اختلال وحشت زدگی چیست؟ علتش چیه؟ درمانش چیه؟ فرقش با بیماری پزشکی 1 پادکست
اختلال وحشت زدگی چیست و نحوه درمان پنیک اتک
- پادکست زیر را که بخشی از کارگاه درمان اختلال پنیک اتک برای دانشجویان می باشد، بشنوید
پادکست «اختلال وحشت زدگی چیست به زبان ساده علائم در DSM5»جلسه بیستم
حملات پانیک با ترس معمولی چه فرقی دارند؟
سلام من ارسطو رضایی هستم و در این مقاله سعی می کنم به معرفی اختلال وحشت زدگی به زبان ساده و تشخیص اختلال وحشت زدگی از بیماری های پزشکی و تاثیر آن در زندگی، علائم و ملاک های تشخیصی آن، علت اختلال وحشت زدگی و درپایان به معرفی درمان آن در 10 بخش مفصل می پردازم.
1-اختلال وحشت زدگی چیست؟
اختلال وحشت زدگی و آگورافوبیا در 5-DSM از هم جدا شده اند و آنها را با دو اختلال متمایز جایگزین کرده است:
- اختلال وحشت زدگی
- آگورافوبيا.
در اختلال وحشت زدگی،بهصورت ناگهانی و جدی فرد احساس ترس و پریشانی شدیدی دارد که همراه با علائم جسمانی هست، مثل تپش قلب ، لرزش احساس خفگی ، نفس کشیدن کوتاه، عرق کردن، درد توی قفسهی سینه ، حالت تهوع و سرگیجه کرخت شدن بخشی از بدن یا تمام بدن ،احساس مورمور شدن.
بدن ناگهان گر میگیرد یا یخ میکند، احساس سبکی در سر و… اینها علائم جسمانی اختلال وحشتزدگی و گذر هراسی و یا پلیک هست.
علائم فکری اختلال پانیک اتک چیست؟
- ترس از دست دادن کنترل
- ترس از مردن
- احساس گسستگی یا غیرواقعی بودن.
فرد یک لحظه گیج و منگ میشود این حمله ها یک دفعه ای شروع می شود، کوتاهمدت است و حداکثر نیمساعت زمان میبرد، بسیار بهندرت دیدهشده است که بیشتر از نیمساعت طول بکشد، در حین این حملهها اضطراب در کمتر از 10 دقیقه به اوج خودش میرسد.
اختلال وحشتزدگی و گذر هراسی بیشتر اوقات بهنظر می آید که بدون هیچ دلیلی به وجود میاید که به آن میگوییم حملههای غیرمنتظره، اما بسیاری از اوقات وابسته به موقعیت هست که به آن میگویم حملههای موقعیتی.
مثل کسی که وقتی میخواهد وارد آسانسور شود و دچار پنیک اتک میشود یا بعد از ورود به آسانسور این اتفاق برای او میافتد، حملههای غیرمنتظره معمولاً با افکاری مثل:« ترس از دست دادن کنترل»«ترس از دیوانه شدن» «ترس از مردن» و «میل به فرار» و… مشاهده می شود، بهمرور زمان حملههایی غیرمنتظره تبدیل میشود به حملههای موقعیتی، یعنی با گذر زمان غالبا تداعی ایجاد می شود.
ما حملات پنیک اتک و یا حملات وحشتزدگی را در بسیاری از اختلالات اضطرابی مشاهده میکنیم، مثل اختلال اضطراب فراگیر و یا در بسیاری از فوبیها هم ممکن است که مشاهده کنیم مثل کسی که فوبی خاص نسبت به مار دارد.
اما یکی از نشانههای بسیار مهمی که باید در تشخیص اختلال وحشتزدگی یا پنیک اتک در نظر بگیریم، این است که این حملات باید غیر منتظره باشد، البته نه الزاما همه آنها، اما چند حمله غیرمنتظره باید بیمار گزارش کند. دراینصورت ما میتوانیم حدس بزنیم که احتمالاً بیمار مبتلا به پنیک اتک یا اختلال وحشتزدگی است.
چند نکته را باید در تشخیص پنیک اتک یا اختلال وحشتزدگی در نظر بگیرید: اول بیمار حملههای دائمی و غیر قابل پیشبینی نشدهای را تجربه کرده باشد، یک یا چند تا حالت ممکن است چند تا وابسته به موقعیت باشد اما چند تا باید غیرقابلپیشبینی باشد و نکته بعدی دائمی باشد، یعنی اینکه بهعنوان یک مشکل دائمی اشاره کند او بهصورت جدی نگرانی و یا ترس دارد که مبادا دوباره دچار حملات وحشتزدگی شود، این دونکته را بهعنوان مهمترین پارامترها برای تشخیص اختلال وحشتزدگی در نظر داشته باشید.
تقریباً 50درصد یا یکسوم بیمارانی که اختلال وحشتزدگی دارند ملاکهای گذر هراسی را هم میگیرند، ما انواع فوبی داریم:
- فوبی خاص
- فوبی از فضای باز یا آگو را فوبیا یا گذر هراسی
گذر هراسی مثل فوبی خاص نیست که فرد از شیئی یا چیزی یا موقعیتی بترسد، بلکه ممکن است فرد از این ترس داشته باشد که مبادا در فلان موقعیت قرار بگیرم و دچار حملات پنیک اتک یا وحشتزدگی شوم و کنترل خود را از دست بدهم دیوانه بشوم بمیرم، بعضی از این بیماران از فضایی باز میترسند بعضیهایشان از فضایی بسته میترسند، بعضیها از مکانهای عمومی مثل بازار میترسند، بعضیها از پلها، تونلها و بعضی ها از اینکه توی جمع باشند میترسند.
بعضی ازاین که در مترو، اتوبوس، قطار، ماشین، هواپیما و… دقت کنید فرد ترس دارد که دچار حملات وحشتزدگی شود.
اسمش گذر هراسی هست ولی ترس از حملات وحشتزدگی دارد، کسانی که این اختلال را دارند، از موقعیتها تا حد امکان فرار میکنند و یا ممکن است دست به رفتارهای ایمنیبخش بزنند که درمورد رفتارهای ایمنی بخش قبلاً صحبت کردیم که بتوانند به وسیله این رفتارها اگر اضطرابی هم به سراغش آمد به خودشان احساس امنیت بدهند و کمکم خود همین تبدیل میشود به تقویت منفی، مثل کسی که باید در را باز بگذارد.
