنند؟
تصور کنید که خانه ای دارید که شیشه های پنجره شکسته است یا دیوارش زخمی است یا لامپ اتاق خوابتان سوخته است در این صورت احتمالا خودتان می توانید این تعمیرات را انجام بدهید اما اگر که سالهاست که در حال تعمیر قسمتی از منزل تان هستید که باز هم تخریب می شود و باز هم می خواهید آن را درست کنید شاید نیاز باشد که به یک معمار مراجعه کنید.
پاسخ من این است که نیاز ما به روانشناسی همانند نیاز ما به مسواک است آیا کسی هست که با یک بار مسواک زدن بی نیاز باشد اما گاهی اوقات دندان و لثه های شما نیاز به جراحی هم دارد و در این مورد هم دندانپزشکان متخصص صاحب نظر هستند.
البته دندان و لثه در مقابل روان عینی هستند و روان بسیار پیچیده تر هست گاهی اوقات ما ممکن است که چیزهایی را بیاموزیم که باعث تقویت ذهنیت های ناکارآمدما می شود مثلاً کسی که خودشیفته است، علاقمند به خواندن کتابهایی است که خودشیفتگی او را تقویت کند یا کسی که طرحواره اطاعت دارد، ممکن است که کتابهایی را بخواند که به او قاطعیت افراطی را بیاموزد.
در حالیکه او باید بیاموزد که بدرستی و نه از روی ترس و نه قاطعیت افراطی ،خواسته خود را بیان کند.
برای دریافت مشاوره های علمی در زمینه های مختلف یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9 صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در تلگرام پیام بگذارید:
اگر خارج از کشور هستید و یا با ارسال تیکت راحتتر هستید از طریق فرم زیر برای ما پیام بگذارید ما در اسرع وقت با شما تماس خواهیم گرفت.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی2 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عه … چرا راه حل محور رو ندارید؟
لطفا چند تا فیلم در مورد راه حل محور در کانالتون سریع بذارید . من شنبه ارائه دارم زود نیاز دارم .
طرحواره ها نیاز به درمان دارند – باید به سراغ طرحواره درمانگر بروید