اثربخشی فعال سازی رفتاری خانواده محور بر افسردگی اضطراب بیماران مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)
چکیده
بیماری مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)، ، یکی از شایعترین بیماری های مزمن سیستم عصبی مرکزی است. غیر قابل پیش بینی بودن علائم بیماری، باعث ایجاد اختلالات روانی متعددی در بیماران می گردد که اضطراب بالا وافسردگی بالا از جمله مشکلات روانی آنها می باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی درمان فعال سازی رفتاری (مبتنی بر آموزش گروهی خانواده محور) بر افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)، انجام شده است. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی به صورت پیش آزمون و پس آزمون بود. در این مطالعه پس از نمونه گیری به روش دردسترس، 20 نفر بیمارمبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)، عضو انجمن ام اس مشهد به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش وگواه قرار داده شدند که گروه آزمایش به مدت 2 ماه (8 جلسه 120 دقیقه ای) در جلسات گروهی آموزش فعال سازی رفتاری خانواده محور شرکت کردند.
ابزار های جمع آوری شامل پرسشنامه افسردگی واضطراب DASS بود که قبل وبعد از آموزش، اجرا گردید. وداده ها پس از گرد آوری با استفاده از آزمون T و کوواریانس تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان داد که جلسات آموزش فعال سازی رفتاری گروهی خانواده محوربر کاهش افسردگی واضطراب بیماران موثر بوده است. بر اساس این مطالعه جلسات آموزشی فعال سازی رفتاری گروهی خانواده محورمی تواند موجب کاهش افسردگی واضطراب در سطوح کلی شود بنابراین لزوم توجه به حمایت های گسترده تر روانی وخانوادگی برای این بیماران را یاد آور می شود.
مقدمه
بیماری مولتیپل اسکلروز بیماری نورولوژیک شایع در افراد جوان است. اثرات بیماری بسته به نوع آن متفاوت است. درمانهای دارویی و غیردارویی برای پیشگیری از پیشرفت بیماری و کنترل اختلالات مرتبط با بیماری استفاده میشود. بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)نیازهای پیچیده و متعددی دارند و بنابراین به طیف گستردهای از خدمات سلامت نیاز دارند. این مطالعه با هدف تعیین نیازهای افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)و خانواده آنها به خدمات سلامت انجام شده است(ابوالحسنی،1393).
فراسر و همکاران (2004) معتقدند که بيماري مولتيپل اسكلروزيس اغلب افرادي را مبتلا ميكند كه در مرحله مولد زندگي خود قرار دارند و درباره نقش و مسؤوليت هاي خانوادگي خود نگران هستند.
اسملتر(2004) معتقد است اين بيماري استقلال و توانايي فرد را براي شركت مؤثر در خانواده و اجتماع تهديد مي كند و همه ابعاد زندگي روزانه را تحت تأثير قرار مي دهد؛ به گونه اي كه بيمار را به سوي فقدان احساس شايستگي و اطمينان از خود سوق مي دهد.
به نظر می رسد که بین بیماری جسمانی و آسیب های روان شناختی رابطه ای دوسویه وجود داشته باشد. حوزه ای در روان شناسی سلامت به نام ایمنی شناسی روانی- عصبی وجود دارد که به چنین موضوعاتی می پردازد از جمله اینکه چگونه عوامل روان شناختی، دستگاه ایمنی را تغییر داده و سرانجام خطر ابتلا به بیماری را افزایش می دهد. به دلیل این آسیب شناسی روانی، فراهم کردن مراقبت های سلامت روان برای بیمارانی که ترکیبی از بیماری جسمی- عصبی و روان پزشکی را دارا می باشند چالش ویژه ای را پیش می کشد ( بهرام خانی وهمکاران، 1391).