یکی از مراجعین من(ارسطو رضایی) خانمی بود که وقتیکه به فضاهای بسته میرفت میگفت در را مقداری باز بگذارید، وقتی هم که ما با هم جلسه داشتیم در را در جلسات اول مقداری باز گذاشت، به این میگوییم رفتار ایمنیبخش.
ویا همه جا شوهرش با او بود، اختلال وحشتزدگی از اختلال گذر هراسی متفاوت هست و طبیعتاً ملاک های آن هم متفاوت هستند و گذر هراسی در بعضی از افراد محصول و ثمره اختلال وحشتزدگی هست، اما بسیاری از اوقات فرد میتوانداختلال گذر هراسی داشته باشد اما بدون اختلال وحشتزدگی، ولی کسی که اختلال گذر هراسی دارد یا آگورا فوبیا احتمالاً در آینده دچار پنیک اتک خواهد شد.
پس بهعنوان یک مقدمه میشود این را در نظر گرفت، معمولاً کسانی که آگو را فوبیا دارند ولی پنیک اتک ندارند نسبت به کسانی که این دو را باهم دارند، کمتر برای درمان مراجعه میکنند، البته کسانی که در گذر هراسی یا آگورافوبیا دچار حملات وحشتزدگی می شوند، درجه تجربه وحشتزدگی خیلی کمتر است نسبت به کسی که اختلال وحشتزدگی یا پنیک اتک دارند.
ولی تجربه شان شبیه هم است، بیشترشان میگویند: دچار معده درد میشوم، احساس می کنند که کنترل مثانه را ندارند ولی علائم ضعیفتر الگوی اجتنابی در هر دو شبیه هم است،یعنی هر دو به یک شکل سعی میکنند که با این احساسات کنار بیایند و از آن دوری کنند.
بهطورکلی کسانی که گرفتار اختلال وحشتزدگی و یا پنیک اتک و اختلال گذر هراسی و یا آگورا فوبیا هستند دست به پرهیز میزنند، بههمین دلیل زندگیشان محدود میشود و بههمین دلیل در دام افسردگی میافتند، چون منطقه آسایش آن ها روزبهروز با استفاده از این فاصله گرفتن ها کمتر و کمتر می شود.
بعضی از آنها همیشه طبقه اول یا دوم ساختمان زندگی میکنند چونکه از آسانسور میترسند، بعضی از آنها طوری برنامهریزی میکنند که تمام و خریداهای شان را فرد دیگری انجام بدهد، یا با فرد دیگری به خرید بروند وخب جدیداً هم که استفاده از اپلیکیشنها مد شده است. با استفاده از اپلیکیشنها یا تلفن یا پیک خرید کنند.
بعضی از این افراد هم به وسیله مواد مخدر مشروب یا دارو سعی میکنند که خود درمانی کنند که بسیاری از افرادی که برای مداوای اعتیاد به سراغ ما می آیند، ممکن است که متوجه شویم که برای کنار آمدن با اختلال گذر هراسی و یا پنیک اتک به مواد مخدر پناه برده اند و همه اینها باعث میشود که زندگی فرد محدود شود، هرچقدر که شما ارتباطات تان کمتر باشد تعاملات کمتر باشد احتمال ابتلا به افسردگی بسیار بیشتر است.
پس همانطور که از نامش پیداست اختلال وحشت زدگی (panic disorder اختلال پنیک) یعنی حملات پیاپی وحشت یا اضطراب، این حملات با بعضی علائم بدنی همراه هستند مانند:
- تپش قلب
- تنفس سریع
- سرگیجه
- تعریق زیاد
- تهوع
- لرزش و…
علاوه بر آن ممکن است فرد بشدت احساس ترس و دی پرسونالیزیشین کند(دی پرسونالیزیشین حالتی است که در آن فرد احساس می کند خودش نیست، اعمال خود را از نگاه فرد دیگری تماشا می کند و هیچ کنترلی روی شرايط محیطی ندارد).
اکثر مردم در زندگی خود حداقل یک بار به حمله وحشت زدگی دچارمی شوند، اما اختلال وحشت زدگی زمانی تشخیص داده می شود که حملات وحشت زدگی به طور دائم و غیرمنتظره روی بدهند و تا یک ماه بعد احتمال روی دادن دوباره آنها وجود داشته باشد. حملات وحشت زدگی برای بعضی افراد غیرقابل پیش بینی هستند ولی ممکن است برای دیگران با موقعیت ها با رویدادهای خاص (مثلا، سوار اتوبوس یا مترو شدن) تداعی شود.
حملات پانیک اتک دو نوع هستند:منتظره و غیر منتظره
حملات منتظره توسط یک استرس یا موقعیت «بیرونی» به وجود می آیند. حملات غیرمنتظره علت آشکار ندارند و معمولا علت آنها«درونی» است.
اختلال هراس با تعداد ترس و نگرانی که در فرد ایجاد می شود مرتبط است، از جمله: ترس از این که مبادا حملات وحشت زدگی علت های پزشکی حاد داشته باشند (مثلا، بیماری قلبی، و صرع) هرچند آزمایش های پزشکی مکرر نشان میدهند که هیچ مشکل پزشکی وجود ندارد. بعضی دیگر فکر می کنند که در حال از دست دادن کنترل بر زندگی خود یا در حال دیوانه شدن هستند.
کسانی که از اختلال پانیک اتک یا اختلال وحشت زدگی رنج می برند، در رفتار و زندگی خود تغییرات جدی به وجود می آورند. برای مثال، همیشه اطمینان حاصل می کنند که محلی امن در دسترس است تا در صورت روی دادن حمله وحشت زدگی بتوانند به آنجا پناه ببرند و این موضوع باعث می شود که آنها از موقعیت های اجتماعی (تماس با دیگران) دور شوند و حتی شغل خود را ترک کنند.
نگرانی دربارۀ حملات آینده، بیشتر سبب فرار و رفتارهایپرهیزی می شود و ترک امنیت خانه خود و رفتن به درون جامعه را مشکل می سازد. در این صورت گفته می شود که فرد به اختلال اضطراب وحشت زدگی و آگورافوبيا مبتلاست (دو اختلال همزمان: اختلال پنیک و اختلال آگورافوبیا).
