طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار چیست؟
طرحواره خویشتن تحول نیافته به معنای باور به این است که فرد بدون حمایت یا نزدیکی بیش از حد با یک شخص مهم، قادر به رشد شخصی و اجتماعی نیست و اعتقاد به عدم توانایی در ادامه زندگی و شادابی را دارد.
درمان طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار
درمان طرحواره خوشتن تحول نیافته معمولاً شامل مشاوره رواندرمانی و کار با توانمندیهای فرد برای توسعه هویت مستقل است. این فرایند میتواند با ایجاد آگاهی در فرد و تقویت مهارتهای مواجهه و توسعه شخصی، ریشه طرحواره خوشتن تحول نیافته را برشمرده و بهبود آن را فراهم کند.
ریشه طرحواره خوشتن تحول نیافته
ریشههای طرحواره خوشتن تحول نیافته معمولاً در الگوهای رفتاری والدین و فرایند تربیتی آنها پیدا میشود.
طرحواره خویشتن تحول نیافته خودگرفتار
چرا به بعضی ها می گویند بچه ننه؟ چرا بعضی ها نخود به دهنشان نم نمی کشد و همه حر فها را به والدین خود یا کسی که برایشان مهم است می گویند؟ این موضوع به چیزی بستگی دارد که به آن طرحواره خویشتن تحول نیافته می گوئیم.
من ارسطو رضایی هستم روانشناس بالینی، در این مقاله به صورت کامل همه چیز را در مورد طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار در 5 بخش توضیح داده ام، از شما می خواهم صبور باشید و نوشته را تا انتها مطالعه کنید، پادکست ها را بشنوید،ویدئو را تماشا کنید، پرسشنامه را اجرا کنید و بررسی کنید که ایا گرفتار این طرحواره هستید یا خیر؟ در انتها در مورد نحوه درمان این طرحواره نیز توضیح داده ام.
1_ پادکست طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار
2_ ویدئوی مربوط به طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار
3_ طرحواره خویشتن تحول نیافته خودگرفتار چیست؟
آیا تا بحال کسی به شما لقب «بچه ننه»داده است؟ آنچه که در جامعه تحت عنوان «بچه ننه» به دیگران نسبت داده می شود، احتمالا( و البته نه دقیقا) اشاره به طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار دارد، بیماران مبتلا به طرحواره خویشتن تحول نیافته خودگرفتار، آنقدر در شخصیت افراد مهم زندگیشان ذوب شدهاندکه نه خودشان و نه درمانگر نمیتوانندبه طور واضح بگویند ریشه هویت بیمار کجاست و کجا هویت دیگران است.
معمولاً هویت فرد مبتلا به خویشتن تحول نیافته یا خود گرفتار با فردی درآمیخته است که آن فرد یا یکی از والدین است یا نماد والدین است مانند همسر، رئیس یا بهترین دوست.
این افراد در دیگری ذوب می شوند، به صورتیکه فردیت ندارند، معمولا رابطه هیجانی بسیار نزدیکی با نماد والدین دارند، رشد اجتماعی طبیعی ندارند، بسیاری از این بیماران معتقدند که اگر که حمایت مداوم والدینشان نباشد و یا اگر حمایت مداوم نماد والدین شان نباشد نمی توانند به زندگی خود ادامه بدهند و به همین دلیل شدیدا به دیگران وابسته و نیازمند هستند.
مثلاً میگویند بدون آن دوستم نمی توانم به زندگی ادامه بدهم وبه آنها احساس تعلق خاطر شدیدی دارد، به صورتیکه فکر می کنند دو روح در یک بدن هستند، گاهی نیز احساس می کنند که می توانند فکر طرف مقابل را بدون اینکه از او سوال بکنند بخوانند، آنها بین خود و کسی که با او در آمیخته هستند مانند همسر یا بهتریندوست، مرزی نمی گذارند و هرگاه مرزی بگذارند احساس گناه می کنند.