این بیماری می تواند باعث ایجاد علایم و اختلالات خلقی و روانی ناشی ازمزمن بودن ماهیت بیماری، نداشتن پیش آگهی قطعی و درگیر ساختن فرد در سنین جوانی در بیمار گردد. یک طیف از علایم روانی عصبی شامل علایم شناختی، عاطفی و اضطراب در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)دیده می شود. ارتباط مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)با علایم اضطراب و اختلالات آن در مطالعات مختلف ثابت شده است.از طرف دیگر پیدایش علایم اضطراب در بیماران مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)باعث تشدید و عود علایم بیماری مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)می گردد و روند بهبودی بیمار را با مشکل روبرو می کند. بنابراین می توان اذعان نمود که بین اضطراب و این بیماری رابطه قوی وجود دارد. از این رو کاهش و مهار اضطراب در این بیماران بسیار حائز اهمیت است و از آنجا که درمان های دارویی اضطراب دارای عوارض زیادی هستند، لذا استفاده از درمان های غیر دارویی جهت کنترل اضطراب بیماران امری معقول به نظر می رسد(دهقانی وهمکاران،1391). در حال حاضر،کورتیکواستروئید ها و آدرنوکورتیوتروپین واینتر فرون ها، به عنوان دارو های ضد التهاب مورد استفاه قرار می گیرند. با توجه به عدم درمان قطعی با داروهای جدید وبالا بودن هزینه های آن ها، روش های غیر دارویی، میتواند موثرتر بوده و به راحتی توسط بیماران، مورد قبول واقع شود (اسدی ذاکر و همکاران، 1389).
لوینسون(2010 ،ترجمه نونهال،1392) درکتاب فعال سازی رفتاری برای درمان افسردگی مینویسند، اگردرمان های شناختی را، با توجه به میزان ساختاریافتگی، روی پیوستاری فرض کنیم، فعال سازی رفتاری به سمت قطبی گرایش دارد که مربوط به درمانهای ساختار یافته است. درفعال سازی رفتاری نه تنها تکنیک های منحصر به فردی(مانند برنامه ریزی فعالیت ها) وجود دارد، بلکه تکنیک های بسیاری (ازقبیل، مسئله گشایی، رفتارهای مسئله ساز در نظر گرفتن افکار، و تمرکز براجتناب و پیشگیری ازعود) وجود دارد که درسایردرمانهای شناختی – رفتاری نیز وجود دارد.
از آنجائیکه این بیماران هم بایستی با استرس های زندگی روزمره و هم با استرس های ناشی از علائم بیماری که نوسان دارو غیر قابل پیش بینی هستند مقابله کنند، بنابراین پیشرفت بیماری ممکن است با کار ، زندگی خانوادگی، ارتباطات و فعالیت های اجتماعی تداخل کند. هدف مداخلات روانشناختی، کمک به این افراد به منظور مقابله با چالش های فوق می باشد. عوامل روانشناختی زیادی شامل مقابله، خلق، خودکارآمدی و حمایت ادراک شده بیش از متغیر های بیولوژیکی از قبیل ضعف یا میزان آسیب های مشخص شده در تصویر برداری مغز، بر کیفیت زندگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس نقش دارند. بنابراین، مطالعات مداخله ای جدید، بایستی عوامل روان شناختی مرتبط با سلامت این بیماران را مورد توجه قرار دهند و تنها به آسیب های جسمی و ناتوانی جسمی آن ها بسنده نکنند. گروه درمانی یکی از درمان های مکمل جامعه نگر است که در خصوص بیماران مزمن جسمی مورد استفاده قرار می گیرد. این روش بدلیل این که تعاملات اجتماعی افراد را آماج درمان قرار می دهد، سبب می شود تا اعضای گروه نسبت به چگونگی برخورد خود در اجتماع بینش کسب نموده، تجارب جدیدی یاد گرفته، از حمایت اجتماعی بهره مند شده و در ارتباطات خود با دیگران موفق تر عمل کنند. همه ی این موارد سبب افزایش اعتماد به نفس وخود کارآمدی آن ها می شود(خضری مقدم وهمکاران،1391). اعتقاد بر این است که گروه درمانی در بیشتر اختلالات روانی موثر است چرا که فرد در گروه نحوه برخورد خود را با اجتماع می بیند و این امر باعث رشد بینش و بصیرت او می شود. ضمن اینکه تجارب جدید برای برقراری ارتباط با دیگران را یاد میگیرد، با افراد جدید آشنا شده احساس قدرت میکند و اعتماد به نفس وی بالا می رود(خدایی وهمکاران، 1390).
بوش (2008) معتقد است که مراقبت هاي بهداشتي خانوده محور، كه توسط اعضاي خانواده در منزل براي بيماراني كه با مشكلات بهداشتي پيچيده و طولاني مدت مواجه هستند، انجام ميگيرد از لحاظ هزينه نسبت به مراقبت هاي بيمارستاني مناسبتر مي باشد.