2-معیارهای DSM-5 برای اختلال وحشت زدگی چیست؟توضیح اختلال وحشت زدگی به زبان ساده
اگر می خواهید بدانید ایا شما مبتلا به اختلال وحشت زدگی هستید یا نه، باید همه ی ملاک های زیر (A-B-C-D)را که در ادامه می گویم در نظر بگیرید، البته هدف من این بود که اختلال وحشت زدگی به زبان ساده را توضیح دهم وگرنه تشخیص دقیق فقط به عهده روانشناس می باشد.
معیارA در تشخیص اختلال وحشت زدگی
A:حملات پنیک اتک مکرر و غیرمنتظره. حمله وحشت زدگی عبارت است از ترس شدید یا ناراحتی شدید و ناگهانی که در عرض چند دقیقه به اوج خود می رسد و در طی آن، چهار مورد (یا بیشتر) از سمپتوم های زیر روی می دهند:
- تپش سریع و نامنظم قلب، تپش سریع قلب با صدای بلند، یا افزایش سرعت تپش قلب
- عرق کردن
- لرزیدن
- احساس تنگی نفس یا خفگی
- احساس گیر کردن چیزی در گلو
- درد یا ناراحتی در قفسه سینه
- تهوع یا درد در ناحیه شکم
- احساس سرگیجه، عدم تعادل، در شرف غش کردن بودن، یا غش کردن
- احساس سرد یا گرم شدن بدن (لرز گرفتن یا گر گرفتگی)
- احساس بی حس شدن، مور مور یا سوزن سوزن شدن بدن
- واقعیت زدایی(فرد در این حالت احساس می کند در دنیایی غیرواقعی و عجیب است) یا شخص زدایی(فرد در این حالت احساس می کند که سوم شخص است و خودش را از بیرون نگاه می کند).
- ترس از از دست دادن کنترل یا «دیوانه شدن»
- ترس از مردن (چگونه با ترس از مرگ روبه رو شویم ، این مقاله را بخوانید)
معیارB در تشخیص اختلال پانیک چیست؟
B: بعد از حداقل یکی از این حملات پنیک اتک، فرد به مدت ۱ ماه (یا بیشتر) یکی از موارد زیر یا هر دو را تجربه کرده است:
- نگرانی مکرر و مداوم درباره دوباره روی دادن حملات وحشت زدگی و پیامدهای آنها (مثلا از دست دادن کنترل، دچار حمله قلبی شدن، دیوانه شدن (به گفته خود بیماران)
- تغییرات ناسازگارانه و چشمگیر یا معنادار در رفتار که با این حملات مرتبط هستند (مثلا فرد رفتارهایی در پیش می گیرد تا از حملات وحشت زدگی اجتناب کند. برای مثال از ورزش کردن یا از قرار گرفتن در موقعیت های ناآشنا حذر می کند)
معیارC در تشخیص اختلال پانیک چیست؟
C: این اختلال را نمی توان به تأثیر مستقیم یک ماده یا یک عارضه پزشکی دیگرنسبت داد.
معیارD در تشخیص اختلال پانیک چیست؟
D: برای این اختلال نمی توان علت های مناسب تری پیدا کرد.
توضیحات دقیق تر معیار c در تشخیص اختلال وحشت زدگی چیست؟
توضیح معیار C: بعضی عارضه های پزشکی می توانند علائمی شبیه به علائم اختلال پنیک به وجود بیاورند. برای مثال، پرکاری غده تیروئید ممکن است باعث افزایش شدید سرعت ضربان قلب شود اما این علامت به اشتباه به اختلال پنیک نسبت داده شود.
پنیک اغلب با آگورافوبیا همزمان است. باید به یاد داشته باشیم که حملات پنیک ممکن است در تعدادی از اختلالات اضطرابی حضور داشته باشند (مثلا در فوبیاهای خاص و اختلال اضطراب اجتماعی)، با این حال در خودِ اختلال پنیک تعداد زیادی حملات پنیک غیرقابل کنترل وجود دارد و جنبه مهم و مشکل آن ترس شدید از این است که مبادا حملات پنیک درباره روی دهند.
تقریبا همه انسان ها گاهی اضطراب را تجربه می کنند اما حملات یا اختلال وحشت زدگی چیست؟حملات پانیک با ترس معمولی چه فرقی میکند؟
اختلال وحشت زدگی اضطراب شدیدی است که باعث می شود شما به اشتباه آن را به عنوان یک حمله قلبی، ابتلا به یک بیماری طبی، دیوانگی و از دست دادن کنترل تفسیر کنید.
شما ممکن است در طول یک حمله وحشت زدگی کوتاه شدن تنفس، احساس مورمور شدن، ناراحتی معده، صدای زنگ در گوش، احساس بروز قریب الوقوع یک فاجعه، لرزش، احساس سبکی در سر ، احساس خفگی ، درد در قفسه سینه، تعریق و تپش قلب را تجربه کنید.
با توجه به اینکه حمله وحشت زدگی می تواند علائمی مشابه برخی بیماری های طبی ایجاد کند، شما با تجربه این علائم ابتدا باید تحت نظر پزشک قرار بگیرید تا مطمئن شوید که علائم شما ناشی از پرکاری تیروئید، اعتیاد به کافئین ، افتادگی دریچه میترال یا سایر دلایلی طبی نیست.
پس از آن که وجود دلایلی پزشکی منقضی شد، باید یک متخصص بهداشت روانی شما را از نظر احتمال بروز اختلال وحشت زدگی ارزیابی کند.
معمولا اختلال پنیک اتک، «ترس از ترس» نامیده می شود، زیرا افرادی که از این اختلال رنج می برند در واقع از علائم ترس (یک حمله وحشت زدگی ) می ترسند و این علائم را به اشتباه زنگ خطری برای بروز قریب الوقوع یک اتفاق فاجعه بار تفسیر می کنند. به طور طبیعی ترس زمانی بروز می کند که ما دریک موقعیت واقعا خطرناک قرار بگیریم، سپس پیامی مبنی بر وجود خطر به مغز فرستاده می شود و در نهایت ما خطر را درک می کنیم.
بنابراین به این شیوه می توانیم در برابر خطر از خودمان دفاع کنیم. علائم ترس (تپش قلب، نفس نفس زدن و غیره ) به عنوان محرک، ما را وادار به گریز یا مبارزه با موقعیت خطرناک می کند (به این واکنش، پاسخ جنگ یا گریز می گویند).