آنها ممکن است بگویند: من بدون تو غذا نمیخورم، منتظر ماندم تا تو بیایی و بعد غذا بخورم، این فرد بدون دیگری احساس درماندگی می کند، اینها مربوط به قسمت گرفتار این طرحواره بود(یعنی طرحواره خویشتن گرفتار).
این افراد خویشتن تحول نیافته نیز دارند، فرد احساس هویت نمی کند احساس پوچی می کنند، اگر هم نسبت به خود احساسی داشته باشد این احساس موقتی و گذری است، دلیلیش هم این است که برای اینکه این افراد بتوانندبا والدین خود آمیخته شوند، از هویت خود صرف نظر کرده ا ند، این افراد تصور میکنند در دنیایی بی در و پیکر غرق شده اند، نمی دانند کی هستند و چه تمایلاتی دارند، معمولاً استعداد و ویژگی ممتازی را در خود پرورش ندادند و از استعدادهای طبیعی خودشان استفاده نکردند، اگر طرحواره خویشتن تحول نیافته و خود گرفتار که شدید باشد فرد به وجود واقعی خود شک میکند و درحقیقت عزت نفس او صفر است.
4_ ابعاد طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار
طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار ۲ بعد دارد:
- بعد گرفتار که به آن طرحواره «خود گرفتار» می گوئیم
- و بعد تحول نیافته که به آن«خود تحول نیافته» می گوئیم.
که بیشتر اوقات این دو باهم همپوشی دارد اما همیشه اینطور نیست، گاهی اوقات بیمار شخصیت گرفتار دارد اما تحول یافته است، گاهی نیز تحول یافته است اما گرفتار نیست.
بیشتر اوقات جنبه خویشتن تحول نیافته در بیماران برجستهتر است، زیرا بیمار در خانواده پر توقعی بود که دائما او را تحت سلطه میگرفتند و او نتوانسته به خود (SELF)مراجعه بکند و به هویت مستقلی دست پیدا کند، او فکر میکند زندگی والدینشان واقعی تر از زندگی خودشان است، آنها خودشان را جدی نمیگیرند و به همین دلیل بی هویت هستند این افراد معمولاً شخصی را به عنوان رهبر انتخاب می کنند تا در او ذوب شوند.
5_ علائم طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار
تقلید از رفتار کسی که با او آمیخته شده اند و یا دائماً درباره او صحبت می کنند. تمامی افکار احساسات و رفتارهای که با افکار احساس و رفتار شخصی که به او آمیخته شده اند تفاوت دارد را واپس رانی می کنند، اگر هم بخواهند از کسی که گرفتارش شدهاند به طریقی جدا شوند، احساس گناه می کنند(پس اگر احساس آشفتگی کنند رهاشدگی ست، اگر احساس گناه کنند آمیختگی)
6_ گفتگو در مورد طرحواره خود گرفتار و خویشتن تحول نیافته
آقایی مقصودی: جناب رضایی، طرحواره گرفتار/خود تحول نیافته را برایمان باز کنید، به چه دورهای باز میگردد و نشانه هایشان چیست؟
آقایی رضایی: فروید یک جملهی دارد که میگوید: کودکی را میزنند و عبارتی دیگری دارد بنام: عالی جناب کودک.
آقایی مقصودی: زیباست.
آقایی رضایی: بله، عالی جناب کودک، خب چرا میگوید عالی جناب کودک؟
چون که هر مشکلات که ما داریم بر میگردد به آنجا، عالی جناب کودک. و ما در دوره ای که میگذاریم با نام «کارگاه شفای کودک درون» به بازسازی زخم های کودک میپردازیم. بعضی ها اول این دوره بی تحمل می شوند، به او میگوئیم، عالی جناب کودک اختیار شما را در دست دارد و در واقع فرمانده همه این داستان است.
اما غالبا خیلی ها ممکن است که این موضوع را نپذیرند، اما سرانجام بعد از تلاش بسیار زیاد افراد متوجه میشوند که باید ریشه های تشکیل شخصیت را بررسی کنند.