انیس (2006) معتقد است خانواده بيمار مي توانند چگونگي كمك به فرد مورد علاقه شان كه مبتلا به بيماري حاد يا مزمن است را ياد بگيرند و اين مهم موجب رفع احساس اضطراب و گناه آنان مي شود.
هدف از مداخلات آموزشي در مراقبت خانواده محور، ارتقاي توانايي هاي اعضاي خانواده و بيمار در حيطه هايي نظير دانش، نگرش و عملكرد مي باشد تا اين كه به موانع موجود در زمينه هاي بهداشتي و سلامتي فايق آيند؛ چرا كه بدون ارتقاي توانمندي ها، آن ها قادر به غلبه بر موانع نخواهند بود.(ربیعی،1390)
روش درمان فعال سازی رفتاری وقراردادی یک روش کاملا ساختار یافته ومتمرکز بر مشکلات جاری وفوری بیماراست. این رویکرد درمانی مبتنی بر پایه های شناختی ونارسا کنش وری رفتاری بیمارانی است که دارای نشانه های افسردگی -اضطراب ویاس هستند. همچنین این روش برای آن دسته از بیمارانی که دردرمانهای قبلی شکست خورده اند وهمواره خود را سرزنش می کند مورد استفاده قرار میگیرد. درواقع بیمار در این رویکرد درمانی یاد می گیرد به طور فعال سبک زندگی خود را تغییر دهد ، این مدل درمانی از ترکیب یافته های روانشناسی شناختی و اجتماعی استفاده می کند.(چاوارسکی،2002 ، به نقل از گودرزی وهمکاران،1391).
درمان فعالسازی رفتاری به عنوان یک مداخله بین تشخیصی ثابت کرده که از تناسب قابل انتظار برای پرداختن به افسردگی واضطراب برخورد است. درمان فعالسازی رفتاری یک مداخله کوتاه مدت وراه حل محور است که برمبنای این نظریه که افراد افسرده،اغلب سطوح پایینی از تقویت مثبت محیطی را تجربه می کنند، تدوین شده است.(دیمیدجیان وهمکاران،2008 به نقل از زمستانی وهمکاران،1392).طبق نظریه فعالسازی رفتاری ، علائم افسردگی واضطراب به وسیله رفتارهای اجتنابی ایجادشده یا تداوم می یابند. رفتارهای اجتنابی، راهبردهای تنظیم هیجانی کوتاه مدت موثری هستند اما درطولانی مدت پیامدهای مثبت محیطی درزندگی شخص مانند تجربه فعالیت های خوشایند ویا ایجاد حس تسلط وشایستگی را مختل می کنند.
(ریچل،2011 به نقل از زمستانی وهمکاران، 1392). مدل فعالسازی رفتاری همچنین برنقش نشخوار فکری درایجاد وتداوم افسردگی تاکید می ورزد.درمان فعالسازی رفتاری آشکارا برکاهش نشخوارفکری از دیدگاه کارکردی- تحلیلی تمرکز می کند. درمانگران فعالسازی رفتاری به جای محتوای نشخوارفکری،فرآیند آن را مورد هدف قرارمی دهند. درمدل فعالسازی رفتاری نشخوارفکری به عنوان شکلی از اجتناب مفهوم سازی شده است که مراجع را از روبروشدن با موقعیت های دشوار باز می دارد. درمانگران فعالسازی رفتاری به مراجعان کمک می کنند چندین تکنیک را یاد بگیرند تا با افکارشان مقابله کرده ودرفعالیت های مهم زندگی شان درگیر شوند.(زمستانی وهمکاران،1392).
روش تحقيق
پژوهش حاضر از نوع شبه تجربي با روش طرح گروه پيش تست و پس تست همراه با گروه کنترل و با هدف تعيين اثربخشي آموزش برنامه فعال سازی رفتاری خانواده محور بر افسردگی و اضطراب بیماران مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)مي باشد بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس20 تا35ساله مشهد انجام شده است.