برای مثال: افزایش تپش قلب هنگام مواجه شدن با خطر سبب می شود خون بیشتری در رگ های بدن به جریان درآید، در نتیجه اکسیژن بیشتری منتقل می شود. اکسیژن برای ما انرژی فراهم می کند تا هنگام مواجهه با خطر توانیم بجنگیم یا بگریزیم. این یک واکنش طبیعی به خطر واقعی یا «هشدار واقعی» است و این سیستم میلیون ها سال است که در ذات بشر نهادینه شده است.
در اختلال وحشت زدگی، بدنتان فکر می کند در معرض خطر هستید، حتی اگر واقعا خطری وجود نداشته باشد . وقتی ترس بدون وجود خطر بروز می کند. ما آن را «هشدار کاذب» می نامیم.
این شرایط مثل این است که بدون وجود آتش، صدای دستگاه هشدار آتش سوزی به کار افتد. در طول زمان تبدیل به عادت می شود اما نمی توانید از شر آن رها شوید.
نکته جالب توجه اختلال وحشت زدگی این است که شما از علائمی که برای محافظت شما از عوامل خطر بروز می کنند، می ترسید وحتی وقتی که اطمینان دارید در معرض خطر هستید، مغزتان ترس بیشتری (حمله وحشت زدگی بیشتر) ادراک می کند.
دیگر علائم اختلال وحشت زدگی چیست؟
وقتی فرد اعتقاد دارد حملات وحشت زدگی خطرناک هستند از شروع دوباره این حملات در آینده نگران است، این افراد از چیزها و حس های مشابه علائم وحشت زدگی (گرما، ورزش، نور خورشید، لذت یا هیجان زدگی، برانگیختگی جنسی، عصبانیت و غیره) می ترسند و اجتناب می کنند.
افرادی که دچار اختلال وحشت زدگی هستند بر روی این احساس های درونی تمرکز می کنند: «قلبم شروع به تپیدن می کند پس دچار حمله قلبی می شوم» یا احساس ضعف و سرگیجه می کنیم، پس غش می کنم». اکثر افرادی که به اختلال وحشت زدگی مبتلا هستند ان را در هنگام خواب هم تجربه می کنند،بسیاری از بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی، گذر هراسی را نیز تجربه می کنند.
گذرهراسی، ترس از اماکن با موقعیت هایی است که امکان دارد در آنها حمله وحشت زدگی رخ دهد و فرار از آنها سخت باشد (مثلا من در ایستگاه مترو ممکن است دچار حمله اضطرابی شوم و در مقابل دیگران از حال بروم) افراد مبتلا به اختلال گذر هراسی از تنها ماندن در خانه، تنها بیرون رفتن. تنهایی به سوپرمارکت رفتن، مسافرت با قطار با هواپیما، رد شدن از پل ها، مکان های مرتفع، تونل های عبور از مکان های رو باز، رانندگی، سوار شدن به آسانسور و جابه جا شدن با مترو و اتوبوس و موارد مشابه تا حد امکان دوری می کنند.(کارگاه درمان اختلال وحشت زدگی و گذر هراسی، این مقاله را بخوانید)
این اشخاص از اینکه در چنین موقعیت هایی دچار حمله وحشت زدگی شوند، به شدت می ترسند؛ در نتیجه برای فرار یا گریز از آن موقعیت ها تلاش بیشتری می کنند «مثلا من باید از این موقعیت خارج شوم».
در واقع اجتناب و گریز، مکانیسم دفاعی عمده این افراد برای کنترل اضطراب می شود. معمولا وقتی فرد نمی تواند از چنین موقعیت هایی اجتناب کند روش های متفاوتی را به کار می بندد تا احساس امنیت کند (مثلا با خود یک بطری آب حمل می کند) .
اکثر افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی معمولا از یک« شخص ایمن»درخواست کمک و همراهی می کنند تا در موقعیتهای اضطراب زا آنها را همراهی کند.
اگرچه احتمالا این اجتناب ها/ گریزها منجر به توقف یا کاهش حمله های اضطرابی می شوند، اما افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی و گذر هراسی دائما نگران حمله های بعدی هستند.
اجتناب و گریز، دنیای این افراد را کوچک و کوچکتر می کند. محدود شدن زندگی، شرایط را برای تجربه افسردگی و اضطراب مزمن این افراد فراهم می کند. افسردگی و اضطراب به بعضی از آنها چنان شدید می شود که برای کاهش این احساس های ناخوشایند خودسرانه به مصرف الکل و داروهای واليوم و زاناکس روی می آورند.
اگرچه این تلاش ها در کوتاه مدت موفقیت آمیز هستند. اما در بلندمدت باورهای افراد را مبنی بر قرار گرفتن در معرض خطر و نیاز به محافظت، تقویت می کنند.
4-علت اصلی اختلال وحشت زدگی چیست؟
«ترس از ترس» علت اصلی اختلال وحشت زدگی است. تقریباً نصف افرادی که مبتلابه اختلال وحشتزدگی هستند، حداقل یک اختلال همراه آن در آنها مشاهده میشود که بیشتر اختلالاتی که در این افراد مشاهده میکنیم یکی از زیرمجموعههای اختلالات اضطرابی یا اختلالات خلقی و یا سوءمصرف مواد و اختلالات شخصیت است. درعینحال پژوهش نشان داده است که وقتیکه ما اختلال وحشتزدگی را درمان میکنیم؛ بعضی از اختلالات مثل اختلال شخصیت بهبود پیدا میکند.
مطالب مرتبط:
- اختلال افسردگی اساسی چیست؟
- اختلال اضطراب اجتماعی چیست؟
- ملاک های تشخیصی اختلال اضطراب فراگیر
- معیار های تشخیصی اختلال وسواس فکری عملی در dsm5
15 درصد از افرادی که اختلال وحشتزدگی دارند از مواد یا مشروب برای خود درمانی استفاده میکنند. ترک مواد یا الکل میتواند حملات وحشتزدگی را شدت ببخشد. دقت کنید کسانی که در حال ترک مواد یا الکل هستند ممکن است که در آنها حملات وحشتزدگی مرتبط با مواد را مشاهده کنید.
این اختلال در افرادی بروز می کند که نسبت به آن آسیب پذیر هستند. نتایج پژوهش ها نشان می دهند که اختلال وحشتزدگی و پنیک اتک و یا گذر هراسی ناشی از ترکیب عوامل ژنتیکی، سرشتی زیستی و آسیب پذیری روانشناختی است.