ما داریم در مورد طرحواره خود تحول نیافته صحبت میکنیم. طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار دو بعدی است. بعضی ها فقط این را دارند و بعضی ها این را، اما بعضی ها هر دو را دارند.
غالباً افراد مبتلا هر دو را دارند اما ما مراجعی داشتیم که یک بخش را داشت؛ خود گرفتار، یعنی اینکه، من در شخصیت فردی دیگری ذوب میشوم، من مادری دارم، من پدری دارم در شخصیت مادر و پدرم ذوب شده ام.
یا اگر که با فردی ازدواج کنم، آن شخص میشود نماد شخصیت والدین من. یعنی در شخصیت او ذوب میشوم. به عنوان مثال: خانم اسم شوهرش محمد است و همه جا میگوید: محمد نظرش این است، محمد نظرش آن است، محمد این را میگوید، محمد آن را میگوید. خب، سوال اینست که نظر تو چیست، تو چه میخواهی؟ دائما در حال نقل قول است.
به صورت خفیف در سطح جامعه خیلی ها را میبینیم که از خود نظری ندارند، نیچه این را گفت؛ شوپنهاور این را گفت؛ فلان روانشناس این را گفت! دکتر فلانی این را گفت! اما باید تو هم یک هویت داشته باشی، یعنی به صورت نرمال اگر چه که ما کتاب هایی میخوانیم، گارگاه هایی میرویم و آموزش هایی میبینیم اما من باید خود، یک هویت داشته باشم.
بعضی ها به شدت گرفتار ند، یا یک نمونه مثال بزنم:
زوجی آمدند و آقا می گوید: آقای رضایی، خوانواده خانم من منزل ما زندگی میکنند، نیستند ولی انگار هستند، ما آب میخوریم خانمم می رود و به خانوادش همه چیز را می گوید.
خصوصی ترین مسائل ، حتی رابطهی جنسی را با مادرش در میان میگذارد، این میشود خودگرفتار،اما خود تحول نیافته یعنی من احساس هویت نمیکنم که کسی هسم، چیزی هستم، خواسته هایی دارم، نیاز هایی دارم، عقایدی دارم و سلیقه هایی دارم. عقیده و سلیقه های من، با والدینم و همسرم متفاوت است و این هیچ اشکالی ندارد.
غالباً در خوانواده های که والدین به شدت کنترل گرند و اصلاً فرزند را به عنوان انسان مستقل و جدید قبول ندارند، و همیشه خیال میکنند او یک کودک است و همه چیز باید تحت کنترل باشد. این خوانواده ها، این پاتولوژی یا طرحواره خود تحول نیافته را ایجاد میکند.
اکنون فرزند بزرگ شده و فرض میکنیم بیست و سه سالش است و به محضی که یک قرار ملاقاتی با کسی میگذارد میآید، تمام جزئیات را با مادرش میگوید، اگر نگوید احساس گناه میکند، باید بگوید، امکان ندارد که نگوید، حالش بد میشود و دست خودش نیست. اگر چه، شاید مادر او را سرزنش کند ولی باز هم میگوید.
آقایی مقصودی: این افراد نمیتوانند صحبت خودشان را مطرح کنند، ابراز عقیده نمیکنند، این را در یکسری افراد میبینیم که ابراز عقیده برایشان سخت است و ترجیح میدهند به صورت غیر مستقیم حرفشان را بزنند. من میخواهم سوال را اینطور مطرح کنم کلیشه های جامعه چه تاثیری بر طرحواره گرفتار خود تحول نیافته دارد؟
آقایی رضایی: ببینید، این ترس (ترس از ابراز عقیده) ارتباطی زیادی با طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار ندارد. این بیشتر بر میگردد به طرحوارهی اطاعت.
آقایی مقصودی: خیر ، به صورتی کلی میخواهم مطرح کنید، مبحث کلیشه را با طرحواره.