جامعه آماري اين پژوهش افراد دچار بیماری مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)در سطح شهر و نمونه در دسترس از ميان بیمارانی که تحت درمان هستند انتخاب شدند؛ که 10 نفر به عنوان گروه آزمایش و 10 نفر به عنوان گروه کنترل به روش نمونه گيري ساده تصادفي انتخاب و تقسيم شدند. نمونه آماری در این پژوهش شامل 20 نفر به صورت نمونه گیری مبتنی بر هدف (در دسترس) انتخاب شدند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند.
ابزار پژوهش
الف)مصاحبه بالینی ساختاریافته براي اختلالات محور (SCID – I): I مصاحبه مذبور ابزاری انعطاف پذیر است که توسط فرست و همکاران ( 1996 ) تهیه شد. دوزوا و دابسون ( 2001)ضریب توافق کامل دو ارزیاب (با استفاده از نوار صوتی براي ارزیابی دوم) در مورد SCIDگزارش نموده اند. در بررسی که توسط بختیاري ( 1379 ) در ایران انجام شد و روایی محتوایی و صوري نسخه ایرانی توسط سه تن از اساتید روانشناسی بالینی تایید شد و پایایی آن با آزمون- مجدد درطی یک هفته 95/0 گزارش شد (پرهون وهمکاران،1393).
ب) پرسشنامه 21سوالی سنجش افسردگی، اضطراب واسترس (DASS-21)
در پژوهش حاضر به منظور جمع آوری اطلاعات از ابزارهایی شامل به منظور سنجش میزان اضطراب و افسردگی از پرسشنامه 21سوالی سنجش افسردگی، اضطراب واسترس (DASS-21) استفاده شده است که آنتونی و همکاران (1998) مقیاس مذکوررا مورد تحلیل عاملی قرار دادند که نتایج پژوهش آنها نشان داد: 68% از واریانس کل مقیاس توسط این 2 عامل مورد سنجش قرار می گیرد. ارزش ویژه عوامل تنیدگی، افسردگی و اضطراب در پژوهش مذکور به ترتیب 97/0 ، 92/0 و 95/0 بود. روایی و اعتبار این پرسشنامه در ایران توسط سامانی و جوکار (1386) مورد بررسی قرار گرفته است که اعتبار بازآزمایی را برای مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی به ترتیب 80/0 ، 74/0 و 76/0 و آلفای کرونباخ را برای مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی به ترتیب برابر با 0/81 ، 0/74 و 0/78 گزارش نموده اند (آشتیانی، 1388).
پروتکل جلسات رفتاردرمانی فعال سازی رفتاری
پنل درمان، برگرفته از مدل فعال سازی رفتاری (کانتر، بوش و راش، 2005، ترجمه میرزایی و فریدونی، 1391) می باشد. درطی هشت جلسه 90 دقیقه ایی بر روی گروه آزمایش خانواده بیماران مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)صورت پذیرفت.
اجرای پیش تست برای کل اعضا (کنترل و آزمایش) در محل انجمن مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)
مداخله درمانی بر اساس فعال سازی رفتاری
شماره جلسه | ساختاردرمانی جلسه |
جلسه اول | آشنایی، معارفه، هنجارها و فرایند گروه، اجرای قراردادهای رفتاری آموزش داده می شود. و با اعضا رابطه خوبی برقرار می شود. قراردادهای رفتاری بین درمانگر و خانواده بیماران مطرح شد. |
جلسه دوم | آشنایی با بیماری، عوامل خطر بیماری مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)و عوامل روانی در محیط خانواده |
جلسه سوم | افسردگی و نقش آن در بیماران مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)و خانواده آنها، آموزش به خانواده برای مقابله با افسردگی بیمار، به خانواده نحوه برخورد با هیجانات و حالات خلقی بیماران، دادن حس ارزشمندی، بازسازی رفتارهایی که به دنبال افسردگی بیماران نمایان می شود، انجام فعالیتهای لذت بخش مرور و بررسی شد و تکالیف تمرین شد. |
جلسه چهارم | مرور جلسه قبل، تمرین درمورد مهارت هايي كه مربوط به خود كارامدي بيمار و خانواده بود از جمله نحوه انجام ورزش ها، فعالیت های بدنی، رژیم غذایی مناسب، دادن تکلیف |