افراد اضطرابی ممکن است از لحاظ ژنتیکی نسبت به ابتلا به اختلال وحشتزدگی آسیب پذیری بیشتری داشته باشند.همچنین پژوهش ها نشان می دهند که اضطراب می تواند ناشی از عوامل ژنتیکی، عوامل زیستی و یا تجارب آموخته شده اولیه باشد.
افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی تمایل دارند بر روی احساس های بدنی خودشان بیش از حد تمرکز کرده و آنها را فاجعه بار تعبیر کنند. برای مثال، این بیماران ممکن است بر ضربان قلب خود متمرکز شوند و سریعا به این نتیجه برسند که در شرف حمله قلبی هستند.
حملات وحشتزدگی اولیه برای افراد آسیب پذیر معمولا در یک موقعیت استرس زا مانند ترک منزل تعارض های زناشویی و ارتباطی، عمل جراحی، مسئولیت های جدید یا بیماری های جسمانی رخ می دهد.
اولین بار کلین در مورد داروها و عوامل ژنتیکی و زیستی که در مداوا و تداوم این اختلال نقشآفرینی میکنند پژوهشی انجام داد و نشان داد که ایمی پرامین میتواند باعث کاهش حملات وحشتزدگی شود؛ ولی در اضطرابی که همراه با وحشتزدگی است نقشی ندارد؛ اما بنزودیازپین ها میتوانند باعث کاهش اضطراب فراگیر شوند و در عوض روی حملات وحشتزدگی تأثیری ندارد.
بعدها پژوهشها نشان داد که ترکیب بنزودیازپین ها و ضدافسردگیهای سه حلقهای میتواند حملات غیرمنتظرهی وحشتزدگی را و هم اضطراب فراگیر را بهبود بخشد. البته دقت کنید اضطراب فراگیر و حملات وحشتزدگی ریشههای متفاوتی دارند و مسیرهای عصبی هرکدام به لحاظ زیستی باهم فرق دارد.
پژوهشهای زیادی در مورد ریشههای زیستشناختی اختلال وحشتزدگی انجامشده است و مدلهایی هم به دنبال این پژوهشهای ارائهشده است؛ مثل مدلهای برانگیختگی، آزمایشگاهی و تئوری فیزیولوژیکی تنفس؛ اما در این موردپژوهش بسیار ضعیف است و ما نمیتوانیم به آن چندان اعتماد کنیم.
درمجموع پژوهشها نشان داده است که اختلال وحشتزدگی و اختلال گذر هراسی تحت تأثیر عوامل ژنتیکی هستند. مثلاً پژوهشها مشخص کرده است که اگر یکی از دوقلوها مبتلابه اختلال وحشتزدگی باشند ممکن است که دوقلوی دیگر هم گرفتار شود که این نسبت در دوقلوهای تک تخمکی یا همسان بیشتراست.
برای کسانی که در اقوام خودشان اختلال وحشتزدگی دارند، احتمال ابتلا به اختلال وحشتزدگی 8 برابر بیشتر است.
دقت کنید همیشه در مورد ریشههای ژنتیکی موضوع کمی پیچیده است، وقتی میگوییم اسکیزوفرنی ریشههای ژنتیکی دارد، دوقطبی ریشههای ژنتیکی دارد یا میگوییم اختلال وحشتزدگی ریشه ژنتیکی دارد؛ دقت کنید از کجا معلوم ریشه بارز بروز شده باشد؟ نه عوامل محیطی؟
تحقیقات بر روی تجربیات محیطی مشابه حسابی وقتگیر و هزینهبر است؛ بنابراین وقتی ما بحث ژنتیک را مطرح میکنیم؛ خیلی باید با تردید به آن نگاه کنیم. مشاهدات نشان داده است که در بین اعضای خانواده 50تا 75 درصد اعضای خانواده مبتلابه این اختلال نیستند. درصورتیکه اگر ژنتیک بود باید میبودند.
ژنتیک بهتنهایی نمیتواند سبب اختلال وحشتزدگی یا گذر هراسی را تبیین کند. ژن مشخصی برای این اختلال تعیین نشده است. پژوهشها در این زمینه متناقض است. بعضی از پژوهشها نشان داده است که کروموزومهای 13 و 9 با اختلال وحشتزدگی ارتباط دارد. بعضی از پژوهشهای دیگر هم بعضی از ژنها را مرتبط دانستهاند، مثل ژن گیرنده آدنوزین یا ژن گیرنده سیتوکین؛ اما بااینحال این پژوهشها دقیق نیستند و در حقیقت باید بگوییم که بهنوعی آسیبپذیری زیستی غیراختصاصی نه اختصاصی در مورد اختلال وحشتزدگی وجود دارد.
نقش ژن ها در ابتلا به اختلال وحشت زدگی
ژن مشخصی برای اختلال وحشت زدگی تعیین نشده است. پژوهشها در این زمینه متناقض است. بعضی از پژوهشها نشان داده است که کروموزومهای سیزده و نه با اختلال وحشتزدگی ارتباط دارد. بعضی از پژوهشهای دیگر هم بعضی از ژنها را مرتبط دانستهاند، مثل ژن گیرنده آدنوزین یا ژن گیرنده سیتوکین؛ اما بااینحال این پژوهشها دقیق نیستند و در حقیقت باید بگوییم که بهنوعی آسیبپذیری زیستی غیراختصاصی نه اختصاصی در مورد اختلال وحشتزدگی وجود دارد. اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی اضطراب شدیدی است که باعث می شود شما به اشتباه آن را به عنوان یک حمله قلبی، ابتلا به یک بیماری طبی، دیوانگی و از دست دادن کنترل تفسیر کنید.
شما ممکن است در طول یک حمله وحشت زدگی کوتاه شدن تنفس، احساس مورمور شدن، ناراحتی معده، صدای زنگ در گوش، احساس بروز قریب الوقوع یک فاجعه، لرزش، احساس سبکی در سر، احساس خفگی، درد در قفسه سینه، تعریق و تپش قلب را تجربه کنید، با توجه به اینکه حمله وحشت زدگی می تواند علائمی مشابه برخی بیماری های طبی ایجاد کند شما با تجربه این علائم ابتدا باید تحت نظر پزشک قرار بگیرید تا مطمئن شوید که علائم شما ناشی از پرکاری تیروئید، اعتیاد به کافئین، افتادگی دریچه میترال یا سایر دلایلی طبی نیست. پس از آن که وجود دلایل پزشکی منتفی شد باید یک متخصص بهداشت روانی شما را از نظر احتمال بروز اختلال وحشت زدگی ارزیابی کند.