آقایی رضایی: این طرحواره ریشه هایش در جامعه خیلی کم است، یعنی اینکه، بگوئیم جامعه به عنوان یک عامل اثرگذار، نقش دارد در طرحواره خویشتن تحول نیافته، من ندیده ام تا بحال، و نه مقاله ای خوانده ام، نه مشاهده ای کرده ام. من وقتی دیدم مراجعی طرحواره خویشتن تحول نیافته را دارد، پدر یا مادری داشته که به شدت کنترل گر بوده اند.
آقایی مقصودی: آیا در تحصیل، دانش آموزی که مثلا دبستانی است و مدرسه میرود، عوارض این طرحواره آنجا چگونه خودش را نشان میدهد؟
آقایی رضایی: ببینید، این افراد، چون خود(SELF) ندارند و جوش خوردند با والدین یا پدر و مادر، اگر دستاوردی هم داشته باشند مال خودشان نمیدانند، خیال میکنند این مال آنها است.
در نتیجه زمینه آماده میشود برای طرحواره بی کفایتی و طرحواره وابستگی. با خودش میگوید: خب، من که نبودم، چون پدر و مادرم راهنمایی کردند، من درس خواندم و چون پدر و مادرم راهنمایی کردند، من در فیزیک فلان نمره را گرفتم، پس این ربطی به من ندارد و بخاطر والدینم است، در نتیجه، این دستاورد ها که باید نشان بدهد که من استعدادی دارم، توانمندی دارم پس میتوانم بروم، این رشته، این شغل و این کار را انجام بدهم، ذهنیت او را تقویت نمی کند.
اگر هم والدینم بیایند و بگویند: این مجموعه (شرکت یا فروشگاه) مال تو بیا و این کار را انجام بده، از آنجایی که من باید مدیریت کنم اما چون اصلاً منی وجود ندارد، نمیتوانم این کار را انجام بدهم.
پس در نتیجه، اگرچه که ممکن است در تحصیل نمرات خوبی بدست بیاورم اما در نهایت این افراد، افرادی توانمند نخواهند بود. این افراد، افرادی متکی به خودشان که بتوانند مانند افرادی بزرگسال مسئولیت های را به عهده بگیرند و خودشان بتوانند از پس بعضی مشکلات بر بیایند و کاری خلق کنند یا هر اقدامی دیگری، این اتفاق غالبا نمیافتد برای این افراد.
اگر می خواهید به فرزند خود مسدولیت پذیری را بیاموزید در کارگاه فرزند پروری برای والدین که در مرکز روانشناسی خودبیداری برگزار می شود شرکت کنید.
آقایی مقصودی: بعضاً مطرح میشود که یکی از مسیر های تداوم طرحواره، انتخاب شغل و همسر است. هر چند اگر شغل انتخابی باشد، بعضاً، آدم به اجبار در یک شغلی می رود، در افراد دارای طرحواره گرفتار خود تحول نیافته، ما به چه شکلی میبینیم؟
آقایی رضایی: در انتخاب همسر، غالبا افرادی را انتخاب میکنند که بتوانند در او ذوب شوند، به یک شکل شبیه والدینشان باشند و همانطور که در مورد والدین آنها این همجوشی را داشتند، بعضی این همجوشی را در انتخاب همسر شان میتوانند پیدا کنند. در ارتباط با شغل هم همینگونه است، هیچگونه ابراز نظری نمیکنند، هیچگونه مخالفتی نمیکنند و کاملا ذوب میشوند. من غالباً این افراد را شاغل ندیده ام، غالباً، افرادی هستند که نا موفقند.
آقایی مقصودی: اگر شغل نداشته باشند در ازدواج و تداوم ازدواجشان هم مشکل پیدا میکنند؟
آقایی رضایی: بله، بیشتر این افراد خانم هستند، از این جهت بسیاری از والدین به دلیل اینکه فزندشان دختر است، این حق را برای خودشان قائلند که او را به شدت کنترل کنند(بخصوص در کشور ما) در آقایان هست ولی خیلی کم است، بسیار به ندرت.