جلسه پنجم | تعیین نقش به خانواده و نحوه برخورد و رفتار با بیمار و تمرین آن، در این جلسه تمرکز بر حالات و قضاوت های شناختی و کنترل آنها و مدیریت استرس بیماران بود. شیوه زندگی و استرس و افکار منفی افراد مورد شناسایی قرار گرفت، سازگاری با استرس و پیش بینی، شناسایی و پیشگیری از پیامدهای منفی و نگرش های غیر منطقی بررسی شد و پیامدهای استرس و اضطراب در بیماران بازسازی شد. در این جلسه ملزومات رهایی از اضطراب و استرس توانایی حل مسئله و رهایی از استرس و طریقه استفاده از مقابله انعطاف پذیر آموزش داده شد. مرور و تمرین |
جلسه ششم | بررسی تکالیف پیشین و آموزش روشهای کاهش اضطراب واسترس به بیماران، بررسی مباحث مرتبط با امید و خوش بینی و ایجاد ارتباط بین اعضای خانواده، استفاده از تقویت کلامی مثبت از طریق امید درمانی و استفاده از جملات مثبت به همدیگر و امید بخش بر پیشرفت های کوچک بیماران بود. آموزش سبک های پاسخ دهی و چگونگی ارتباط آنها با عشق و دلبستگی و نقش این مؤلفه ها درخانواده |
جلسه هفتم | بررسی جلسه قبل، علل و نشانه های افسردگی و راههای کاهش افسردگی بیمار و ایجاد احساس مفیدبودن و توانمند بودن در خانواده و تغیر حالات خلقی و روانی از طریق بهبود سلسله مراتبی، به صورت گفتگوی گروهی بود.، مرور تکالیف و تمرین |
جلسه هشتم | در جلسه آخر مرور و جمع بندی از جلسات صورت گرفت و ارائه خلاصه درمان به شکل کوتاه بیان شد. مفهوم پردازی زندگی کامل و ارائه برنامه متناسب با توجه به تکنیک ها و مباحث جلسات پیشین، مرتبط با افسردگی و اضطراب برای خانواده ارائه و راهکارهای پیگیرانه (مراجعه به روانشناس و مددکار) داده شد. پس آزمون صورت گرفت و اختتامیه. |
يافته ها
متغیر | مرحله | Z | سطح معناداری |
افسردگی | پیش آزمون | 879/0 | 422/0 |
پس آزمون | 633/0 | 817/0 | |
اضطراب | پیش آزمون | 526/0 | 945/0 |
پس آزمون | 492/0 | 969/0 |
جدول1: نتایج آزمون کولموگروف- اسمیرنوف جهت تحلیل مفروضه ی نرمال بودن توزیع داده ها
نتایج جدول 1نشان می دهد مفروضه ی نرمال بودن توزیع داده ها مربوط به متغیرهای افسردگی، اضطراب در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون با خطای 05/0مورد تاًیید است؛ بنابراین توزیع داده ها نرمال است و جهت تحلیل فرضیات پژوهش می توان از آزمون پارامتریک تحلیل کوواریانس استفاده کرد.
جدول 2: نتایج آزمون T مستقل جهت تحلیل فرضیه ی همتاسازی دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون
متغیر | T | درجه آزادی | سطح معناداری |
افسردگی | 113/0 | 18 | 911/0 |
اضطراب | 062/1- | 18 | 302/0 |
نتایج جدول 2 نشان می دهد با خطای 05/0 و با 95% اطمینان این فرضیه رد می شود؛ بنابراین تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل و در مرحله ی پیش آزمون در متغیرهای افسردگی، اضطراب وجود ندارد و دو گروه در این مرحله در متغیرهای افسردگی، اضطراب با هم همتا هستند.
جدول 3: نتایج آزمون لوین جهت بررسی مفروضه ی یکسانی واریانس خطا در مرحله ی پس آزمون
متغیر وابسته | F | DF1 | DF2 | سطح معناداری |
افسردگی | 378/0 | 1 | 18 | 547/0 |
اضطراب | 340/3 | 1 | 18 | 084/0 |
نتایج جدول3نشان می دهد با خطای 05/0 و با سطح معناداری 547/0 مربوطه به متغیر افسردگی و باخطای 05/0 وسطح معناداری 084/0 مربوطبه متغیر اضطراب مفروضه ی یکسانی واریانس خطا در مرحله ی پس آزمون مورد تاًیید می باشد بنابراین اعتبار و پایایی نتایج بعدی مورد تاًیید می باشد.