5-اختلال وحشت زدگی چه مشکلی برای ما به وجود می آورد؟
- مشکلات بین فردی
- مشکلات جسمانی
- آروماتیک
افرادی که مواد یا داروهای شیمیایی مصرف میکنند علائمی شبیه اوردوز را تجربه میکنند. ضربان قلب ناگهان افزایش پیدا میکند، تعریق میکنند و سرگیجه دارند. این افراد ممکن است در دام این اختلال بیفتند.
اختلال وحشتزدگی یک اختلال مزمن و حساس نسبت به استرس است و شدت و ضعفش بسته به بیمار در طول زندگی متفاوت است. خیلی کم پیشآمده است که موقتی باشد و قالبا همراه با گذر هراسی است. ولی کسانی که وحشتزدگی بدون گذر هراسی دارند امید به بهبودی بیشتری دارند کسانی که دوتا را باهم دارند مقداری درمان پیچیدهتر خواهد شد.
عملکرد افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی و اختلال گذر هراسی
عملکرد کسانی که گرفتار اختلال وحشتزدگی و اختلال گذر هراسی هستند به چه صورت است؟
کسانی که گرفتار این اختلال میشوند هزینههای زیادی هم برای خودشان و هم برای جامعه تولید میکنند. ناتوانیهایی های زیادی در شغل پیدا میکنند. در روابط بین فردی دچار مشکلات جسمانی میشوند. بیخود و بیجهت به پزشک مراجعه میکنند. وقت زیادی را هدر میدهند و نمیتوانند روی کارشان تمرکز و خلاقیت داشته باشند. بیشترین مصرفکنندگان خدمات پزشکی هستند.
کلینیکهای سرپایی زمان زیادی از کارشان مشغول بودن عملی یا فکری مربوط به این اختلال میشود؛ بنابراین چه بهصورت مستقیم مثل بستریشدن در بیمارستان و چه غیرمستقیم مثل تأثیری بر شغل و اطرافیان هزینههای زیادی برای خودشان و جامعه تولید میکنند.
بعضی از آنها نمیتوانند بیرون از خانه کار کنند. بعضی از آنها نمیتوانند در شغلهایی که نیازمند استفاده از آسانسور است یا شغلهایی که مأموریت کاری و مسافرت در آن زیاد است، بمانند.
در روابط بین فردی هم دردسر ایجاد میکنند، بار اضافی بر روی دوش دیگران میگذارند. فرصت ارتباط با دیگران کمتر خواهد بود و این افراد به دنبال افراد ایمن میگردند، نمیتوانند بهتنهایی رفتوآمد کنند. باید حتماً یک نفر وقت و انرژی خود را برای این افراد بگذارد. مثلاً اگر بخواهند برای خرید به بازار بروند؛ باید حتماً همسرشان با آنها باشد. چون شک و ترس دارند از اینکه مبادا دچار حملات وحشتزدگی شوند و کسی نباشد که آنجا به آنها کمک میکند و در حقیقت باری بر روی دوش دیگران هستند یا گاهی اوقات مخاطبشان چون ترس دارد از حملات وحشتزدگی یک موضع منفعلانه و غیر جرئت مندانه در برابر آنها در پیش میگیرد و این خودش سبب تخریب رابطه میشود. در یک رابطه سالم زوجین باید بتوانند احساسات خودشان را و خواستههای خودشان را جرات مندانه بیان کنند، وقتیکه یکی باری بر روی دوش دیگری میشود یا نگران است که مبادا من به او آسیب بزنم، مبادا من باعث شوم دچار حملات پنیک شود نمیتواند خودش را بروز بدهد و وقتی نمیتواند این کار را کند پس دیر یا زود دچار مشکلات زیادی در روابط بین فردی خواهند شد و خطر طرد شدن را افزایش خواهد داد.
6-میزان گستردگی اختلال پانیک اتک چیست؟
حملات وحشتزدگی بدون اختلال اضطرابی در 22درصد از جمعیت عمومی اتفاق میافتد.
طول عمر اختلال وحشتزدگی با گذر هراسی یا بدون گذر هراسی معمولاً بین 1 تا 3/5درصد جمعیت کلی شیوع دارد و نوع 12 ماهه یعنی یکسالهاش بین 1 تا 3/5یک آمار کلی است؛ اما 12 ماهه آن یعنی کسانی که یک سال گرفتار وحشتزدگی همراه با گذر هراسی یا بدون گذر هراسی هستند، پنجدهم درصد تا یک ونیم درصد است.
بعضی از پژوهشها هم البته2/7 درصد برآورد کردهاند که در این مورد تحقیقات مفصلی انجام شده است.
10 درصد از کسانی که برای مشاوره به ما مراجعه میکنند، ملاکهای اختلال وحشتزدگی را دارند و غالباً به همراه گذر هراسی است و بین 10 تا 30 درصد افرادی که به پزشکهای عمومی مراجعه میکنند و 60 درصد کسانی که به کلینیکهای تخصصی قلب مراجعه میکنند ملاکهای تشخیصی اختلال وحشتزدگی را دارند.
به همین دلیل این افراد ممکن است به پزشک عمومی یا متخصص قلب مراجعه کنند و تشخیصی برایشان داده نشود، یعنی به آنها گفته شود که شما مشکلی ندارید و ممکن است که از طریق پزشکان یا متخصصین پزشکی به شما ارجاع داده شوند. چون غالباً این افراد خیال میکنند که یک مشکل جسمی دارند.
اختلال وحشتزدگی در زنان بیشتر اتفاق میافتد، زنان 3 تا 4برابر مردان این تشخیص را دریافت میکنند. در این مورد هم کسلر بروکمن تحقیقات مفصلی انجام دادند علت اینکه من نام پژوهشگران میآورم این است که بدانید پشتوانه پژوهشی دارند.
یکی از آنها راهبردهایی مقابلهای است. مثلاً زنان میتوانند به شوهرشان به برادرشان بگویند بیا باهم برویم بازار. ولی مردها کمتر میتوانند این کار را انجام دهند.
دوم پذیرش فرهنگی بالاتر؛ یعنی اینکه این نوع وحشتزدگی و ترسها در زنان مقداری پذیرفتهشدهتر است، چون ممکن است جزو خصلتهای زنانه باشد. ولی در مردان کمتر پذیرفتهشده است.