کسانی که به آنها در جامعه «بچه ننه» میگویند یعنی خیلی بچه ننه اند، آب که میخورند میرود به مادر شان میگویند، به نظر شما بچه ننه ها شغلی مستقلی دارند؟ آنها اگر شغلی هم به راه بندازند، مادر شان تصمیم میگیرد یا پدر شان تصمیم میگیرد که چه کار کنند، کجا سرمایه گذاری کنند، گسترش بدهند یا ندهند، کارمند استخدام کنند یا نکنند؟ ممکن است پدر یک سوپر مارکت افتتاح کند برای پسری که طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار دارد، پس از شش ماه پسرش ورشکست میشود.
البته اگر پدر همیشه مدیریت کند همه چیز خوب است. یا مادر برای پسرش یک آژانس هواپیمایی باز میکند، اما همه چه تحت کنترل مادر است. در نتیجه، اینها در شغل، خواه و ناخواه(اگر طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار داشته باشند) نا موفقند، چون من باید خودم باشم، نقاط قوت کارم را ببینم، نقاط ضعف را ببینم، خلاقیت داشته باشم، در واقع فکر کنم، اگر مادر من یا پدر من این شغل را اداره کنند، پس این شغل مال من نیست، مال آنهاست. در نتیجه یا من شغلی را شروع نمیکنم یا اگر میکنم با راهنمایی همسر، پدر یا مادر است و غالبا به نتیجه مطلوبی نمیرسم، اما اگر شغل هایی باشد که کارمندی باشد و نیاز به خلاقیت من نباشد، آن شغل ها را مانند ربات انجام میدهم.
آقایی مقصودی: آقایی رضایی، کسی که دچار طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار است در واقع، هویتش خوب شکل نگرفته؟
آقایی رضایی: بله، اینها در واقع سرم درگمند.
آقای مقصودی: درمانش هم باید مشکل باشد اینطور نیست؟
آقایی رضایی: به هر حال قابل درمان هستند، در فرایند درمان ،در نهایت، ما آنها را متوجه میکنیم که هویتی دارند، سلیقه های خودشان چیست، عقاید شان چیست، استعداد خودشان چیست؟ مثلاً: یکی از تکالیف که میدهیم، این است که در کجا عقاید تو با مادرت تفاوت دارد.
مثلاً تو از چه رنگی خوش ات میآید که مادرت خوشش نمیآید، آن نمادی که در واقع در آن غرق شده، ما سعی میکنیم این مرز را جدا کنیم، یک مرز را ترسیم میکنیم و به وسیلهی تکنیک های مختلف تا افراد بدانند که من در این زمینه استعدادی دارم و در این زمینه ندارم، نه استعدادی که مادرم میگوید. من در این زمینه استعداد دارم، در این زمینه با مادرم با پدرم مخالفم، من در این زمینه با همسرم مخالفم، من در این زمینه سلیقه ام، علاقه ام این است و به این وسیله افراد در پایان درمان احساس میکنند که من کسی هستم و احساس هویت میکنند، البته واقعیت این است که بیشتر این افراد را والدینشان برای درمان می آورند و آن والدین هم سبب می شوند که او درمن را رها کند، والدین می گویند او بهترین روانشناس است و بعد از چند جلسه احساس می کنند روانشناس خوبی نیست و به فرزند خود می گویند که درمان را رها کنند، با عرض پوزش باید بگویم والدین آنها چون بسیار مداخله گر و فضول هستند اجازه نمی دهند درمان روند طبیعی خود را طی کند.
احساس پوچی در کسانی که طرحواره خود گرفتار یا خود تحول نایافته دارند، بسیار زیاد است، بعد از درمان احساس پوچی، در واقع از بین خواهد رفت. وقتی من خودم هستم، احساس تر و تازهگی میکنم، وقتی خودی وجود ندارد، اگر همه ی دنیا را هم داشته باشم، این حس را ندارم.