در نهایت جهت آزمون فرضیه ی فوق با توجه به وجود متغیر مستقل طبقه ای دو سطحی (گروه آزمایش و گروه کنترل)، متغیر وابسته پیوسته (نمرات پس آزمون پرسشنامه ی افسردگی واضطراب) و همچنین متغیر هم تغییر (نمرات پیش آزمون پرسشنامه های افسردگی واضطراب) از تحلیل کوواریانس استفاده گردید. این تحلیل نشان خواهد داد که آیا در میانگین نمرات افسردگی واضطراب در مرحله ی پس آزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل بعد از تعدیل نمره های پیش آزمون اولیه از نظر آماری تفاوت معنادار وجود دارد؟
جدول 4: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس جهت تحلیل فرضیه ی پژوهشی در مرحله ی پس آزمون
شاخص ها | مجموع مجذورات بین گروهی | درجه آزادی | میانگین مجذورات | F | سطح معناداری | تخمین اندازه اثر |
پیش آزمون افسردگی | 864/952 | 1 | 864/952 | 444/140 | 000/0 | 988/0 |
گروه | 919/70 | 1 | 919/70 | 512/104 | 000/0 | 860/0 |
پیش آزمون اضطراب | 982/204 | 1 | 982/204 | 865/271 | 000/0 | 941/0 |
گروه | 028/27 | 1 | 028/27 | 847/35 | 000/0 | 678/0 |
نتایج جدول 4 نشان می دهد تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله ی پس آزمون در متغیر افسردگی واضطراب (P<0/05;F=104/513) وهمچنین متغیراضطراب با(P<0/05;F=35/847) وجود دارد با توجه به نتایج به دست آمده در این جدول می توان گفت 86% تغییرات در افسردگی وهمچنین 68% تغییرات دراضطراب تحت تاثیر آموزش فعال سازی رفتاری خانواده محور می باشد. به طور کلی بر اساس این یافته ها می توان گفت آموزش فعال سازی رفتاری خانواده محور در پس آزمون باعث بهبود و کاهش افسردگی واضطراب بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)در گروه آزمایش شده است و بنابراین می توان گفت این فرضیه ی پژوهشی مورد تاًیید می باشد.
آموزش فعال سازی رفتاری خانواده محور بر بهبود افسردگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)موثر است. یافته های حاصل از تحلیل این فرضیه ی پژوهشی با نتایج پژوهش های پیشین از جمله پژوهش (مختاری و همکاران،2008)، (احمدوند و همکاران ،1391)، (رحیمیان بوگر و طباطبائیان ،1390)، (پدرام و همکاران، 1389)، (خدایی و همکاران ،1390) همسو می باشد؛ البته قابل ذکر است پژوهش های مذکور عینا مشابه پژوهش حاضر نبوده است. از جمله (مختاری و همکاران ،2008) در پژوهش خود با اختلاف در جامعه مورد تحقیق و متغیر مستقل نسبت به پژوهش حاضر و تحت عنوان اثربخشی شناختی-رفتاری بر افسردگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)نشان دادند که بعد از 6 جلسه شدت افسردگی در گروه آزمایش به میزان قابل توجهی نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است. همچنین (زور زون و همکاران ،2004) با تفاوت در جامعه و متغیرهای مورد مطالعه نسبت به پژوهش حاضر و با هدف بررسی رفتار درمانی شناختی بر کاهش اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس100 بیمار مورد مطالعه قرار دادند که نتایج این پژوهش نشان داد که رفتار درمانی شناختی در کاهش اضطراب و افسردگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)اثر دارد.
نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد آموزش فعال سازی رفتاری خانواده محور توانسته است اضطراب این بیماران را کاهش دهد. یافته های حاصل از تحلیل این فرضیه پژوهشی نیز با نتایج پژوهش های پیشین همسو می باشد؛ البته قابل ذکر است پژوهش های مذکور عینا مشابه پژوهش حاضر نبوده است. نتايج پژوهش (زور زون و همکاران ،2004) تحت عنوان “رفتار درمانی شناختی بر کاهش اضطراب وافسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با تفاوت در جامعه ی مورد مطالعه نشان داد که رفتار درمانی شناختی در کاهش اضطراب و افسردگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)اثر دارد. همچنین یافته های پژوهش (دادپور و همکاران،1391) تحت عنوان “اثربخشی آموزش های عقلانی-هیجانی به شیوه گروهی بر عزت نفس و اضطراب دانش آموزان پسر تیزهوش” نشان داد تفاوت میانگین نمرات عزت نفس در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنی داری افزایش یافته است؛ همچنین تفاوت میانگین نمرات اضطراب در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافت. همچنین (دهقانی و همکاران ،1391) با تفاوت در رویکرد آموزشی و درمانی در پژوهشی تحت عنوان “تاثیر برنامه آموزش گروه همتا بر میزان اضطراب بیماران مولتیپل اسکلروزیس” نشان دادند که این درمان به میزان قابل توجهی موجب کاهش اضطراب می شود. همچنین احمدوند و همکاران (1391) با تفاوت در جامعه مورد مطالعه نشان داد که گروه درمانی شناختی رفتاری به میزان قابل توجهی موجب کاهش اضطراب و افسردگی در بیماران دیالیزی می شود. (کاشانی و همکاران ،1391) اثربخشی درمان شناختی-رفتاری گروهی بر کیفیت زندگی و اضطراب بیماران روده تحریک پذیر را بررسی کردند. یافتهها نشان دادند که تدارک یک طرح درمانگری اختصاصی بر اساس درمان شناختی-رفتاری در بیماران روده تحریک پذیر بر کیفیت زندگی و کاهش اضطراب آنها موثر می باشد. در پژوهشی که (رسولی و برجعلی،1390) انجام دادند با تفاوت در روش درمانی نشان دادند که معنادرمانی به شیوه گروهی بر کاهش اضطراب و افزایش عزت نفس بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)موثر بوده است. در پژوهشی که توسط (پدرام و همکاران،1389)انجام شد، به بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر درمان اضطراب، افسردگی و ایجاد امیدواری در زنان مبتلا به سرطان سینه پرداخته شد. یافتههای پژوهش نشان داد که گروه درمانی به گونه ای معنادار به کاهش افسردگی، اضطراب و افزایش امیدواری بیماران گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل منجر شد، اما چنین تغییراتی در گروه کنترل مشاهده نشد. در روش فعال سازی رفتاری خانواده محور، بیمار خود را به عنوان فردی با اهمیت و ارزشمند میشناسد و احساس دوست داشته شدن و ارزشمند بودن را تجربه میکند. او خود را به عنوان یک فرد با موقعیت خاص در میان اعضای خانواده میشناسد (واکر، 2002). در این مدل آموزشی بیمار احساس توانمند بودن، اهمیت داشتن و مورد پذیرش واقع شدن را تجربه میکند. بیمار احساس بهتری نسبت به خود پیدا میکند. اینکه بیمار چه احساسی نسبت به خود داشته باشد در رفتار او هم تأثیر بسزایی میگذارد. هنگامی که توجه خانواده به خود بیمار است تا به مشکل او، بیمار به گونه متفاوتی رفتار میکند چرا که رفتار، افکار و عملکرد بیمار رابطه مستقیمی با احساس او نسبت به خودش دارد. احساس بهتر رفتار بهتر را سبب میشود. در این روش درمانی آنچه باعث تغییر رفتار بیمار میشود، ارتباط خانواده با بیمار است. رابطهای که اساس آن درک هرچه بهتر و بیشتر دنیای بیما است (واکر، 2002). لذا فعال سازی رفتاری خانواده محور با توانایی بهبود ارتباط خانواده – بیمار و بهبود احساسات بیمار نسبت به خود، می تواند اختلالات رفتاری بیمار را تحت تاثیر قرار دهد. لذا ادامه ی شرکت آنان در جلسات آموزش فعال سازی رفتاری خانواده محور باعث احساس ارزشمند بودن در بیماران مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)شده و به دنبال آن بهبود اضطراب در آن ها می شود؛ بنابراین در راستای این تبیین می توان گفت آموزش فعال سازی رفتاری خانواده محور بر بهبود اضطراب بیماران مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)تاثیر معنی داری دارد.
برای دریافت مشاوره های علمی در زمینه های مختلف یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در واتساپ یا تلگرام پیام بگذارید.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی
دیدگاهتان را بنویسید