سوم تفاوت هورمونی است.
و البته عوامل دیگری هم نقشآفرینی میکند؛ اما حدس و گمان و البته پژوهشها نشان داده است که این 3 پارامتر نقشآفریناند.
البته بهطورکلی پژوهشها در مورد شیوع و خط سیر ضعیف است.
طبیعتاً به دلیل هزینههای بالایی که پژوهش ایجاد میکند و اینکه توجیه اقتصادی و علمی هم ندارد، نتیجهگیری کلی که در فرهنگهای مختلف و نژادهای مختلف، سن بروز، سن شیوع، علائم و راهبردهای مقابلهای متفاوت است. در فرهنگهای مختلف همین اختلال ممکن است اسامی متفاوتی داشته باشد. همانطوری که در فرهنگ ما به اضطراب میگویند: «دلشوره، توی دلم رخت میشورند.»
در مورد اختلال وحشتزدگی هم در فرهنگهای مختلف ممکن است که اسمهای متفاوتی بگذارند. مثلاً در غرب افریقا اسم آن را گذاشتند: «خستگی مغزی». در قبیله ناوا «جو خستگی مغزی» یا در کره و چین در بعضی از مناطق اسم «بیماری روح» گذاشتهاند.
در کامبوج همین علائم را وقتی در فرد مشاهده میکنند خیال میکنند که مربوط به آسیب دیدن گردن است و میگویند مهرههای گردن قسمت بالا مقداری آسیبدیده و به این دلیل این علائم را دارد یعنی کامبوجی ممکن است بگویند: «این بیماری به خاطر کیول گو است. کیول گو یعنی باد اضافی، یعنی باد در بدن تو متوازن نیست.» که خیلی به این موضوع معتقد هستند و میگویند که باید باد تنظیم شود و به همین دلیل بعضی از بیمارانی که در آنجا دچار حملات وحشتزدگی میشوند گزارشی میکنند من باد زیاد از بدنم خارج شد یا وارد شکمم شد در درون شکمم میپیچید. در اسپانیا در منطقهی کارائیب اسم آن را گذاشتند:« حمله عصبی» اسم دقیقترش« حمله رشتههای عصبی» است. معتقدند که این فرد احتمال دارد که ناگهان فحاشی کند. روی زمین بیفتد و دچار اختلال حافظه شود.
معمولاً اولین حملات اختلال وحشتزدگی از سن20سالگی مشاهده میشود. ما زیر سن 16 سال را بسیار بهندرت مشاهده کردیم و غالبا در این بازه از سنین بین 20تا 40سالگی یا 45سالگی. ولی بعد از45 و زیر 16 بسیار کم و بهندرت و استثناً گزارششده است.
7-احتمال خودکشی چقدر است؟
در این زمینه پژوهش بسیار کم است، اما دادهها نشان میدهد که خطر خودکشی در این بیماران درصورتیکه با یک اختلال همبود همراه باشد، مثل افسردگی مرضی یا سوءمصرف مواد ممکن است که بالا باشد؛ بنابراین اختلال وحشتزدگی بهخودیخود یک عامل پیشبینیکنندهی قوی ای برای خودکشی محسوب نمیشود.
8-تصورات غلط درباره اختلال وحشت زدگی
بیشتر افراد علائم وحشت زدگی خود را به اشتباه، به عنوان علامتی از ابتلا به بیماری جسمانی و روان شناختی خطرناک یا فقدان کنترل تفسیر می کنند.
آنها گاهی معتقدند که به بیماری اسکیزوفرنی یا بیماری قلبی مبتلا شده اند، گاهی بر این باورند که ارتباطشان با واقعیت قطع شده، هر لحظه ممکن است غش و ضعف کنند، دچار سکته قلبی یا مغزی شوند یا رویدادهای ترسناک دیگری در راه است.
افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی یا اختلال پانیک اتک و گذرهراسی ممکن است حمله های وحشت زدگی را نشانه ضعف یا یک نقص جدی تلقی کنند. این نوع تفسيرها آنها را در معرض افسردگی، وابستگی با خودسرزنشگری قرار می دهند بعضی ها به اشتباه حمله های وحشت زدگی را علامتی از وجود مشکلات عمیق تر قلمداد می کنند.
بسیار مهم است به بیماران آموزش دهیم که اختلال وحشت زدگی و گذر هراسی به راحتی به درمان پاسخ می دهند. درمان شناختی رفتاری، با یا بدون مصرف دارو برای درمان اختلال وحشت زدگی dsm5 یا اختلال پانیک اتک و گذر هراسی بسیار اثربخش است. این نوع درمان به افراد کمک می کند تا باورهای اشتباه، سوء تعبیرها و تفاوت ها درباره این اختلال ها را اصلاح کنند.
درمانگران به این بیماران کمک می کنند تا بپذیرند که بیماری آنها با کاربرد راهبردهای روان درمانی درمان می شود. همچنین می توان به این بیماران اطمینان داد که برای دریافت یک درمان موثر نیازی به درمان طولانی مدت با تکیه بر تجربیات کودکی آنها نیست.
9-اختلال وحشت زدگی را از اختلالات پزشکی جدا کنید
در ادامه در مورد تشخیص افتراقی صحبت می کنیم تا شما بتوانید این اختلال را از سایر اختلالات روانشناختی و پزشکی تشخیص بدهید.
بعضی از بیماریهای پزشکی علائمی ایجاد میکنند که شبیه اختلال وحشتزدگی هستند. در ابتدا وقتیکه بیمار به شما مراجعه میکند باید مطمئن شوید که بهخاطر مسائل پزشکی نیست.
اگر که نمیتوانید آنچه که میگویم رو بهخاطر بسپارید و یا آشنا نیستید، بهتراست که حتما ابتدا به یک پزشک ارجاع بدهید.
البته درهرصورت شما لازم است که به پزشک ارجاع بدهید، اما میبایست که بدانید که چه سوالاتی بپرسید برایاینکه احتمال پزشکی بودن حملات وحشتزدگی مرتفع شود باید بدانید که کدام بیماریهای پزشکی علائمی ایجاد میکند شبیه اختلال وحشتزدگی.