بنابراین در پایان درمان، افراد برای عقاید خودشان، استعداد های خودشان و سلیقه های خودشان احترام قائلند و بدون احساس گناه و بدون درگیری به آن توجه میکنند و احساس تازگی و شادابی میکند.
آقایی مقصودی: دست شما درد نکند، همچنان از بینندهگان عزیز هم که عرض توجه کردند، نهایت سپاس را دارم.
آقایی رضایی: من هم از شما تشکر میکنم.
7_ هدف از درمان طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار و نحوه درمان آن چیست؟
هدف اصلی درمان، کمک به بیماران برای بیان خویشتن طبیعی شان، تمایلات شان، عقایدشان، تصمیم هایشان، استعدادها و علاقه های شخصی شان است.
تلاش برای اینکه خویشتن واقعی را سرکوب نکنند و خودشان را محور زندگی قرار بدهند، این افراد بعد از درمان از شباهت ها و تفاوت های خود با کسی که با او آمیخته شده اند آگاه می شوند، مرزها را با دیگران مشخص می کنند و برای خودشان هویتی انتخاب میکنند.
گاهی نیز بیمار از روابط نزدیک پرهیز میکند تا گرفتار کسی نشود، هدف درمان بیماران این است که انها را تشویق کنیم که روابطی را با دیگران برقرار بکند که نه زیاد گرفتار شود و نه به انزوا فرو برود.
برای درمان این طرحواره لازم است به طرحواره درمانگر صاحب صلاحیت مراجعه کنید، البته والدین این افراد نیز نیاز به درمان دارند، همچنین می توانید از روانشناسان مرکز خودبیداری کمک دریافت کنید و والدین گرامی نیز با توجه به اینکه باید آموزش ببینند در کارگاه فرزند پروری برای والدین که در مرکز روانشناسی خودبیداری برگزار می شود، شرکت کنند.
اگر روانشناس هستید و می خواهید طرحواره درمانی را به صورت کامل بیاموزید می توانید بر روی لینک زیر کلیک کنید و بسته کارگاه طرحواره درمانی برای درمانگران را که بر اساس سر فصلهای انجمن بین المللی طرحواره درمانی تهیه شده است تهیه کنید:
اگر شما یا اطرافیانتان مبتلا به طرحواره خویشتن تحول نیافته خود گرفتار هستید برای دریافت مشاوره حرفه ای یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در واتساپ یا تلگرام پیام بگذارید.
اگر خارج از کشور هستید و یا با ارسال تیکت راحتتر هستید از طریق فرم زیر برای ما پیام بگذارید ما در اسرع وقت با شما تماس خواهیم گرفت.
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی5 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام
من که ازخوندن و گوش کردن این مقاله لذت بردم و می برم با اینکه بارها و بارها گوش می کنم هربار نکته جدیدی از مطالب برام برجسته
میشه
ممنون ازتون🥰
سلام اقای دکتر
من هویت فردی ندارم تمام رفتارها و اعمالم به بقیه گره خورده است. نمیدونم مربوط به طرحواره ی وابستگی است یا خویشتن تحول نیافته؟
طول درمان هر کدام چقدر هست؟
سلام در خودتحول نیافته شما هویت فرد دیگری را می گیرید، اما در طرحواره وابستگی شما در انجام کارهای رزانه و معمولی زندگی به دیگران وابسته هسنید.
سلام آیا رابطهای میان این طرحواره و طرحواره ی وابستگی وجود داره؟ و برای درمان چه کار میشه کرد؟
الزما نه، اما می تواند کسی که طرحواره خویشتن تحول نبافته دارد فرد وابسته ای هم بشود یا علائم فرد وابسته را داشته باشد که غالبا این است، اما باید فهمید که طرحواره اصلی او کدام است و ابتدا آن را درمان کرد وگرنه درمان بی فایده خواهد بود.