کدام بیماریهای پزشکی علائم شبیه اختلال وحشت زدگی دارند؟
- بیماریهای قلبی عروقی- مثل آریتمی(بینظمی ضربان قلب) یک نوع بیماری ست که در این بیماری، ضربان قلب بیمار نامنظم است و یا تاکیکاردی که یه نوع بیماری هست ،در این بیماری ضربان قلب بیمار افزایش پیدا می کند،یا بیماری کرونری قلب، آنفارکتوس میوکاردی، نارسائی قلبی، تنگی مجرای میترال، افتادگی دریچه میترال، افزایش فشار خون، فشار خون وضعیتی، سکته، حمله ایسکمیک گذرا، آمبولی ریوی، ورم ریوی– اینها مجموعا جزو بیماری های قلبی عروقی محسوب می شود.
- بیماری های تنفسی- مثل برونشیت که مربوط به التهاب نایژه های تنفسی است، که یک نوع بیماری ریوی هست که در این بیماری دیواره کیسه های هوایی ریه ها دچار مشکل می شود و قابلیت کششی خودش و ارتجاعی خودش را از دست می دهد، آسم،بیماری کلاژن یا فیبروز ریوی یا اختلال انسداد مزمن ریوی- اینها بیماری هایی هستند که جزو بیماری های تنفسی محسوب می شود.
- بیماری های هورمونی/غدد درون ریز، مثل پرکاری تیروئید، کم کاری تیرئید، هیپوگلیسمی(کاهش قندخون)، نشانگان پیش از قاعدگی، حاملگی، فئوکروموسیتوم( تومور ایجاد شده در مرکز غدد فوق کلیوی)تومورهای کارسینوئید.
- بیماری های عضلانی- مثل صرع لوب گیج گاهی ، میاستنی گراویس، نشانگان گلین باره
- بیماری های شنوایی دهلیزی- مثل بیماری مینیر، لابیرنتیت(بیماری های مربوط به گوش میانی-که ارحتمال دارد که مایعی که مربوط به گوش میانی هست جابه جا شده باشد)،ورتیگو (سرگیجه دورانی- یک نوع بیماری هست که انگار اتاق دورش می چرخد)موضعی خوش خیم، اوتیت میانی، ماستوئیدیت.
- بیماری ها و یا مشکلات مربوط به دارو و مواد
در این صورت لازم که قبلش توسط پزشک چک شده باشد پس حتما قبل از اینکه بخواهید درمان را شروع کنید از لحاظ پزشکی یک ارزیابی اتفاق بیفتد که بهترین راه ارجاع به پزشک است که مطمئن شوید، بعد ارزیابی را ادامه بدهید، اگر که مربوط به اینها بود، می شود حملات ناشی از بیماری طبی یا مواد.
دوتا نکته را باید در نظر بگیرید:
- در افرادی که مبتلا به اختلال وحشت زدگی یا پنیک اتک هستند ممکن است که افتادگی دریچه میترال هم وجود داشته باشد که در بیشتر این افراد این افتادگی دریچه میترال خوش خیم است و نیاز به اینکه باید درمان پزشکی بگیرند یا لایف استایلشون را تغییر بدهند ندارند، افتادگی دریچه میترال توسط اکو قابل تشخیص است و هرچه زودترهم باید مشخص شود که آیا درمان میخواهد یا نه؟اگر چه که کسانی که افتادگی دریچه میترال دارند اختلال وحشت زدگی ندارند، اما عکس آن صادق نیست: کسانی که اختلال وحشت زدگی دارند الزاما افتادگی دریچه میترال ندارند، اما لازم است که شما به عنوان درمانگر این را مشخص کنید اگر که بیمار چنین چیزی داشته باشد، ممکن است که گاهی اوقا علائم این اختلال را(مثلا مقداری سرگیجه و تپش قلب را) بیش از حد فاجعه سازی کند، یعنی اینکه خیال کند که دارد غش میکند و کنترلش را از دست میدهد و وقتی که شما این را بدانید در درمان مشخص می کنید که اینها علائم مربوط به افتادگی دریچه میترال هست تا یه اندازه ای که باید در این مورد اطلاعات پزشکی را افزایش بدهید و باور مربوطه به فاجعه سازی باید هدف قرار بگیرد.
- باید در نظر بگیرید که تحریک کننده های سیستم عصبی مرکزی، مثل مشروب، کافئین، کوکائین، حشیش یا کند سازهای سیستم عصبی مثل تریاک و بعضی از انواع الکل باعث شدیدتر شدن حملات وحشت زدگی خواهد شد. بعضی می گوییند که استفاده زیاد الکل، خودش باعث ایجاد حملات وحشت زدگی می شود. در بعضی از افراد، زمانی می توانید ببنید ایا واقعا فرد اختلال وحشت زدگی دارد یا خیر که فرد به صورت کامل دوره سم زدایی را طی کرده باشد. خود پروسه ی ترک مواد مخدر و گاهی اوقات نیاز به مواد مخدر که به آن درواقع خماری می گویند، ممکن است علائم پنیک رو ایجاد کند، بنابراین باید بدن کاملا پاکیزه شده باشد و بعد شما می توانید برسی کنید که یا اختلال وحشت زدگی دارد یا خیر، برای اینکه بدانید آیا سم زدایی انجام شده یا خیر می توانید با پزشک در ارتباط باشید.
10-راههای درمان اختلال وحشت زدگی چیست؟
.
اگر می خواهید در مورد درمان اختلال پنیک اتک مطالعه کنید، مقاله زیر را بخوانید:
اگر شما یا اطرافیانتان مبتلا به اختلال وحشت زدگی هستید برای دریافت مشاوره حرفه ای یا شرکت در کارگاه ها و خرید بسته ها در ساعت کاری (از 9صبح تا 18 همه روزه به جز روزهای تعطیل) باشماره های زیر تماس بگیرید یا در واتساپ یا تلگرام پیام بگذارید.
اگر خارج از کشور هستید و یا با ارسال تیکت راحتتر هستید از طریق فرم زیر برای ما پیام بگذارید ما در اسرع وقت با شما تماس خواهیم گرفت.
][/vc_column][/vc_row]
درباره ارسطو رضایی
مرکز روانشناسی خود بیداری آموزش به دانتشجویان روانشناسی و روانشناسان و خانواده ها
نوشتههای بیشتر از ارسطو رضایی2 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام
متن خیلی مفید و دقیق بود فهمیدم که مشکلم رفیقم چیه وقتی خون میبینه دقیقا تنگی نفس سختی میگیره و از بالا میفته
به فکر درمانشم
اگه پیش شما شروع کنم چه مدت وقت میبره خوب شه؟
15 جلسه درمان اختلال وحشت زدگی زمان میبرد